عیسی علیزاده منامن؛ سید حسن عاملی؛ علی غفاری؛ رامین محرمی
چکیده
بررسی داستان حضرت ابراهیم7 به علت درونمایههای مشترک در ادیان توحیدی و نیز داستان حضرت لوط7 به دلیل قرابت با ایشان که پیوستگی خاص در نوع چینش محتوا دیده میشود، بسیار مورد توجه میباشد، الگوی سیمپسون به علت جامعیت و مرزبندی مناسب دارای جامعیت میباشد، وی در ارائه الگوی ششگانه خویش برای بررسی روایت در بحث از شخصیتپردازی ...
بیشتر
بررسی داستان حضرت ابراهیم7 به علت درونمایههای مشترک در ادیان توحیدی و نیز داستان حضرت لوط7 به دلیل قرابت با ایشان که پیوستگی خاص در نوع چینش محتوا دیده میشود، بسیار مورد توجه میباشد، الگوی سیمپسون به علت جامعیت و مرزبندی مناسب دارای جامعیت میباشد، وی در ارائه الگوی ششگانه خویش برای بررسی روایت در بحث از شخصیتپردازی به اعمال و وقایع در روایت اشاره میکند، وی در این موضوع از ساختار گذرایی هالیدی استفاده و برای بسامدهای وقوع شده در داستان شش فرایند مادی، رفتاری، کلامی، ذهنی، رابطهای و وجودی را نام میبرد؛ مقاله حاضر به بررسی این موضوع با شیوه توصیفی - تحلیلی پرداخته است، براساس نتایج حاصل شده فرایند مادی به دلیل بیان ذکر سرگذشت انبیاء در هردو کتاب دارای فراوانی بیشتر میباشد، فرایند کلامی در قرآن درصد بیشتری را نسان میدهد که دلیل بر گفتگویی و نقل قول مستقیم در قرآن میباشد، درصد فرایندهای دیگر نیز نشاندهنده تفاوت در سبک خاص قرآن و سبک تاریخگونه تورات دارد، در مجموع فرآیندها داستان تورات مفصلتر و یکجا میباشد به همین دلیل تعداد بیشتری را شامل شده است، ولی این موضوع در قرآن به دلیل پراکندگی داستان در بین سورههای مختلف بسیار کمتر است، به نحوی که میتوان گفت هدف تورات داستانگویی ولی هدف قرآن از آوردن آن در پس پرده اهداف دیگر نهفته است.
یوسف شاقول؛ مریم وظیفهدان
دوره 7، شماره 13 ، خرداد 1395، ، صفحه 105-118
چکیده
چکیده مباحثات زمان و مکان عموماً حول محور مطلقگرایی و نسبیگرایی شکل گرفته است. براساس مطلقگرایی زمان و مکان هستیهای واقعی و مستقل از اشیاء محسوب میشوند. در مقابل نسبیگرایان بر این باورند که زمان و مکان نسبت بین اشیاء و تعینات آنها هستند. هرچند نیوتن و کانت هر دو، زمان و مکان را اموری مستقل از اشیاء میدانند، اما زمان و مکان ...
بیشتر
چکیده مباحثات زمان و مکان عموماً حول محور مطلقگرایی و نسبیگرایی شکل گرفته است. براساس مطلقگرایی زمان و مکان هستیهای واقعی و مستقل از اشیاء محسوب میشوند. در مقابل نسبیگرایان بر این باورند که زمان و مکان نسبت بین اشیاء و تعینات آنها هستند. هرچند نیوتن و کانت هر دو، زمان و مکان را اموری مستقل از اشیاء میدانند، اما زمان و مکان نیوتنی وابسته به وجود خدا است و زمان و مکان کانتی وابسته به ذهن انسان است. این نوشتار با بررسی نسبت خدا با زمان و مکان در دو سیستم شناختی نیوتن و کانت قصد پیگرفتن دیدگاهی را دارد که براساس آن، نظریه نیوتن در مورد زمان و مکان، مجال وجود خدا در سیستم شناختی او را فراهم میکند و نظریه کانت در اینباره، راهی برای بیرون گذاشتن خدا از سیستم شناختی او، به وجود میآورد.
آرزو زارع زاده؛ بابک عباسی؛ علی رضا دارابی
چکیده
کلید فهمِ فلسفه متأخرِ ویتگنشتاین توجه به پژوهشهای دستور زبانی است. این مفهوم از دستور زبان، متفاوت از کاربرد سنتی است و به زبان از آن جهت که نظامی از علائم است التفاتی ندارد. با این رویکرد ماهیت گزارههای دینی ویژگی خاصی پیدا میکند که با دیگر مقولات معرفتی متفاوت است. گزارهها از منظر ویتگنشتاین به دو دسته «قابل تعویض» و ...
بیشتر
کلید فهمِ فلسفه متأخرِ ویتگنشتاین توجه به پژوهشهای دستور زبانی است. این مفهوم از دستور زبان، متفاوت از کاربرد سنتی است و به زبان از آن جهت که نظامی از علائم است التفاتی ندارد. با این رویکرد ماهیت گزارههای دینی ویژگی خاصی پیدا میکند که با دیگر مقولات معرفتی متفاوت است. گزارهها از منظر ویتگنشتاین به دو دسته «قابل تعویض» و «غیرقابل تعویض» تقسیم میشوند که گزارههای دینی از نوع «غیرقابل تعویض» هستند؛ بنابراین قابل تبیین یا تفسیر با جملات دیگر نیستند. همچنین ماهیت زبان دین «باطنی» است و فقط در باطن خودش معنا مییابد و مانند گزارههای «خارجی» با کمک گزارههای دیگر معنای واضحتری پیدا نمیکند. بنابراین ارتباط گزارههای دینی با دیگر گزارهها مانند گزارههای علمی قطع میشود. هرچند مقولات دینی به نحو معنادار در حوزه دین استعمال میشوند شئونی غیر از مطابقت با واقع یا صدق و کذب-پذیری دارند. با توجه به اهمیت زبان دین در فهم مسائل دینی، در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به دو سوال اصلی پاسخ میدهد: شأن شناختی یا ناشناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین چگونه است؟ از منظر طباطبایی چه نقدهایی بر این دیدگاه وارد است؟ بر این اساس پس از بررسی ویژگیهای زبان دین از منظر ویتگنشتاین به تبعات آن با آراء طباطبایی پرداخته میشود.
علی شریفی؛ سبحان رنجبرزاده
چکیده
یکی از ثمرات جهش و پیشرفت علوم تجربی افزایش توجهات به رابطه علم و قرآن و تفسیر علمی قرآن بود، در معرض توجه قرار گرفتن تفسیر علمی هم موجب اتخاذ رویکردهای گوناگونی در این مسئله در میان مسلمانان شده، و هم به بحثهای کلامی قلمرو قرآن دامن زده است. اما مستشرقان که در سدههای اخیر وارد مطالعه جدّی در حوزه قرآن و علوم مرتبط با آن شدهاند ...
بیشتر
یکی از ثمرات جهش و پیشرفت علوم تجربی افزایش توجهات به رابطه علم و قرآن و تفسیر علمی قرآن بود، در معرض توجه قرار گرفتن تفسیر علمی هم موجب اتخاذ رویکردهای گوناگونی در این مسئله در میان مسلمانان شده، و هم به بحثهای کلامی قلمرو قرآن دامن زده است. اما مستشرقان که در سدههای اخیر وارد مطالعه جدّی در حوزه قرآن و علوم مرتبط با آن شدهاند هم به تأمّلاتی در این زمینه پرداختهاند، از جمله آنان ماسیمو کامپانینی است که تفسیر علمی قرآن را براساس مبانی هرمنوتیک فلسفی تعریف کرده است. اندیشههای وی در این مسئله مواضع مشترکی با دیدگاههای روشنفکران مسلمان معاصر و متأثر از اندیشههای غربی دارد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-انتقادی به بررسی آرای وی پرداخته و درنهایت اثبات شده که مؤلفهها و شاخصههای اندیشه وی نظیر مساوی دانستن کاربست هرمنوتیک فلسفی در فهم قرآن با تأویل آن، عبور بدون ضابطه از معانی لغوی و حجیت ظاهری الفاظ قرآن، تاریخمندی قرآن و نگاه پدیدارشناختی به آیات قرآن از شرایط و ضوابط عام تفسیر و نیز ضوابط خاص تفسیر علمی قرآن پیروی نکرده و یا حتی در تقابل با این اصول و ضوابط قرار دارد، در انتها هم تحلیل او از دیدگاههای مسلمانان درباره رابطه قرآن و علم مورد بررسی قرار گرفته و به نقاط ضعف آن اشاره شده است.
ندا راه بار؛ مهدی خبازی کناری
چکیده
تحلیل اگزیستانسیال از مفهوم مرگ یکی از مولفه های بنیادین تفکر هایدگر است. برمبنای تفکر هایدگر، مرگ به مثابه تعین امکان های اصیل دازاین، ضرورتی ست اجتناب ناپذیر، که عیان کننده ی بخشی از جهانمندی وی است. امکانی که دازاین با آن تولد یافته و به فرایند فهم هستی راه می یابد. به دیگر سخن، زندگی و مرگ، در نسبت با یکدیگر تکوین می یابند. در سنت ...
بیشتر
تحلیل اگزیستانسیال از مفهوم مرگ یکی از مولفه های بنیادین تفکر هایدگر است. برمبنای تفکر هایدگر، مرگ به مثابه تعین امکان های اصیل دازاین، ضرورتی ست اجتناب ناپذیر، که عیان کننده ی بخشی از جهانمندی وی است. امکانی که دازاین با آن تولد یافته و به فرایند فهم هستی راه می یابد. به دیگر سخن، زندگی و مرگ، در نسبت با یکدیگر تکوین می یابند. در سنت اسلامی، در نهج البلاغه نیز با نگرشی اگزیستانسیالیستی به مفهوم مرگ مواجه هستیم، که به مثابه نزدیک ترین امکان فرد گریزی از آن نیست. خوانش حضرت امیر از مرگ، خوانشی سلبی و اضطراب آور نیست، بلکه نگرشی اصیل و اگزیستاسیالیستی است که فرد در فرایند حیات آن را هم چون امری بالقوه به فعلیت می رساند. در پژوهش حاضر، با نگاهی اگزیستانسیالیستی به مرگ در نهج البلاغه پرداخته خواهد شد و میزان نزدیکی و هم اندیشی هایدگر و حضرت امیر پیرامون مساله مرگ نشان داده خواهد شد. از جمله این که مرگ اندیشی، تعالی به خودآگاهی، زیستن آگاهانه و تعین امکان های واقع بوده ی فرد در جهان است. به بیان دیگر، تفکر درباره ی مرگ، هویت زندگی را برای ما آشکار خواهد کرد.
روح الله شهیدی؛ محسن میر باقری؛ داود آتشگاهی
چکیده
در باب جهانشناسی کلامی، آموزه هفت آسمان از محوریترین آموزههاست که عالمان مسلمان و از جمله دانشیان امامیه بدان توجّه کردهاند. در باب این آموزه تاکنون هفت نظریهی اصلی مطرح شده است که به نظر میرسد هریک از آنها دارای ابهامها و ضعفهایی است که نتوانستهاند دیدگاهی جامع، منسجم و در ارتباط با دیگر آموزههای دینی عرضه نمایند. ...
بیشتر
در باب جهانشناسی کلامی، آموزه هفت آسمان از محوریترین آموزههاست که عالمان مسلمان و از جمله دانشیان امامیه بدان توجّه کردهاند. در باب این آموزه تاکنون هفت نظریهی اصلی مطرح شده است که به نظر میرسد هریک از آنها دارای ابهامها و ضعفهایی است که نتوانستهاند دیدگاهی جامع، منسجم و در ارتباط با دیگر آموزههای دینی عرضه نمایند. در این پژوهش کاستیها و ابهامهای این دیدگاهها برنموده شده و آنگاه با منبع قراردادن قرآن و روایات و بهرهگیری از یافتههای مسلم علوم تجربی و با استفاده از روش ترکیبی تفسیر علمی و تفسیر قرآن به قرآن، دیدگاهی جدید با عنوان «جهان مربوط و جهانهای نامربوط» مطرح میشود که ابهامات و اشکالات نظریات پیشین را ندارد. این نظریهی جدید مبتنی بر تحلیلی نوین از ساختار منظومه شمسی است و در آن ادعا شده است که هر یک از آسمانهای هفتگانه دارای عنوانی خاص در قرآن بوده که بر مصادیق مشخص عینی و خارجی در منظومه شمسی قابل تطبیق است و از این جهت دارای امتیاز و نیز ابتکار در مقایسه با دیگر دیدگاهها است.
زینب سالاری؛ مرتضی فتحیزاده
چکیده
خدا در اندیشه ولفهارت پانن برگ تعین بخش مطلق واقعیت است و الوهیت او سراسرهستی وآفرینش از جمله طبیعت را در بر می گیرد. از این رو، پانن برگ تعامل الهیات با محوریت خداوند و علوم طبیعی با محوریت طبیعت را گریز ناپذیر می داند. ازدیدگاه او چگونگی امکان تحقق چنین تعاملی را باید بیش از هر چیز برپایه روش شناسی ویژه هر یک از این دو قلمرو بسنجیم. ...
بیشتر
خدا در اندیشه ولفهارت پانن برگ تعین بخش مطلق واقعیت است و الوهیت او سراسرهستی وآفرینش از جمله طبیعت را در بر می گیرد. از این رو، پانن برگ تعامل الهیات با محوریت خداوند و علوم طبیعی با محوریت طبیعت را گریز ناپذیر می داند. ازدیدگاه او چگونگی امکان تحقق چنین تعاملی را باید بیش از هر چیز برپایه روش شناسی ویژه هر یک از این دو قلمرو بسنجیم. چنین سنجشی به باز نگری در حدود و ماهیت علم و الهیات و پذیرش امکان تعامل و گفتگویی فراتر از قلمرو های ویژه آنها و در سطحی سوم یعنی تاملات فلسفی خواهدانجامید. پانن برگ در تبیین امکان این گفتگو بر مبنای ادعاهای کلیدی خود موفقیت چندانی نداشته است، اما بی گمان از پیشتازان تاثیرگذار و الهام بخش این حوزه بوده است.
عبدالله نیکسیرت
دوره 2، شماره 3 ، خرداد 1390، ، صفحه 93-110
چکیده
در این مقاله سعی شده تا علل و دواعی امام محمد غزالی در مخالفت و ضدیت با فلسفه و فیلسوفان بهاختصار تقریر شود؛ زیرا بیتردید وی یکی از جدیترین و سرسختترین مخالفان فلسفه و فیلسوفان در همۀ ادوار تاریخ بوده است. البته، دراینباره سخن بسیار گفته شده است، اما در این میان بهتر است از زبان خود غزالی و فیلسوفان طراز اول به داوری ...
بیشتر
در این مقاله سعی شده تا علل و دواعی امام محمد غزالی در مخالفت و ضدیت با فلسفه و فیلسوفان بهاختصار تقریر شود؛ زیرا بیتردید وی یکی از جدیترین و سرسختترین مخالفان فلسفه و فیلسوفان در همۀ ادوار تاریخ بوده است. البته، دراینباره سخن بسیار گفته شده است، اما در این میان بهتر است از زبان خود غزالی و فیلسوفان طراز اول به داوری بنشینیم تا حقیقت آفتابیتر شود. اما آنچه دراینباره، بهاجمال، میتوان گفت این است که درواقع، مخالفت غزالی نه با خود فلسفه که با ورود نابجا و ناصواب فیلسوفان در عرصۀ دیانت بوده است. البته، مخالفت وی با فیلسوفان نیز در نظر خویش، نه از سر عناد و رقابت که به انگیزۀ دفاع از دین بوده است؛ زیرا حداقل، پارهای از عقاید فیلسوفان موجب سستی دیانت تودۀ مردم میشود و در تناقض با اعتقادات و اصول دین است.
حامد ناجی اصفهانی؛ ناصر قاسمی
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، ، صفحه 97-116
چکیده
جوهرفرد متکلمان اسلامی و ذرات بنیادین در فیزیک نوین، دو دیدگاه بظاهر متفاوت در تبیین ماهیت ماده در جهان قابل مشاهده است، این دو دیدگاه که هر یک با خاستگاه ها و روشها و پرسشهای خاص خود به نظاره عالم ماده نشسته اند ، در فرجام کار در موارد متعددی به هم اقتران یافته اند و گزاره های مشابهی را در تبیین ماده محسوس عرضه نموده اند.
گفتار ...
بیشتر
جوهرفرد متکلمان اسلامی و ذرات بنیادین در فیزیک نوین، دو دیدگاه بظاهر متفاوت در تبیین ماهیت ماده در جهان قابل مشاهده است، این دو دیدگاه که هر یک با خاستگاه ها و روشها و پرسشهای خاص خود به نظاره عالم ماده نشسته اند ، در فرجام کار در موارد متعددی به هم اقتران یافته اند و گزاره های مشابهی را در تبیین ماده محسوس عرضه نموده اند.
گفتار حاضر بر آن است که در ابتدا با بیان هر یک از این دو نظریه، به پیامدهای مشترک آنها اشاره کند، که در این میان توجه به غیر قابل انقسام بودن اجزای اولیه عالم ماده ، شکلمند بودن خاص این اجزاء و حرکتمند بودن داپمی آنها و چگونگی تبیین مفهوم خلأ بایسته ذکر است.
محمدکاظم علمی؛ زهرا زهانی زهان
دوره 4، شماره 7 ، خرداد 1392، ، صفحه 99-115
چکیده
چکیده از بدیعترین اندیشههای یاسپرس، نظریۀ او دربارۀ «متعالی» یا به تعبیر خود او «ترانسندانس» است. پژوهش حاضر به بیان جایگاه این نظریه در اندیشۀ این فیلسوف اگزیستانس میپردازد. از نظر او، شناخت علمی و معرفت متافیزیکی محدود است، اما انسان میتواند به سوی امری فراتر از عقل که قوام هستی انسان بدان است، راهبری شود که این ...
بیشتر
چکیده از بدیعترین اندیشههای یاسپرس، نظریۀ او دربارۀ «متعالی» یا به تعبیر خود او «ترانسندانس» است. پژوهش حاضر به بیان جایگاه این نظریه در اندیشۀ این فیلسوف اگزیستانس میپردازد. از نظر او، شناخت علمی و معرفت متافیزیکی محدود است، اما انسان میتواند به سوی امری فراتر از عقل که قوام هستی انسان بدان است، راهبری شود که این همان «متعالی» است که آخرین وجه وجود است. این پژوهش بر آن است که متعالی از نظر یاسپرس را میتوان در دو جنبۀ اسمی و فعلی مورد بررسی قرارداد؛ جنبۀ اسمی و جنبۀ فعلی ترانسندانس دو ساحت متمایز «متعالی» است که هریک از این دو جنبه به نحوی مکمل جنبۀ دیگر است.
رضا ماحوزی
دوره 6، شماره 12 ، آذر 1394، ، صفحه 99-118
چکیده
چکیده
به علت نسبت وثیق میان علم و فلسفه از یک سو و نسبت وثیق میان فلسفه و مابعدالطبیعۀ فارابی و ابنسینا با الهیات و دین از سوی دیگر، علوم تجربی و طبیعی در اندیشۀ این دو فیلسوف ایرانی و مسلمان در ابعاد و مسائل متعددی با الهیات فلسفی که در مابعدالطبیعۀ مد نظر این دو ذیل حکمت نظری شاخۀ الهیات طرح شده است گره خورده و از مبانی این زیرشاخه ...
بیشتر
چکیده
به علت نسبت وثیق میان علم و فلسفه از یک سو و نسبت وثیق میان فلسفه و مابعدالطبیعۀ فارابی و ابنسینا با الهیات و دین از سوی دیگر، علوم تجربی و طبیعی در اندیشۀ این دو فیلسوف ایرانی و مسلمان در ابعاد و مسائل متعددی با الهیات فلسفی که در مابعدالطبیعۀ مد نظر این دو ذیل حکمت نظری شاخۀ الهیات طرح شده است گره خورده و از مبانی این زیرشاخه تغذیه کرده است. در این نوشتار تلاش میشود، در چند موقف اساسی، پیوندهای علوم طبیعی و تجربی با مابعدالطبیعه و بهویژه الهیات فلسفی بیان شود و در نهایت نشان داده شود که گفتمان علوم طبیعی و تجربی نزد این دو دانشمند و فیلسوف متمایز از گفتمان علوم تجربی در دنیای جدید است
سیدهمعصومه موسوی
دوره 6، شماره 11 ، خرداد 1394، ، صفحه 101-117
چکیده
این مقاله، بر پایة مطالعة موردی آرای کارل گوستاو یونگ دربارة دین، به این پرسش پرداخته است که دو رویکرد متفاوت روانشناختی و فلسفی به دین در چه وجوهی از یکدیگر متمایز میشوند و چرا شناختِ این تمایز برای منظومة دینشناسی اهمیت دارد. برای پاسخ به این پرسشها، مقاله در مقدمه، با اشاره به سه مقطع تاریخیِ «روانشناسی دین»، ضمن ...
بیشتر
این مقاله، بر پایة مطالعة موردی آرای کارل گوستاو یونگ دربارة دین، به این پرسش پرداخته است که دو رویکرد متفاوت روانشناختی و فلسفی به دین در چه وجوهی از یکدیگر متمایز میشوند و چرا شناختِ این تمایز برای منظومة دینشناسی اهمیت دارد. برای پاسخ به این پرسشها، مقاله در مقدمه، با اشاره به سه مقطع تاریخیِ «روانشناسی دین»، ضمن تقریر دیدگاه یونگ در متن مقطع سوم و پس از برشمردن برخی نقدهای ارائهشده به این رویکرد، نتیجه گرفته است که محدود کردن میراث یونگ به «تأثیر دین بر سلامت روان» هم آن میراث را به امری کارکردی تقلیل میدهد و هم جانمایههای بنیادین دین را مورد غفلت قرار میدهد. از این رو، در بخش دوم مقاله کوشش شده تا وجه مغفول دیدگاه یونگ دربارۀ «فهم نمادین زبان دین» برجسته و نشان داده شود که چگونه این بخش از دستاوردهای یونگ میتواند میراثی برای فلسفة دین قلمداد شود. در بخش پایانی مقاله تلاش شده تا شرایط بهرهگیری از این میراث جهت تحقق اهدافی که فیلسوف دین در پی آنهاست تحلیل و بیان شود. در پایان، نقدِ تعاملِ غیرروشمند میان دینپژوهی با علوم دیگر برخی از امکانات و محدودیتهای فیلسوف دین را در چنین تعاملی روشن میکند.
سیدجواد میری؛ علی علی اصغری صدری
دوره 2، شماره 4 ، آذر 1390، ، صفحه 103-122
چکیده
چکیده
مسئلۀ رابطۀ علم و دین از دغدغههای جدی بشر است. معمولاً این رابطه را در چهار مقولۀ تعارض، استقلال، گفتوگو، و وحدت دستهبندی میکنند. در این نوشته، ضمن معرفی اجمالی این چهار مقوله، در پی آنیم تا موضع شریعتی را در این باره معرفی کنیم. شریعتی با اتکا به موضوعاتی چون یونانیزدگی علم و دین در قرون وسطی، رابطۀ علم ...
بیشتر
چکیده
مسئلۀ رابطۀ علم و دین از دغدغههای جدی بشر است. معمولاً این رابطه را در چهار مقولۀ تعارض، استقلال، گفتوگو، و وحدت دستهبندی میکنند. در این نوشته، ضمن معرفی اجمالی این چهار مقوله، در پی آنیم تا موضع شریعتی را در این باره معرفی کنیم. شریعتی با اتکا به موضوعاتی چون یونانیزدگی علم و دین در قرون وسطی، رابطۀ علم و سرمایهداری، نفی انحصار علوم تجربی، مقایسۀ میزان اعتبار علوم تجربی و انسانی، و تأکیدهای دین بر کسب علمْ موضع تعارض را نفی میکند. او با نقد علم مدرن از جهت دستاوردهای اجتماعیاش و عدم توجهش به مقولۀ انسان و نیز با نقد شعار علم برای علم و بیتعهدی علم تلاش میکند تا مدلی برای همگرایی دین و علم ارائه کند. شریعتی معتقد است که علم باید مسئول باشد و خود را به یک آرمان متعالی پایبند کند. او همچنین در این مسیر از دستاوردها و سخنان دانشمندان پیشرو بهره میگیرد. شریعتی در مجموع تقریباً از همۀ مدلهای موجود در مقولۀ وحدت علم و دین استفاده میکند.
سیدمحمدتقی موحدابطحی
دوره 3، شماره 5 ، خرداد 1391، ، صفحه 103-126
چکیده
چکیده هدف تحقیق: ارائة تقریری مناسب از فرایند تهذیب و تکمیل علوم موجود، بهگونهای که نقدهای ملکیان و باقری بر آن وارد نباشد. روش تحقیق: در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و در ارزیابی آرا از روش تحلیل فلسفی استفاده شده است. یافتههای تحقیق: 1. میتوان قرائتی مناسب از رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود ارائه و از آن در چارچوب وظیفهگرایی ...
بیشتر
چکیده هدف تحقیق: ارائة تقریری مناسب از فرایند تهذیب و تکمیل علوم موجود، بهگونهای که نقدهای ملکیان و باقری بر آن وارد نباشد. روش تحقیق: در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و در ارزیابی آرا از روش تحلیل فلسفی استفاده شده است. یافتههای تحقیق: 1. میتوان قرائتی مناسب از رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود ارائه و از آن در چارچوب وظیفهگرایی معرفتی دفاع کرد. 2. در شرایطی که رویکردهای تأسیسی علم دینی موفق به تولید نظریۀ علمی نشده، استفاده از رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود بهترین گزینه است. 3. تأمل در نحوۀ استفاده از این رویکرد در تمدن اسلامی که به تولید فلسفۀ اسلامی انجامید، میتواند به ارائۀ الگویی مناسب برای مواجهه با علوم جدید منتهی شود.
قدرت الله قربانی
دوره 1، شماره 2 ، آذر 1389، ، صفحه 109-138
چکیده
زندگی مدرن دارای مبانی متافیزیکی مهمی برای خود است که این مبانی ابعاد مختلف حیات دنیوی بشر مدرن را مدیریت میکنند. اهمیت مبانی مذکور در آن است که آنها نحوه نگرش انسان جدید به کل نظام هستی، اعم از خدا، خودش و جهان، را تعیین کرده و لذا با محوریت انسان همه حقایق را فهم و تفسیر میکنند.
نتیجه محوریت انسان و سپس معطوف شدن همه توجه ...
بیشتر
زندگی مدرن دارای مبانی متافیزیکی مهمی برای خود است که این مبانی ابعاد مختلف حیات دنیوی بشر مدرن را مدیریت میکنند. اهمیت مبانی مذکور در آن است که آنها نحوه نگرش انسان جدید به کل نظام هستی، اعم از خدا، خودش و جهان، را تعیین کرده و لذا با محوریت انسان همه حقایق را فهم و تفسیر میکنند.
نتیجه محوریت انسان و سپس معطوف شدن همه توجه به تأمین نیازهای دنیوی باعث افراط او در استفاده از مواهب خدادادی در طبیعت، و غفلت از حقایق غیرمادی و معنوی میشود که این دو امر از بحرانهای اساسی انسان در جهان مدرن است.
در حل بحران زندگی مدرن، به نظر میرسد نقش دین، بالاخص ادیان الهی، بر عوامل و مؤلفههای دیگر مقدم باشد؛ زیرا دین قادر است پاسخ پرسشهایی که انسان مدرن از طریق علم و متافیزیک مدرن نتوانست پاسخ آنها را بیابد به انسان گوشزد کند.
با توجه به نقش مذکور دین و نیز اهمیت علم و نگرش متافیزیکی در حل بحران انسان مدرن، میتوان به اهمیت نقش علم دینی در این زمینه توجه داشت؛ زیرا علم دینی، در اینجا، نظام معرفتی دربارة جهان طبیعت و نیز ماوراء طبیعت است که آموزههای دین در شکل دهی متغیرهای تأثیر گذار آن، دارای نقش و تأثیر مهمی است که به واسطه همین کلیتِ علم، بالاخص کاربردهای آن را، رنگ و جهت دینی داده و از بروز نتایج سکولار و ضد دین جلوگیری میکند.
مرتضی فتحیزاده
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 111-128
چکیده
چکیده تبیین و تفسیر پدیدههای طبیعی فرایند پیچیدهای است، زیرا عوامل متعددی چون تجربه، منطق و باورهای گوناگون روششناختی، هستیشناختی و حتی دین در آن نقش دارند. طبیعتگرایی علمی با دو خوانش متافیزیکی و روششناختی میکوشد این تفسیر را با زدودن نقش پارهای از عوامل مذکور، ساده سازد و مدعی است طبیعتگرایی روششناختی ...
بیشتر
چکیده تبیین و تفسیر پدیدههای طبیعی فرایند پیچیدهای است، زیرا عوامل متعددی چون تجربه، منطق و باورهای گوناگون روششناختی، هستیشناختی و حتی دین در آن نقش دارند. طبیعتگرایی علمی با دو خوانش متافیزیکی و روششناختی میکوشد این تفسیر را با زدودن نقش پارهای از عوامل مذکور، ساده سازد و مدعی است طبیعتگرایی روششناختی از مؤلفههای لازم علم است و توصیه میکند که ما در تبیین پدیدههای طبیعی باید چنان رفتار کنیم که گویی واقعیتی جز ماده نیست و فرض میگیرد که علل غیرمادی، اعم از مخلوق (ذهن، روح) یا نامخلوق (خدا)، در فهم ما از جهان مادی تأثیری ندارند. جستار کنونی به بررسی این مدعا میپردازد.
علی خالقخواه
دوره 5، شماره 10 ، آذر 1393، ، صفحه 111-130
چکیده
چکیده
در این مقاله دیدگاه ایمانگرایانة غزالی و آثار و دلالتهای این دیدگاه در تربیت دینی بررسی شده است. بدین منظور، نخست منطق ترجیح موضع ایمانگرایی بر سایر رویکردهای تربیت دینی تشریح شد. سپس، با تکیه بر پیشینة فکری غزالی در باب اشاعره، تصوف، و مخالفت او با فلسفه، تصریح شد که غزالی انسانها را از یکدیگر متفاوت میداند و این تفاوتْ ...
بیشتر
چکیده
در این مقاله دیدگاه ایمانگرایانة غزالی و آثار و دلالتهای این دیدگاه در تربیت دینی بررسی شده است. بدین منظور، نخست منطق ترجیح موضع ایمانگرایی بر سایر رویکردهای تربیت دینی تشریح شد. سپس، با تکیه بر پیشینة فکری غزالی در باب اشاعره، تصوف، و مخالفت او با فلسفه، تصریح شد که غزالی انسانها را از یکدیگر متفاوت میداند و این تفاوتْ سبب میشود که هر فردی برای پذیرش باورْ توجیههای گوناگونی داشته باشد. بر اساس همین تفاوتها، برخی بر آناند که برای ایمان آوردن هیچ گونه استدلالی ضروری نیست. برخی عقلانیت و استدلال را برای باورمندی به کار میگیرند و بعضی نیز، از دیدگاه غزالی، ساحت برتر ایمان، یعنی عرفان، را برای دینداری برمیگزینند. هر یک از این ساحتها اگر مبتنی بر شریعت باشد، میتواند در انسانْ ایمان ایجاد کند و هر یک از این دیدگاهها، به تبع مبانی خود، میتواند اشارات مختلفی در تربیت دینی داشته باشد. در این مقاله، تربیت دینی بر اساس سه گروه بررسی و مشخص شد: عوام، خواص اهل برهان، خواص اهل عرفان. هر یک از گروههای مذکور ویژگیها، اهداف و اصولی دارند.
مجتبی زروانی؛ امین افخم
دوره 8، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 113-140
چکیده
سه رسالۀ اول و دوم تیموتائوس و تیتوس در عهد جدید، منسوب به پولس، معروف به رسالات شبانی هستند. وثاقت این رسالات تا قرونوسطی موردپذیرش بود اما با شروع جریان نقد تاریخی کتاب مقدس همچون دیگر نوشته های کتاب مقدس، سندیت و محتوای این رسائل موردبررسی جدید قرار گرفتند. این مقاله درپی پاسخ به دو سؤال دربارۀ این رسالات است؛ نخست بررسی انتساب ...
بیشتر
سه رسالۀ اول و دوم تیموتائوس و تیتوس در عهد جدید، منسوب به پولس، معروف به رسالات شبانی هستند. وثاقت این رسالات تا قرونوسطی موردپذیرش بود اما با شروع جریان نقد تاریخی کتاب مقدس همچون دیگر نوشته های کتاب مقدس، سندیت و محتوای این رسائل موردبررسی جدید قرار گرفتند. این مقاله درپی پاسخ به دو سؤال دربارۀ این رسالات است؛ نخست بررسی انتساب این رسالات به پولس و دوم تأثیر آموزهها و الهیات این رسالات بعد از جریان نقد تاریخی کتاب مقدس. نخستین بار شلایرماخر سندیت این رسالات را مورد تردید قرار داد و دانشمندان بعدی با تأیید نظر او دلایل بیشتری را ارائه دادند. روش بررسی ای مسئله روش تحلیل مفهومی است. به نظر میرسد پولس نویسندۀ حقیقی رسالات شبانی نیست. علیرغم تمامی نقدها و بررسیها، امروزه رسالات شبانی منشأ الهام و تأثیر در جامعۀ مسیحی هستند. تأثیر رسالات شبانی بر ساختار کلیسای مسیحی، الگوی رفتاری مؤمنان و انجمنهای خیریه هنوز قابلتوجه است
زهرا خدایی قشلاق؛ ولیاله برزگر کلیشمی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 113-133
چکیده
تا پیش از قرن نوزدهم میلادی، تعریف و تلقی رایج از علم در سرزمینهای اسلامی، تحت تأثیر آیات واحادیث، میراث سلف نخستین و حاکمیت رویکرد نقلگرای مبتنی بر کتاب و سنت در نهادهای آموزشی، اغلب قلمرویی محدود و ماهیتی دینی داشت. با استناد بر پژوهشهای انجام شده، رویارویی با غرب، مشاهده قدرت تکنولوژیکی علوم جدید و مقایسه پیشرفت کشورهای ...
بیشتر
تا پیش از قرن نوزدهم میلادی، تعریف و تلقی رایج از علم در سرزمینهای اسلامی، تحت تأثیر آیات واحادیث، میراث سلف نخستین و حاکمیت رویکرد نقلگرای مبتنی بر کتاب و سنت در نهادهای آموزشی، اغلب قلمرویی محدود و ماهیتی دینی داشت. با استناد بر پژوهشهای انجام شده، رویارویی با غرب، مشاهده قدرت تکنولوژیکی علوم جدید و مقایسه پیشرفت کشورهای اروپایی با عقبماندگی مزمن کشورهای اسلامی، چالشهای ذهنی متعددی را در حوزههای مختلف، میان متفکران مسلمان برانگیخت. یکی از رویکردهای مشترک اندیشمندان مسلمان در مواجهه با چالشهای ذهنی نوپدید، بازتعریف برخی مفاهیم سنتی، کلیدی و بنیادین در حوزههای گوناگون و انطباق آن با نیازها و مقتضیات جدید بوده است. مصر از دهه پایانی قرن هیجدهم میلادی به اینسو، یکی از کانونهای مواجهه با غرب و مدرنیته بود و تحولات گستردهای را در عرصههای مختلف تجربه نمود. در جستار حاضر به مطالعه موردی تلقی متفکران مصری از علم، پس از مواجهه و آشنایی آنها با مدرنیته میپردازیم و ضمن مقایسه آن با تلقی آنان از علم در دوران پیشامدرنیته به بیان تفاوتها و علل بازتعریف علم از سوی اندیشمندان مصری و ضرورتهای آن خواهیم پرداخت
روحالله نجفی
دوره 5، شماره 9 ، خرداد 1393، ، صفحه 115-131
چکیده
علم جدید از مجازی بودن طلوع و غروب خورشید و حرکت ظاهری آن در پهنای آسمان پرده برداشته و مسجّل نموده که رؤیت مزبور صرفاً معلول حرکت زمین است نه آنکه خورشید را بهواقع حرکتی بر گرد زمین باشد. از دیگر سو، قرآن مبین در فضایی که از بیان حرکت خورشید چیزی جز همین حرکت ظاهری آن به ذهنها تبادر نمییافت، به حرکت و سیر آن در مسیری دورانی تصریح ...
بیشتر
علم جدید از مجازی بودن طلوع و غروب خورشید و حرکت ظاهری آن در پهنای آسمان پرده برداشته و مسجّل نموده که رؤیت مزبور صرفاً معلول حرکت زمین است نه آنکه خورشید را بهواقع حرکتی بر گرد زمین باشد. از دیگر سو، قرآن مبین در فضایی که از بیان حرکت خورشید چیزی جز همین حرکت ظاهری آن به ذهنها تبادر نمییافت، به حرکت و سیر آن در مسیری دورانی تصریح ورزیده است. هرچند علم کنونی هم از حرکت خورشید به دور مرکز کهکشان خودی سخن میگوید، امّا حمل بیان قرآن بر این مصداق تازهمکشوف روا جلوه نمیکند. چون متکلّم بلیغ از الفاظ خود، معانی یا مصادیقی را اراده نمیکند که امکان ظهور یافتن آنها در ذهن مخاطبان مستقیمش منتفی است. افزون بر این، اگر مراد قرآن، همان حرکت ظاهری معهود نبود، علیالقاعده با قرینهای شفّاف ذهن مخاطبان را از آن عهد ذهنی منصرف مینمود. بدینسان حمل بیان قرآن بر همان حرکت ظاهری خورشید متعیّن جلوه میکند، ولی در این میان تصادمی میان قرآن و علم رخ نمیدهد. چون متن متین وحی اساساً در مقام تبیین واقعیت فیزیکی امر خورشید نیست و از حرکت خورشید به عنوان موضوعی علمی سخن نمیگوید، بلکه بر آن است تا با استشهاد به آنچه مخاطبان میبینند، تصویری ایمانآفرین و خالقنما خلق کند.
کاظم سام دلیری
چکیده
مقاله بر موضع تاثیر علم بر عرفی شدن تمرکز دارد و تلاش دارد با بررسی چرایی تاثیر علم بر عرفی شدن چگونگی این تاثیر را نیز نشان دهد. در مسیر پاسخ گویی به سوال فوق به شکل مفصل نظرات حامیان تاثیر علم بر عرفی شدن مورد بررسی قرار گرفت و از نگاه آنان این موضوع به بحث گذاشته شد. در انتها و در پاسخ به این سوال که علل و مکانیسم عرفیشدن چه میباشد؟ ...
بیشتر
مقاله بر موضع تاثیر علم بر عرفی شدن تمرکز دارد و تلاش دارد با بررسی چرایی تاثیر علم بر عرفی شدن چگونگی این تاثیر را نیز نشان دهد. در مسیر پاسخ گویی به سوال فوق به شکل مفصل نظرات حامیان تاثیر علم بر عرفی شدن مورد بررسی قرار گرفت و از نگاه آنان این موضوع به بحث گذاشته شد. در انتها و در پاسخ به این سوال که علل و مکانیسم عرفیشدن چه میباشد؟ این نتیجه حاصل شد که علت تأثیر علم بر عرفی شدن تخالف و ناسازگاری «پیش فرضها و اعتقادات اساسی»، «پیامد ها»، «ویژگی ها»، «تبیین ها» و «روحیه» علمی با دین می باشد. در این وضع یعنی وجود ناسازگاری میان موارد بالا با دین علم از طریق کاهش نیاز به دین یا تغییر نگرش ها و اعتقادات افراد موجب عرفیشدن جامعه میگردد. یعنی علم از یک سو نیاز افراد به دین را کاهش می دهد و از سوی دیگر موجب تغییر در نگرش ها و اعتقادات آنان می گردد و از این طریق عرفی شدن را نتیجه می دهد.
محمدهادی فاضلی؛ محمدصادق زاهدی
دوره 3، شماره 6 ، آذر 1391، ، صفحه 119-136
چکیده
چکیده بررسی اعتبار تجربههای دینی و برشمردن ویژگیهای آن، از دیرباز ذهن فیلسوفان دین را متوجه خود ساخته است. ازآنجا که برخی پژوهشهای علمی حاکی از تأثیرگذاریِ عواملی غیرمعرفتی همچون موسیقی، مراقبه و... بر تجربۀ دینی هستند، مقالۀ حاضر علاوه بر برشمردن و تحلیل آنها، در پی احصای تأثیراتی است که از بروز این تجارب بر زیست تجربهکنندگان ...
بیشتر
چکیده بررسی اعتبار تجربههای دینی و برشمردن ویژگیهای آن، از دیرباز ذهن فیلسوفان دین را متوجه خود ساخته است. ازآنجا که برخی پژوهشهای علمی حاکی از تأثیرگذاریِ عواملی غیرمعرفتی همچون موسیقی، مراقبه و... بر تجربۀ دینی هستند، مقالۀ حاضر علاوه بر برشمردن و تحلیل آنها، در پی احصای تأثیراتی است که از بروز این تجارب بر زیست تجربهکنندگان آنها حاصل میشود. همچنین در پایان، به بررسی امکان تاثیرگذاری پژوهشهای علمی یادشده بر تلقی فیلسوفان از مقولۀ تجربۀ دینی خواهد پرداخت و امید است از این رهگذر بتواند به نگاهی نوین و علمی در بررسیهای معطوف به تجربۀ دینی دستیابد.
مهدی منزّه؛ محسن جاهد؛ سحر کاوندی
دوره 9، شماره 2 ، بهمن 1397، ، صفحه 119-148
چکیده
نوشتار حاضر در صدد است تأثیر عوامل فراطبیعی در معناداری زندگی را بر اساس دیدگاه جان کاتینگهام تبیین نماید. در این راستا ابتدا رویکردهای سهگانهی «طبیعتگرایی، ناطبیعتگرایی، فراطبیعتگرایی» که ناظر به نظریههای معنای زندگی (هدف، ارزش، کارکرد) هستند تبیین شده و سپس به نقد و بررسی دیدگاه کاتینگهام در باب معنای زندگی ...
بیشتر
نوشتار حاضر در صدد است تأثیر عوامل فراطبیعی در معناداری زندگی را بر اساس دیدگاه جان کاتینگهام تبیین نماید. در این راستا ابتدا رویکردهای سهگانهی «طبیعتگرایی، ناطبیعتگرایی، فراطبیعتگرایی» که ناظر به نظریههای معنای زندگی (هدف، ارزش، کارکرد) هستند تبیین شده و سپس به نقد و بررسی دیدگاه کاتینگهام در باب معنای زندگی پرداخته میشود. کاتینگهام خدا و جاودانگی روح را به عنوان دو عامل فراطبیعی در معنابخشی به زندگی لحاظ میکند. وی «هنجارهای تغییرناپذیر اخلاقی» را دربارهی عامل خدامحوری و استناد به مؤلفهی «موفقیّت» را دربارهی جاودانگی روح به عنوان دو دلیل برای مبنای تأیید خویش قرار میدهد. او در دلیلی که برای دیدگاه خدامحوری ارائه میدهد به تبعیت از دیدگاه فراطبیعتگرایی، نقش خدا را در معناداری، نه به صورت تشریعی و در قالب «امر و نهی الهی» محض، بلکه به صورت تکوینی و در قالب «قانون طبیعی» بیان میکند. از این روی میتوان دیدگاههای اختصاصی کاتینگهام در باب معنای زندگی را به قرار زیر معرفی نمود: الف) تفسیر معنا به «هدفِ ارزشمند»، ب) بهرهگیری از نظریهی قانون طبیعی برای معنادار کردن زندگی، ج)پذیرش فراطبیعتباوریِ ترکیبی.
امیر اعتمادی بزرگ؛ محمدرضا آرام؛ جعفر حسنخانی
دوره 9، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 121-150
چکیده
واژه «پیشرفت علم» اولین بار در قرن 19 توسط ویلیام وول (William Whewell) مطرح شده است. سؤال اصلی این مقاله این است که دیدگاه پوزیتیویستی، دیدگاه «تقرب به واقعیت» و دیدگاه توماس کوهن دربارۀ «پیشرفت علم» چیست؟ و چه نقدهایی بر این دیدگاهها وارد است؟ و از سوی دیگر اسلام چه نظری دربارۀ پیشرفت علم دارد؟ پوزیتیویستهای منطقی برای ...
بیشتر
واژه «پیشرفت علم» اولین بار در قرن 19 توسط ویلیام وول (William Whewell) مطرح شده است. سؤال اصلی این مقاله این است که دیدگاه پوزیتیویستی، دیدگاه «تقرب به واقعیت» و دیدگاه توماس کوهن دربارۀ «پیشرفت علم» چیست؟ و چه نقدهایی بر این دیدگاهها وارد است؟ و از سوی دیگر اسلام چه نظری دربارۀ پیشرفت علم دارد؟ پوزیتیویستهای منطقی برای علم، خصلتی انباشتی قائل بودند سرانجام پیشرفت علم را به اتحاد علوم و تقلیل آن به فیزیک ختم کردند. پوپر اما منطق استقرایی پوزیتیوستها را برنمیتابد و طبق منطق قیاسی، روش حدس و ابطال را معرفی میکند. بدین صورت که فرضیات علمی مطرح و نقد میشوند؛ رشد و پیشرفت علم هم در مسیر نیل به واقعیت رخ میدهد. کوهن معتقد است که نظریات قبل و بعد از انقلاب علمی، نظریههای کاملاً متفاوتیاند که بهطور بنیادی با نظریه متقدم خود تفاوت دارند. این تفاوت آنچنان زیاد است که نمیتوان دو پارادایم را با یکدیگر قیاس کرد؛ بنابراین تکیهکردن بر پیشرفت بیمورد است. البته کوهن بعدها این رویکرد خود را اصلاح کرد. از منظر معرفتشناسانه، اسلام حقیقتگرا است و تن به نسبیگرایی یا واقعنمایی نمیدهد. در نگاه اسلامی حرکت مبتنی بر شناخت و تکاملی است؛ لذا با رویکردهای پوپری و کوهنی متفاوت است. اسلام از وجود حقیقت عدول نمیکند اما از سوی دیگر منابع معرفت قایل دسترس مانند حواس را نیز برای تحصیل حقیقت کافی نمیداند.
سید سجاد غلامی؛ حجت اله لطیف منش؛ یعقوب قاسمی باباحیدری
چکیده
محیط زیست از جمله مسائل مهم حوزه علم و دین و چالش جدی درعصر حاضراست؛ تخریب محیط زیست، محققان را بر آنداشته است تا در پی کشف علت و عوامل اصلی ظهور این بحران باشند. یکی از جنبههایی که کمتر بدان پرداخته شده است، نگرش محیطزیستی مبحث فساد در زمین، از منظر مفسران قرآن کریم و دانشمندان علم محیط زیست است. این جستار درصدد است با استفاده از ...
بیشتر
محیط زیست از جمله مسائل مهم حوزه علم و دین و چالش جدی درعصر حاضراست؛ تخریب محیط زیست، محققان را بر آنداشته است تا در پی کشف علت و عوامل اصلی ظهور این بحران باشند. یکی از جنبههایی که کمتر بدان پرداخته شده است، نگرش محیطزیستی مبحث فساد در زمین، از منظر مفسران قرآن کریم و دانشمندان علم محیط زیست است. این جستار درصدد است با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی و تطبیقی و با پرداختن به آراء مفسران فریقین و دانشمندان علوم محیط زیست، نوع نگرش هر دو طیف به مسئله محیط زیست و علل و عوامل اصلاح و افساد در زمین را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد. پس از بررسی تطبیقی و تحلیل آراء مفسران ذیل آیات، این نتیجه حاصل شد که آراء مفسران و دانشمندان محیط زیست از سویی دارای مشترکاتی است و از سوی دیگر وجوه و افتراقهای اساسی را دربردارد، از جمله اشتراکات، تخریب محیط زیست توسط انسان و از بین بردن حرث است که منجر به برهم زدن اکوسیستم و تأثیر آن در زندگی انسانها است، نادیده انگاشتن افعال سلبی و ایجابی در برخورد و ارتباط با خالق، مخلوق و خود، وجوه قابل ممیزهای است که تفوق دیدگاه مفسران را بر آنان داشته است.