زهرا بشارتی؛ علی شریفی؛ محمدرضا بشارتی
چکیده
در روایتی از امام علی(ع) وجود مدائنی در آسمان که هر یک به عمودی از نور اتصال دارند، مطمح نظر قرار گرفته است. بعضی مراد از «مدائن سماء» را شهرهایی شبیه به شهرهای زمینی در آسمان دانسته اند و آن را حمل بر وجود زمین های متعدد در فضا کرده اند. برخی نیز بر جعلی بودن روایت مذکور تأکید کرده اند. بر این اساس نوشتار حاضر با عنایت به اختلاف برداشت ...
بیشتر
در روایتی از امام علی(ع) وجود مدائنی در آسمان که هر یک به عمودی از نور اتصال دارند، مطمح نظر قرار گرفته است. بعضی مراد از «مدائن سماء» را شهرهایی شبیه به شهرهای زمینی در آسمان دانسته اند و آن را حمل بر وجود زمین های متعدد در فضا کرده اند. برخی نیز بر جعلی بودن روایت مذکور تأکید کرده اند. بر این اساس نوشتار حاضر با عنایت به اختلاف برداشت ها، جهت تبیین چیستی مدلول روایت مذکور به بررسی متنی و سندی آن با تکیه بر روش های نقد حدیث پرداخته است. بر این اساس می توان با تکیه بر صحت سندی و معنای جامع و فراگیر«محصون بودن» برای واژه «مدائن» و «سیارات» برای «نجوم» در متن، به ترتیب به معانی «مدارهای سیارات» و «نیروی جاذبه خورشیدی» برای «مدائن سماء» و «عمود نور» دست یافت. همچنین طول عمود نور در متن حدیث و شعاع منظومه شمسی یعنی فاصله کمربند کوئیپر از خورشید با نظرداشت مرز بخش سیارهای (با تقریب بالا) برابر است.
اصغر محمّدی؛ سحر کاوندی؛ حسن فتحزاده
دوره 5، شماره 9 ، خرداد 1393، ، صفحه 67-90
چکیده
ریچارد سوئینبرن در تقریر خود از دلیل غایتشناختی سعی در معقول جلوهدادن باور به خدا با استفاده از این دلیل دارد. البته سوئینبرن معتقد است هیچیک از ادلۀ اثبات وجود خدا نمیتوانند یقینی ریاضیوار برای ما به همراه آورند؛ بلکه مجموع این ادله باور به وجود خدا را از نقیض آن محتملتر میسازند. سوئینبرن با تفکیک نهادن میان دو نوع نظم: ...
بیشتر
ریچارد سوئینبرن در تقریر خود از دلیل غایتشناختی سعی در معقول جلوهدادن باور به خدا با استفاده از این دلیل دارد. البته سوئینبرن معتقد است هیچیک از ادلۀ اثبات وجود خدا نمیتوانند یقینی ریاضیوار برای ما به همراه آورند؛ بلکه مجموع این ادله باور به وجود خدا را از نقیض آن محتملتر میسازند. سوئینبرن با تفکیک نهادن میان دو نوع نظم: نظم زمانی و نظم مکانی، در ارائۀ دلیل خود بر نظم زمانی تأکید میکند. از طرف دیگر برای تبیین پدیدهها میان دو نوع تبیین تفاوت میگذارد: تبیین علمی و تبیین شخصی، و ادعا میکند که تبیین علمی توانایی تبیین اصل قوانین جهان را ندارد و برای تبیین این قوانین باید به تبیین شخصی توسل جست. سوئینبرن تبیین جهان به وسیلة تبیین شخصی را سادهترین تبیینی میداند که خالی از تعقیدها و پیچیدگیها در پاسخ به چرایی پدیدههاست. به عبارت دیگر، به میزان کمتر شدن علل برای تبیین یک پدیده، آن تبیین رو به سادگی میرود. مدعای این مقاله آن است که مفهوم سادگی یا سادهترین تبیین در بیان سوئینبرن خالی از پیچیدگی نیست و ابهاماتی دارد و همچنین فرض وجود امری ماورائی در تبیین پدیدۀ نظم، نه تنها نمیتواند سادهترین تبیین باشد، بلکه آن را گرانبار از پیشفرض میکند.
عبدالرزاق حسامیفر
دوره 7، شماره 13 ، خرداد 1395، ، صفحه 75-88
چکیده
چکیده نسبت میان علم و دین از مسائلی است که در هر دو حوزه فلسفۀ علم و فلسفۀ دین مطمح نظر پارهای از اندیشمندان این دو حوزه بوده است. کتاب علم، عقل و دین نوشتۀدرک استینزبی تلاشی است برای جمع علم و دین و انعکاس پیامدهای نظریات علمی و نظریات فیلسوفان علم برای دین. وی که خود روحانی مسیحی است معتقد است که علم و دین را نباید دو فرهنگ یا جهانبینی ...
بیشتر
چکیده نسبت میان علم و دین از مسائلی است که در هر دو حوزه فلسفۀ علم و فلسفۀ دین مطمح نظر پارهای از اندیشمندان این دو حوزه بوده است. کتاب علم، عقل و دین نوشتۀدرک استینزبی تلاشی است برای جمع علم و دین و انعکاس پیامدهای نظریات علمی و نظریات فیلسوفان علم برای دین. وی که خود روحانی مسیحی است معتقد است که علم و دین را نباید دو فرهنگ یا جهانبینی مجزا و مستقل از هم تلقی کرد که یکی عقلانی و دیگری غیرعقلانی است. این دو یکی هستند و هر دو میکوشند جهان و جایگاه انسان را در آن بفهمند. وی در این کتاب به بررسی نظریات پارهای از فیلسوفان علم، پوزیتیویستها، پوپر، کوون، فایرابند و یکی از فیلسوفان بزرگ معاصر ویتگنشتاین پرداخته است و البته در این میان با پوپر همدلی بیشتری دارد و حجم بیشتری از کتاب را به تحلیل اندیشههای او اختصاص میدهد. وی در بحث از اندیشههای هر یک از این فیلسوفان تأثیرات اندیشه ایشان را بر فلسفه دین ردیابی و تحلیل میکند. در این مقاله به معرفی این کتاب و ذکر برخی کاستیهای آن خواهیم پرداخت.
سیداکبر حسینی قلعه بهمن
چکیده
گفتگو از نسبت میان دین و اخلاق، از جمله مباحثی است که قرنها مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف است. پرسش مهم این است که آیا دین میتواند در عرصة اخلاق به ایفای نقش بپردازد و در سامان دادن به نظام اخلاقی به کار آید؟ آنچه مورد پذیرش قرار گرفت، اعطای شأن و مقامی خاص به اخلاق در دین و نیز اعتباری خاص به منابع و معارف دینی در ساماندهی سامانة ...
بیشتر
گفتگو از نسبت میان دین و اخلاق، از جمله مباحثی است که قرنها مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف است. پرسش مهم این است که آیا دین میتواند در عرصة اخلاق به ایفای نقش بپردازد و در سامان دادن به نظام اخلاقی به کار آید؟ آنچه مورد پذیرش قرار گرفت، اعطای شأن و مقامی خاص به اخلاق در دین و نیز اعتباری خاص به منابع و معارف دینی در ساماندهی سامانة اخلاقی است. سامانة اخلاقی، براساس این نوشتار، دارای عناصر و مؤلفههایی همانند نظریة ارزش، اصول بنیادین، قواعد استنتاجی، مشوقها و ضمانتهای اجراست. نظریة ارزش مهمترین عنصر نظام اخلاقی است. بر مبنای یافتههای این نوشتار با استفاده از روش تحلیل منابع دینی، دین و منابع معرفت دینی، دستکم به دو صورت میتوانند در شکل دادن به نظریة ارزش نقش ایفا نمایند: الف. با تدارک دیدن مبانیای که براساس آن مبانی نظریة ارزش و نظام اخلاقی سامان مییابند و ب. با تعیین مستقیم نظریة ارزش و نشان دادن صریح نظریة ارزش صحیح. لازم به ذکر است، توجه دادن به اخلاق به مثابه یک نظام و نیز، اشاره به نقش دین در شکل دادن به مهمترین عنصر نظام اخلاقی، یعنی نظریة ارزش اخلاقی، دو نوآوری مهم این نوشتار تلقی میگردد.
ذکرالله محمدی
دوره 5، شماره 9 ، خرداد 1393، ، صفحه 43-66
چکیده
در طول تاریخ جهان اسلام از جمله حوادث و وقایع بسیار مهمی که از آن در میان مسلمانان عموماً و در بین ترکان و ایرانیان خصوصاً با افتخار و سربلندی یاد میشود «نبرد ملاذگرد» است. آن حادثه در 463 ق/ 1071 م بین آلبارسلان سلطان سلجوقی و رومانوس دیوگنس امپراتور بیزانس صورت گرفت و درنهایت پیروزی از آنِ آلبارسلان گردید. اهمیت و جایگاه آن ...
بیشتر
در طول تاریخ جهان اسلام از جمله حوادث و وقایع بسیار مهمی که از آن در میان مسلمانان عموماً و در بین ترکان و ایرانیان خصوصاً با افتخار و سربلندی یاد میشود «نبرد ملاذگرد» است. آن حادثه در 463 ق/ 1071 م بین آلبارسلان سلطان سلجوقی و رومانوس دیوگنس امپراتور بیزانس صورت گرفت و درنهایت پیروزی از آنِ آلبارسلان گردید. اهمیت و جایگاه آن حادثه و نیز آثار و نتایج کوتاه یا درازمدت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و دینی آن در بین دو جهان متفاوت یعنی اروپای مسیحی و جهان اسلام باعث توجه و انگیزش جدی مورخان گذشته و محققان امروزی بر آن حادثه گردیده است. دربارۀ اینکه چه عامل یا عواملی در شکست رومانوس و پیروزی آلبارسلان نقش اساسی داشته اظهارنظرهای گوناگونی شده و از عوامل مختلفی سخن گفتهاند. حقیقتاً نمیتوان هیچیک از عوامل مطرحشده در منابع اصلی یا تحقیقات بعدی را نادیده گرفت یا نادرست تلقی کرد؛ اما سؤال اصلی این است که در میان عوامل متعدد مطرحشده عامل مذهبی و باورهای دینی از چه جایگاهی برخوردار بوده است؟ بر اساس فرضیة مقالة حاضر اعتقادات دینی و عنصر معنویت نه تنها همچون عوامل دیگر عاملی مؤثر در پیروزی سپاه سلجوقی بوده بلکه مهمترین و اساسیترین عامل آن پیروزی نیز بوده است. مغفول ماندن این مقوله در نگاه و قلم مورخان و متون اصلی غیراسلامی (بیزانسی، یونانی، مسیحی، ارمنی، و ...) از یک سو و به صورت مستقل و جدی مطرح نشدن آن از سوی محققان و مورخان معاصر اسلامی و غیراسلامی از سوی دیگر، نگارنده را بر آن داشت تا پژوهشی مستقل با اتکا به منابع اصلی و استفاده از برخی تحقیقات مهم به روش توصیفی ـ تحلیلی ارائه کند.
باقرعلی عادلفر
دوره 6، شماره 12 ، آذر 1394، ، صفحه 51-75
چکیده
چکیده
از آغاز قرن شانزدهم میلادی، ایران همزمان با استقرار دولت شیعی و حضور قدرتهای نوظهور عیسوی اروپایی در مرزهای جنوبی خود با تجربهای تازه مواجه شد. ورود مسیونرهای مذهبی با حمایت کشورهای متبوع به ایران تسهیل شد؛ به گونهای که میسیونرها طی سدههای بعدی به یکی از مؤثرترین نهادها در ایجاد دگرگونیهای فرهنگی ایران بدل شدند. ...
بیشتر
چکیده
از آغاز قرن شانزدهم میلادی، ایران همزمان با استقرار دولت شیعی و حضور قدرتهای نوظهور عیسوی اروپایی در مرزهای جنوبی خود با تجربهای تازه مواجه شد. ورود مسیونرهای مذهبی با حمایت کشورهای متبوع به ایران تسهیل شد؛ به گونهای که میسیونرها طی سدههای بعدی به یکی از مؤثرترین نهادها در ایجاد دگرگونیهای فرهنگی ایران بدل شدند. مبلغان کاتولیک و پروتستان شیوههای متفاوت سیاسی و مذهبی را در ایران به کار گرفتند که همگام با توفیق چشمگیر اروپاییها در فتح سرزمینهای قارة کهن و جدید و گسترش مسیحیت بود. دستیابی به قدرت حاصل از این فضاهای تازه غربیان را به اتخاذ شیوههای تبلیغی تهاجمی در کشورهای مسلمان از جمله ایران ترغیب کرد. ترجمة متون مقدس به زبان فارسی و نگارش کتابهای متعدد علیه متون و باورهای اسلامی برای ایجاد تشکیک در میان عقاید و آموزههای مسلمانان در دورۀ صفویه آغازگر چنین هجوم فرهنگیای محسوب میشود که با گسترش پدیدة شرقشناسی و شدتگیری رقابتهای استعماری در دورة قاجار به اوج خود رسید. بنا بر اهمیت و ضرورت بازخوانی چنین رویکردی و ریشهیابی تاریخی آبشخورهای نفوذ فرهنگی غرب در ایران، تلاش میکنیم، با بررسی متون و آثار کشیشان بهویژه هنری مارتین، کیفیت واکنش علمای شیعه و بازخوانی رسالههای تقابلی و ردیههای آنان را تحلیل کنیم.
محسن بهرام نژاد
چکیده
علم کلام از الزامات جداناپذیر دین و مذهب است و همواره نقش تعیین کنندهای در قوامسازی بنیادهای فکری و ایمانی آن ایفاء کردهاست. متولیان این علم با رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران عصر صفوی در طول تقریباً دو و نیم قرن این فرصت را بدست آوردند تا به بازاندیشی در آراء کلامی پیشینیان بپردازند. در این جستار فرایند تحول تاریخی علم کلام تحت ...
بیشتر
علم کلام از الزامات جداناپذیر دین و مذهب است و همواره نقش تعیین کنندهای در قوامسازی بنیادهای فکری و ایمانی آن ایفاء کردهاست. متولیان این علم با رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران عصر صفوی در طول تقریباً دو و نیم قرن این فرصت را بدست آوردند تا به بازاندیشی در آراء کلامی پیشینیان بپردازند. در این جستار فرایند تحول تاریخی علم کلام تحت تأثیر دو مشرب عقلی و اخباری از حیث دستاوردهای کمی با تکیه بر منابع همان دوران و به روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتهاست. رویکرد تاریخی مورد استفاده در این پژوهش نشان میدهد که در نیمۀ اول حکومت صفوی تا زمان شاهعباساول متکلمان شیعی تحت تأثیر روش عقلانی خواجه نصیر طوسی، با شرح و تفسیر جدید، آثار کلامی قدما را احیاء و به دفاع و بسط اصول اعتقادی شیعه در برابر مذهب رقیب یعنی تسنن پرداختند. اما در نیمۀ دوم حکومت صفوی، علم کلام با چیرگی روش اخباری بر ساحت آموزش علوم دینی تا حدود بسیاری از روش استدلالی خواجه نصیر فاصله گرفت، و تنها کوشش های ملاصدرا با دفاع و ادغام روش مشائی و اشراقی در مطالعۀ علوم دینی مانع از آن شد تا علم کلام تسلیم محض اخباریون شود. علاوه بر بازشناسی مسائل سنتی کلام دینی در برابر تسنن، تقابل با جریانهای انحرافی صوفیان و مبشران مسیحی موضوعات تازهای بودند که محور تدوین مکتوبات کلامی شیعه در این نیمه قرار گرفتند.
مرتضی فتحیزاده؛ مهدی محمدی اصل
دوره 2، شماره 4 ، آذر 1390، ، صفحه 55-79
چکیده
چکیده
ایان باربور، استاد فیزیک و صاحب کرسی ادیان، بیگمان یکی از شخصیتهای برجسته و تأثیرگذار در بحثهای جدید دربارة روابط علم و دین است و انتشار کتاب مسائلی چند در زمینة علم و دین به قلم او، در سال 1996، نقطة تحول و حتی سرآغاز گفتمان امروزی علم و دین بهحساب میآید. او دیدگاهها یا مدلهای پیشنهادشده دربارة نسبت ...
بیشتر
چکیده
ایان باربور، استاد فیزیک و صاحب کرسی ادیان، بیگمان یکی از شخصیتهای برجسته و تأثیرگذار در بحثهای جدید دربارة روابط علم و دین است و انتشار کتاب مسائلی چند در زمینة علم و دین به قلم او، در سال 1996، نقطة تحول و حتی سرآغاز گفتمان امروزی علم و دین بهحساب میآید. او دیدگاهها یا مدلهای پیشنهادشده دربارة نسبت میان علم و دین را در چهار گونة عمده دستهبندی میکند: تعارض، استقلال، گفتوگو، و یکپارچگی. تحلیلهای شخصی وی از این موضوع در راستای رویکرد گفتوگو با گرایش آشکار به دیدگاه یکپارچگی و وحدت است که در بستر اندیشة پویشی و واقعگرایی انتقادیاش پرورانده شده است.
حسین مسعودنیا؛ حسین توسلی
دوره 2، شماره 3 ، خرداد 1390، ، صفحه 57-73
چکیده
هر نظریهای برای تداوم خود نیازمند است تا با مقتضیات زمانی و مکانی هماهنگی و تحول یابد. در تحول یک نظریه، باید فرضیههای اصلی یک نظریه را حفظ کرد تا به بن و ریشۀ آن ضربه وارد نشود. ازسوی دیگر، تحول باید بهگونهای باشد که یک نظریه بتواند با شرایط زمانی و مکانی خود وفق یابد. این همان چیزی است که در روششناسی لاکاتوش مشاهده ...
بیشتر
هر نظریهای برای تداوم خود نیازمند است تا با مقتضیات زمانی و مکانی هماهنگی و تحول یابد. در تحول یک نظریه، باید فرضیههای اصلی یک نظریه را حفظ کرد تا به بن و ریشۀ آن ضربه وارد نشود. ازسوی دیگر، تحول باید بهگونهای باشد که یک نظریه بتواند با شرایط زمانی و مکانی خود وفق یابد. این همان چیزی است که در روششناسی لاکاتوش مشاهده میشود. ایمر لاکاتوش ازجملة فیلسوفان علم محسوب میشود. او منتقد روششناسی پوپر است. پوپر براساس نگرش ابطالگرایانة خود تلاش میکرد تا نظریات بهگونهای مورد ابطال قرار گیرند. سپس، نظریات ابطالشده حذف و نظریات جدید جانشین آن شوند. به نظر لاکاتوش، ابطالگرایی پوپر سعی دارد راهی ارائه دهد که بتوان ازطریق آن، با آزمونهای قاطع، بین دو نظریۀ رقیب قضاوت کرد. بنابراین، او روششناسی متفاوتی با روششناسی پوپر ارائه میدهد. روششناسی لاکاتوش مبتنیبر راهنمون سلبی و راهنمون ایجابی است. این مقاله درصدد ایده و الهامگرفتن از روششناسی لاکاتوش است تا براساس آن بتوانیم سیر تحول نظریۀ ولایت انتصابی عامۀ فقیهان، به نظریۀ ولایت مطلقۀ فقیه را، بررسی کنیم. تأکید اصلی در ایده و الهامگرفتن از روششناسی لاکاتوش، راهنمون سلبی و راهنمون ایجابی است. بنابراین، این مقاله در صدد تجزیه و تحلیل روششناسی لاکاتوش و انطباقدادن آن با نظریة ولایت فقیهان نیست. تنها به این بسنده میکنیم که پس از ایدهگرفتن از روششناسی لاکاتوش، تحول و تکامل تاریخی نظریۀ ولایت انتصابی عامۀ فقیهان به نظریۀ ولایت مطلقۀ فقیه را بررسی کنیم.
علی فتح طاهری
دوره 3، شماره 5 ، خرداد 1391، ، صفحه 57-81
چکیده
چکیده یکی از سادهترین، عمومیترین و در عین حال کهنترین براهینی که برای اثبات وجود خدا اقامه شده، برهان نظم یا برهان غایتشناختی است. اندیشمندان بسیاری در تأیید یا رد این برهان قلمفرسایی کردهاند که در این میان، نقدهای کانت شهرت فراوان دارد. موضع کانت در برابر این برهان، هم جانبدارانه است و هم منتقدانه. او برهان نظم را ...
بیشتر
چکیده یکی از سادهترین، عمومیترین و در عین حال کهنترین براهینی که برای اثبات وجود خدا اقامه شده، برهان نظم یا برهان غایتشناختی است. اندیشمندان بسیاری در تأیید یا رد این برهان قلمفرسایی کردهاند که در این میان، نقدهای کانت شهرت فراوان دارد. موضع کانت در برابر این برهان، هم جانبدارانه است و هم منتقدانه. او برهان نظم را همواره شایستۀ احترام میداند، زیرا تنها برهانی است که راه فهم را برای اعتقاد به وجود خداوند هموار میسازد و به آن جهت طبیعی میبخشد. این برهان مدعی است که از طریق شناخت طبیعت و بدون استناد به هیچ برهان استعلایی میتواند وجود خدا را مبرهن سازد؛ لیکن در عمل از عهدۀ این کار برنمیآید و به ناچار در مراحلی از برهان از تجربه دست میکشد و به دو برهان دیگر یعنی برهان جهانشناختی و برهان وجودی پناه میبرد. در نتیجه، برهان نظم علاوه بر نقایص خاص خود، مغالطههای دو برهان دیگر را نیز مرتکب میشود. کانت با انحصار براهین اثبات وجود خدا در سه برهان و رد هر سه، راه عقل نظری را در اثبات هستی خدا بسته میبیند و در نهایت مدعی است که اعتقاد به خدا را فقط بر بنیادهای اخلاقی میتوان استوار ساخت.
محمدصادق زاهدی؛ سیداحمد ثمره هاشمی
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 59-76
چکیده
چکیده با پیدایش نهضت علمی و پیشرفت علوم تجربی، چالشهای فراوانی میان علم و دین پدید آمده و دیدگاههای متفاوتی دربارۀ نسبت میان آن دو ارائه شده است. علاوه بر دیدگاه تعارض (conflict) که علم و دین را دو امر ناسازگار میانگارد، دیدگاههای دیگری نیز در تبیین این رابطه ارائه شده است که ازجمله میتوان به دیدگاه تمایز (contrast)، دیدگاه ...
بیشتر
چکیده با پیدایش نهضت علمی و پیشرفت علوم تجربی، چالشهای فراوانی میان علم و دین پدید آمده و دیدگاههای متفاوتی دربارۀ نسبت میان آن دو ارائه شده است. علاوه بر دیدگاه تعارض (conflict) که علم و دین را دو امر ناسازگار میانگارد، دیدگاههای دیگری نیز در تبیین این رابطه ارائه شده است که ازجمله میتوان به دیدگاه تمایز (contrast)، دیدگاه تلاقی (contact) و دیدگاه تأیید (confirmation) اشاره کرد. مرتضی مطهری و مهدی بازرگان، به عنوان دو اندیشمند مسلمان با دو رویکرد متفاوت، در نشاندادن عدم تعارض میان علم و دین اهتمام داشتهاند. مطهری با تحلیل پیشفرضهای فلسفی، در پی حل تعارضات ادعاشده میان علم و دین است. او دین را مؤید علم دانسته و انسان را نیازمند هر دو میداند. بازرگان با استفاده از یافتههای علوم تجربی، سعی در توجیه علمی آموزههای دینی داشته و میکوشد آنها را مطابق دستاوردهای علمی نشان دهد. به باور او، علم و دین دارای دستاوردهای مشابهاند. آرای بازرگان دربارۀ رابطۀ علم و دین در اواخر عمرش تغییر کرده و به دیدگاه تمایز گرایش پیداکرده است.
سیدمسعود سیف
دوره 4، شماره 7 ، خرداد 1392، ، صفحه 61-78
چکیده
چکیده امروزه دکارت بهغلط یک فیلسوف سکولار شناخته میشود. ما در این مقاله برآنیم نشان دهیم که در نظام فلسفی او، خداوند از جایگاه والایی برخوردار است و مبنای آن نظام را تشکیلمیدهد. خداوند در نظام فلسفی دکارت نهتنها مبنای مابعدالطبیعه، بلکه مبنای علم و اخلاق است. در فلسفۀ دکارت، قدرت و علم الهی منشأ هر واقعیتی است؛ منشأ هرآنچه ...
بیشتر
چکیده امروزه دکارت بهغلط یک فیلسوف سکولار شناخته میشود. ما در این مقاله برآنیم نشان دهیم که در نظام فلسفی او، خداوند از جایگاه والایی برخوردار است و مبنای آن نظام را تشکیلمیدهد. خداوند در نظام فلسفی دکارت نهتنها مبنای مابعدالطبیعه، بلکه مبنای علم و اخلاق است. در فلسفۀ دکارت، قدرت و علم الهی منشأ هر واقعیتی است؛ منشأ هرآنچه وجود دارد و نیز منشأ شناخت بشری از هرآنچه وجود دارد. خداوند نهتنها منشأ خلقت طبیعت است، بلکه منشأ خیر اخلاقی نیز هست و نور طبیعی عقل، که خداوند آن را در نهاد ما قراردادهاست، نهتنها ما را قادر میسازد که ساختار ریاضی جهان را درک کنیم، بلکه به ما توان درک ارزشهای اخلاقی را میدهد.
فرهاد زیویار؛ ابراهیم مجیدی؛ امیر اعتمادی بزرگ
دوره 6، شماره 11 ، خرداد 1394، ، صفحه 61-78
چکیده
چکیده
مدینۀ فارابی بر انطباق فلسفه و دین استوار است و بخش عملی دین همان است که کلیاتش در فلسفۀ عملی بیان شده است. مدینۀ ابن سینا نیز مدینهای است واقعی که به شریعت پیامبر (ص) تکیه دارد. حال مدینۀ ابن رشد چه ویژگیای دارد؟ بر چه استوار است و در آن شرع چه جایگاهی دارد؟ در واقع، اگر اساس مدینۀ فارابی بر تقارن است و اساس مدینۀ ابن سینا ...
بیشتر
چکیده
مدینۀ فارابی بر انطباق فلسفه و دین استوار است و بخش عملی دین همان است که کلیاتش در فلسفۀ عملی بیان شده است. مدینۀ ابن سینا نیز مدینهای است واقعی که به شریعت پیامبر (ص) تکیه دارد. حال مدینۀ ابن رشد چه ویژگیای دارد؟ بر چه استوار است و در آن شرع چه جایگاهی دارد؟ در واقع، اگر اساس مدینۀ فارابی بر تقارن است و اساس مدینۀ ابن سینا بر شریعت، مدینۀ ابن رشد بر چه اساس و بنیادی شکل گرفته است؟ در این مقاله با توجه به نظام فلسفی ابن رشد سعی شده است تا به جایگاه شریعت در فلسفۀ سیاسی او پرداخته شود. این اندیشمند، با توجه به افق فکری خود یعنی تمدن اسلامی، در شرح جمهوری مدینۀ فاضلة افلاطون را در افق تمدن اسلامی مورد خوانش قرار میدهد و پیامبر (ص) را بنیانگذار آن معرفی میکند. او بین شریعت و قانون انسانی تضادی نمیبیند و ضمن اینکه شریعت را در تحقق فلسفه مؤثر میپندارد، فلسفه را نیز در چنین جامعهای از فهم شرعی برخوردار میداند
علی فتح طاهری
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، ، صفحه 61-78
چکیده
بر خلاف ادعای راسل که بخش مربوط به خداوند و براهین اثبات وجود او را در اندیشه لایبنیتس سستترین و ضعیفترین بخش فلسفه او میداند، این بخش به معنایی اساسیترین بخش فلسفه اوست. در نظام فلسفی لایبنیتس بدون خداوند نه چیزی میتواند موجود باشد و نه حتی ممکن. از این رو اثبات وجود خدا در فلسفه او ضروری است. یکی از مهم ترین براهین ...
بیشتر
بر خلاف ادعای راسل که بخش مربوط به خداوند و براهین اثبات وجود او را در اندیشه لایبنیتس سستترین و ضعیفترین بخش فلسفه او میداند، این بخش به معنایی اساسیترین بخش فلسفه اوست. در نظام فلسفی لایبنیتس بدون خداوند نه چیزی میتواند موجود باشد و نه حتی ممکن. از این رو اثبات وجود خدا در فلسفه او ضروری است. یکی از مهم ترین براهین وی برهان مبتنی بر حقایق سرمدی است. برخی این برهان را متقاعد کننده تر از برهان وجودی، و حتی اعتبار برهان وجودی را به معنایی متوقف بر این برهان دانسته اند. در این مقاله قرائت های مختلف برهان مذکور بیان می شود و مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
اسماعیل سعادتی خمسه
دوره 1، شماره 2 ، آذر 1389، ، صفحه 65-92
چکیده
نسبت دین و عقل در فلسفة کانت از جملة موضوعاتی است که داوری سریع و قطعی در مورد آن دشوار است. در این مقاله سعی میشود با توجه به آثار مهم کانت و بهویژه با تأکید بر دین فقط در محدودة عقل موضع حقیقی و واقعی کانت در این مورد کشف و تشریح شود. با توجه به ایدهآلیسم استعلایی و اصالتبخشی به خودآیینی عقل در فلسفة نقدی و نیز با دقت در استعاراتی ...
بیشتر
نسبت دین و عقل در فلسفة کانت از جملة موضوعاتی است که داوری سریع و قطعی در مورد آن دشوار است. در این مقاله سعی میشود با توجه به آثار مهم کانت و بهویژه با تأکید بر دین فقط در محدودة عقل موضع حقیقی و واقعی کانت در این مورد کشف و تشریح شود. با توجه به ایدهآلیسم استعلایی و اصالتبخشی به خودآیینی عقل در فلسفة نقدی و نیز با دقت در استعاراتی که کانت در آثار خود به کار میبرد، به این نتیجه متمایل میشویم که در ساختمان فکری کانت اموری از قبیل خدا، وحی، دین و جاودانگی هر چند به اشکال مختلف مورد توجه و گاه مورد تأکید قرار گرفته است؛ ولی این امور یا بهعنوان اصل موضوعة اثبات نشدة اخلاق و ایدة ذهنی فرادید هستند و یا اهمیت و اعتبار آنها تا اندازهای است که همسو و همساز با اصول و قواعد وضع شده توسط عقل خودآیین بشری و وجدانگاه معینْ این عقل و گاه پشتگرم به چنین عقلی باشد. خدا در نهایت در اندیشهی کانت به جامعه مشترکالمنافع اخلاقی، که جامعة مبتنی بر فضیلت محسوب میشود، تحویل میرود؛ و جاودانگی نیز از جنبة فردی و شخصی خارج شده به امیدی نوعی و جمعی برای تحقق چنان جامعهای تبدیل میشود. بدین ترتیب، وحی بهعنوان پدیدهای شخصی، همچون خواب، تا آنجا مورد توجه است که همسو و سازگار با قواعد و قوانین و آرمانهای عقل خودآیین، اعم از نظری و عملی، باشد؛ وگرنه، علیالاصول، مانند خواب نوعی جنون موقت و خروج از ساحت اجتماعی انسان به شمار آمده و به طور ضمنی و با ظرافت تمام چوب رد و انکار میخورد.
سید محمد حکاک
دوره 5، شماره 10 ، آذر 1393، ، صفحه 65-83
چکیده
چکیده
از جمله برهانهای اقامهشده بر وجود خدا برهان صدیقین است. امتیاز این برهان بر سایر برهانها آن است که در آن از هیچ یک از مخلوقات خدا برای اثبات وجود خدا استفاده نشده است.
تقریر ملاصدرا و تقریر علامه طباطبایی دو تقریر از این برهان است. در این مقاله نشان داده شده است که این دو تقریر، برخلاف تفاوت ظاهری و برخلاف تلقی مشهور، در ...
بیشتر
چکیده
از جمله برهانهای اقامهشده بر وجود خدا برهان صدیقین است. امتیاز این برهان بر سایر برهانها آن است که در آن از هیچ یک از مخلوقات خدا برای اثبات وجود خدا استفاده نشده است.
تقریر ملاصدرا و تقریر علامه طباطبایی دو تقریر از این برهان است. در این مقاله نشان داده شده است که این دو تقریر، برخلاف تفاوت ظاهری و برخلاف تلقی مشهور، در اصل تفاوتی ندارند و هر دو، بعد از قبول اصالت وجود، چیزی جز تأمل در حقیقت وجود، که وجودش به ضرورت ازلی موجود و بنابراین واجبالوجود است، نیستند. در ضمن، در مقاله نشان داده شده است که تقریر علامه طباطبایی مبتنی بر اصالت وجود است، نه اصالت واقعیت. همچنین، هیچ کدام از دو تقریر، در واقع، برهان نیست (چون در آنها حد وسطی وجود ندارد). برهان صدیقین صرفاً بیانی است از بداهت وجود خدا.
مسعود خوشطینت؛ امیر محبیان؛ مهدی نجفی افرا
چکیده
بشر از ابتدای حیات خود تا کنون به دنبال دلیلی برای مبدأ هستی است و این مسئله، زمینه مباحثه اندیشمندان را فراهم کردهاست. آنتونی فلو از جمله اندیشمندانی است که با تکیه بر قرینهگرایی و به دنبال واکاوی جهانبینی دینی، ابتدا به خداناباوری و سپس به خداباوری رویمیآورد. فلو با توجه به رویکردش، به دنبال قرائن علمی و تجربی برای باورهای ...
بیشتر
بشر از ابتدای حیات خود تا کنون به دنبال دلیلی برای مبدأ هستی است و این مسئله، زمینه مباحثه اندیشمندان را فراهم کردهاست. آنتونی فلو از جمله اندیشمندانی است که با تکیه بر قرینهگرایی و به دنبال واکاوی جهانبینی دینی، ابتدا به خداناباوری و سپس به خداباوری رویمیآورد. فلو با توجه به رویکردش، به دنبال قرائن علمی و تجربی برای باورهای خود بود که با توسل به همین رویکرد و چینش آن در قالب برهان غایتشناختی، در نهایت به خداباوری میرسد که واکاوی این قرائن موضوع این نوشتار است. در نتیجه آشکار خواهدشد که این دلایل علمی و تجربی تا اندازهای میتوانند قرائن مفیدی برای خداباوری باشند ولی ماهیت علم، نبود ثبات و دگرگونی است که سستی مهمی برای امور معرفتی قلمداد میشود. همچنین اگرچه فلو با توسل به آنها از یک خداباورطبیعی فراتر نمیرود، ولی به دخالت خداوند در طبیعت بعد از خلقت اشاره میکند که نشان دهنده نبود انسجام کافی اندیشه او بعد از دگرگونی عقیده است. در نهایت باید گفت که با توجه به خداباورِ طبیعی بودن او، خداباوریاش در عمل تفاوت چندانی با خداناباوری او ندارد.
محمدعلی سوادی
دوره 3، شماره 6 ، آذر 1391، ، صفحه 67-93
چکیده
چکیده روششناسی علوم وابستگی تام دارد به نوع معرفتشناسی آن، زیرا معرفتشناسی تعیینکنندۀ ظرفیت و صورتبندی نظام دانایی و حیات اجتماعی در هر تمدن و فرهنگی است. تحصیل معرفت نسبت به دین، وابسته به بهرهگیریِ همزمان از تمام منابع معرفتی معتبر است؛ بنابراین عقل و نقل فقط با همدیگر میتوانند معرف گزارهها و آموزههای ...
بیشتر
چکیده روششناسی علوم وابستگی تام دارد به نوع معرفتشناسی آن، زیرا معرفتشناسی تعیینکنندۀ ظرفیت و صورتبندی نظام دانایی و حیات اجتماعی در هر تمدن و فرهنگی است. تحصیل معرفت نسبت به دین، وابسته به بهرهگیریِ همزمان از تمام منابع معرفتی معتبر است؛ بنابراین عقل و نقل فقط با همدیگر میتوانند معرف گزارهها و آموزههای اسلام و نیز حجت شرعی دین حنیف باشند. هیچیک از این دو نمیتواند بهتنهایی به تمام آنچه هست و آنچه باید احاطه بیابد، زیرا معرفت دینی محصول سنجش و تعامل توأمان دانش نقلی و دانش عقلی است. اسلام، همزمان، هم توانایی بهرهگیری از قابلیتهای بیپایان عقل و نقل را داراست، هم قادر است مبانی جامع و خطوط کلی بسیاری از علوم را فراهم آورد. این پژوهش در پی آن است که به پرسش بنیادین زیر با روش تحلیل عقلانی و با تمرکز بر دیدگاه عالم فرزانه، حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی، پاسخ گوید: در فرآیند استنباط در قلمروهای گوناگون دین اسلام، چه نسبتی بین عقل و نقل برقرار است؟ یافتههای این پژوهش عبارتاند از: تعیین مراد از دین و علم؛ روش بهکارگیری هر یک از عقل و نقل در فرآیند استنباط؛ وجود هماهنگی بین عقل و نقل؛ روش رفع ناهماهنگیهای ظاهری بین عقل و نقل؛ در خصوص علوم انسانی، ضرورت همراهی عقل و نقل با یکدیگر در تمام فرآیند استنباط.
ایرج محبوبی؛ حیدرعلی رستمی؛ عبدالرضا زاهدی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 67-87
چکیده
برخی از منتقدان[i] با استناد به آیه:﴿أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هلْ یستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والَّذینَ لَا یعلَمونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾[ii] و سایر آیات و احادیث مدعی شدهاند که: علم ارزشمند و نافع از دیدگاه قرآن و اسلام منحصر در علوم ...
بیشتر
برخی از منتقدان[i] با استناد به آیه:﴿أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هلْ یستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والَّذینَ لَا یعلَمونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾[ii] و سایر آیات و احادیث مدعی شدهاند که: علم ارزشمند و نافع از دیدگاه قرآن و اسلام منحصر در علوم دینی است. با نگرش درآیات و روایات معلوم میگردد که هدف قرآن بیان جزئیات تمام علوم بشری نیست و علم ارزشمند را منحصر در علوم دینی نمیداند، آیات قرآن و احادیث پیامبر (ص) نهتنها به همۀ علوم ازجمله علوم تجربی توجه کردهاند، بلکه تذکر دادهاند که هنگام مطالعات تجربی به آفریدگار طبیعت، آسمان و... نیز توجه کنید که جمع بین ایمان و علم مطلوب است و با همدیگر منافاتی ندارند. در این مقال و مجال درصدد پاسخگویی به شبهه مطرحشده با استناد به آیات و احادیث با بهرهگیری از منابع معتبر هستیم.
1. دکترسها
[ii]. آیا چنین کسی باارزش است یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است، بگو آیا کسانی که میدانند باکسانی که نمیدانند یکساناند؟ تنها صاحبان مغز متذکر میشوند. (زمر/ 9)
فریبا پسندی؛ محمدرضا شمشیری
دوره 8، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 73-90
چکیده
یکی از مباحث مهم در عرصه دینپژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزههای آموزههای دینی و یافتههای علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارضهای علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخصترین چهرههایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم در عرصه دینپژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزههای آموزههای دینی و یافتههای علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارضهای علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخصترین چهرههایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. این دو هر چند در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازی کننده داشتند و در پی اثبات استقلال دین از علم و ایجاد حوزهای حفاظتی برای دین بودند؛ اما با ارائهی طرحهای خود در راستای بازگشت به گوهر دین، قرائتهایی از دین بیان نمودند که به دلیل تک بعدی بودن از مشکلات قابل توجهی برخوردار بود. شلایر ماخر، خدا و عناصر مهم دین را در حد احساس و تجربه شخصی کاهش داد؛ نوعی انسان محوری و تفسیر آموزههای دینی بر اساس معارف بشری که کارل بارت آن را نادرست خواند. اما بارت هم در معرض خطر قرار گرفت؛ تنها معیار سنجش را آموزههای مسیحی دانست و بزرگداشت خدا را با کوچک ساختن انسان همراه ساخت؛ یعنی درست خلاف جهتی حرکت نمود که شلایر ماخر پیموده بود.
حسین کلباسی اشتری؛ امیر حاجیزاده
دوره 9، شماره 2 ، بهمن 1397، ، صفحه 73-95
چکیده
از زمان چاپ کتابِ جریان سازِ ساختار انقلابات علمی تامس کوهن، رویکردهای تاریخی و جامعهشناختی به علم به نوعی نسبیّتباوری در قبال ارزیابی نظریات علمی دامن زده و همچنین موجب اعتقاد به گسست در تاریخ علم شده است. قیاسناپذیری هسته اصلی دعاوی کوهن در این زمینه است. از منظر کوهن مصداق/مرجع مفاهیمِ علمی در نظریات مختلف کاملا متفاوت ...
بیشتر
از زمان چاپ کتابِ جریان سازِ ساختار انقلابات علمی تامس کوهن، رویکردهای تاریخی و جامعهشناختی به علم به نوعی نسبیّتباوری در قبال ارزیابی نظریات علمی دامن زده و همچنین موجب اعتقاد به گسست در تاریخ علم شده است. قیاسناپذیری هسته اصلی دعاوی کوهن در این زمینه است. از منظر کوهن مصداق/مرجع مفاهیمِ علمی در نظریات مختلف کاملا متفاوت هستند. از سوی دیگر، هر پارادایم پیش از فرایند صورتبندی مفهومی همچون یک چرخش شناختی حوزه ادراکی را دگرگون می کند. و نهایتا برخلاف نظرگاه رایج فیلسوفان علم رسمی (اثباتگرایان و ابطالگرایان) هیچ قاعدة صریحی جهت داوری نظریات وجود ندارد. در مقابل، کاسیرر با تاکید بر وجوه پایدار نظریات به عنوان صورتهایِ نامتغیرِ انتظامبخش، نظریات علمی را قیاسپذیر و تاریخ علم را پیوسته و تکوینی میبیند. در این مقاله تلاش می شود پاسخهای کاسیرر در مقابل کوهن صورتبندی شود. در پایان مقاله نیز سعی میکنیم اختلاف آنها را در پرتو نوع تاریخنگاری ایشان شرح دهیم.
اسماعیل خارستانی؛ ایران دخت فیاض؛ علی خورسندی
چکیده
شناخت ماهیّت نظم و نیز چگونگی تحقّق آن، یکی از دغدغههای مهم انسان است. مسئله نظم اجتماعی از مباحث مهمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان و صاحبنظران مسلمان و غربی بوده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی تطبیقی نظم اجتماعی از دیدگاه فلاسفه و اندیشمدان مسلمان و غربی می باشد که با روش تحلیلی، استنتاجی و تطبیقی انجام شده است.در این تحقیق نظریه ...
بیشتر
شناخت ماهیّت نظم و نیز چگونگی تحقّق آن، یکی از دغدغههای مهم انسان است. مسئله نظم اجتماعی از مباحث مهمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان و صاحبنظران مسلمان و غربی بوده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی تطبیقی نظم اجتماعی از دیدگاه فلاسفه و اندیشمدان مسلمان و غربی می باشد که با روش تحلیلی، استنتاجی و تطبیقی انجام شده است.در این تحقیق نظریه های ساختارگرایی، کارکردگرایی، تعاون و ارزشهای مشترک از نظر فلاسفه و اندیشمندان مسلمان و نظریه های فشار یا جبر، منافع مشترک، اجماع ارزشی و سکون از نظر اندیشمندان غربی استنتاج شده و دیدگاههای تعدادی از آنها مورد بررسی، تحلیل و تطبیق قرار گرفته است.نتیجه تحقیق نشان می دهد که فلاسفه و اندیشمندان مسلمان در نظریه ارزش های مشترک (محبت و عدالت) با یکدیگر هم عقیده اند. اما دیدگاههای اندیشمندان غربی با یکدیگر متفاوت و در برخی موارد مخالف با یکدیگر است. تنها نظریه مشابهی که از دیدگاههای فلاسفه مسلمان و غربی استنتاج شد؛ توجه آنها به ارزش هاست، که این نظریه با دیدگاه پارسونز که به اجماع ارزش ها در نظم اجتماعی معتقد است، تشابهاتی دارد.
جواد غفاری
دوره 1، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 77-96
عبدالرزاق حسامیفر
دوره 9، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 77-97
چکیده
دیدگاه اخلاقی آقای مطهری حاصل تفسیر خاصی است که ایشان از متون دینی مرتبط با اخلاق دارد و نظریه بزرگواری روح را میتوان مفهوم محوری این دیدگاه دانست. بر اساس این تفسیر توصیههای اخلاقی در آیات و احادیث نه با محوریت وعده بهشت یا وعید دوزخ، بلکه بیش از هرچیز حول محور کرامت و عزت نفس شکل گرفته است. ایشان میان بزرگی و بزرگواری روح تمایز ...
بیشتر
دیدگاه اخلاقی آقای مطهری حاصل تفسیر خاصی است که ایشان از متون دینی مرتبط با اخلاق دارد و نظریه بزرگواری روح را میتوان مفهوم محوری این دیدگاه دانست. بر اساس این تفسیر توصیههای اخلاقی در آیات و احادیث نه با محوریت وعده بهشت یا وعید دوزخ، بلکه بیش از هرچیز حول محور کرامت و عزت نفس شکل گرفته است. ایشان میان بزرگی و بزرگواری روح تمایز قائل میشود و دستیابی به هر یک را در گرو داشتن همت بلند، تلاش بسیار و تحمل سختیها میداند. روحهایی که در مسیرهای مختلف از قبیل علمخواهی، ثروتاندوزی و جاهطلبی، همت بلندی دارند و هرگز از کوشش باز نمیایستند، روحهای بزرگاند و روحهایی که این همت بلند را در مسیر فضائل اخلاقی دارند و روح خود را چنان بزرگ میدارند که از ایشان، جز کار نیک صادر نمیشود و بدیها را موجب دنائت و پستی میدانند، روحهای بزرگوارند. از نظر ایشان همه فضائل اخلاقی مطرح در آیات واحادیث را میتوان به بزرگواری روح تحویل کرد و همه رذائل مطرح شده را میتوان به پستی و دنائت روح برگرداند. هدف دراین مقاله تأمل در فهم و تفسیر دینی آقای مطهری از اخلاق و تلاش در جهت ارائه تصویری نظاممند از آن است.
آرش رجبی
چکیده
عنوان انسان کامل از منظر مکتب ابن عربی، عنوانی کلی و جامع و دارای مصادیق متعدد است که شامل شماری از اولیاء الهی از جمله انبیاء عظام و نیز ائمه اطهار (علیهم السلام) می شود؛ و بدین رو از عنوان امامت و امام عامتر است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل مفهوم، با توصیف دیدگاه ابن عربی در مورد انسان کامل و نیز دیدگاه علامه حلی در مورد امامت، ...
بیشتر
عنوان انسان کامل از منظر مکتب ابن عربی، عنوانی کلی و جامع و دارای مصادیق متعدد است که شامل شماری از اولیاء الهی از جمله انبیاء عظام و نیز ائمه اطهار (علیهم السلام) می شود؛ و بدین رو از عنوان امامت و امام عامتر است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل مفهوم، با توصیف دیدگاه ابن عربی در مورد انسان کامل و نیز دیدگاه علامه حلی در مورد امامت، به تطبیق و تحلیل این دو نگاه پرداخته است. از منظر این پژوهش، ابن عربی معتقد است انسان کامل، جامع کمالات، خلیفة الله، برنامه جامع، مظهر اتم اسماء و صفات الهیه، و اسم اعظم الهی است، اما نص بر خلافت ظاهری ضرورتی ندارد، و رسول الله نیز بر خلافت کسی تنصیص نکرد، و عصمت نیز هر چند برای خلیفه باطنی و معنوی ضرور است، اما برای خلیفه ظاهری ضرورت ندارد، اما علامه حلی معتقد است، علم و عصمت ازبایستههای امامت است، و این دو امری خفی هستند، و کشف آن برای مردمان ناممکن است، ناگزیر علم و عصمت مقتضی وجود نص هستند.