زینب امین؛ رسول رسولی پور
چکیده
بحث از صفات الهی از جمله مباحث مهم در فلسفه و الهیات است در میان صفات الهی صفت «علم» همواره از توجه بیشتری برخوردار بودهاست، چراکه در تبیین بسیاری از مسائل کلامی تأثیر ویژهای داشته است. شیخ الرئیس ابن سینا و دانس اسکوتس نماینده ی دو دیدگاه اساسی درباره علمِ حق تعالی در دو سنت فلسفی اسلامی و مسیحی اند که در این تحقیق مورد ...
بیشتر
بحث از صفات الهی از جمله مباحث مهم در فلسفه و الهیات است در میان صفات الهی صفت «علم» همواره از توجه بیشتری برخوردار بودهاست، چراکه در تبیین بسیاری از مسائل کلامی تأثیر ویژهای داشته است. شیخ الرئیس ابن سینا و دانس اسکوتس نماینده ی دو دیدگاه اساسی درباره علمِ حق تعالی در دو سنت فلسفی اسلامی و مسیحی اند که در این تحقیق مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته اند. ما در این مقاله ضمن برشمردن وجوه مشترک این دو فیلسوف نامدار در مساله علم؛ همچون اعتقاد به وجود صور موجودات در علم الهی قبل ازخلقت واقعی آنها، لحاظ نکردن صور مـعقول یا مـُثل افـلاطونی بهمثابۀ موجوداتی مفارق، و اینکه خـدا در امـر خـلقت عـالَم و انسان، غرضی خارج از ذات خویش ندارد و آفرینش صرفاً ناشی از عشق خدا به ذات خویش است به تشریح تـفاوت اصـلی دیدگاه این دو فیلسوف در مساله ی علم الهی که فاعل بالقصد دانستن پروردگار از نظر اسکوتس، و فاعلِ بالعنایه دانستن خدا از نظر ابن سینا ضـمن توجیه خلقت برمبنای فـیض یا صدور است.
حمیدرضا آیت اللهی
چکیده
در باره نظریه علم دینی نظریات متعددی ارائه شده است که هر یک سعی کرده اند نقشه راهی برای آن ارائه دهند. اما آیا این نظریه ها موفق بوده اند؟ آیا توانسته اند تاثیرگذاری اجتماعی در میان فرهیختگان و دانشجویان داشته باشند؟ در این مقاله در نظر است با بررسی عوامل عدم توفیق بسیاری از آنها، الزامات یک نظریه علم دینی موثر و موفق را مطرح کنیم. این ...
بیشتر
در باره نظریه علم دینی نظریات متعددی ارائه شده است که هر یک سعی کرده اند نقشه راهی برای آن ارائه دهند. اما آیا این نظریه ها موفق بوده اند؟ آیا توانسته اند تاثیرگذاری اجتماعی در میان فرهیختگان و دانشجویان داشته باشند؟ در این مقاله در نظر است با بررسی عوامل عدم توفیق بسیاری از آنها، الزامات یک نظریه علم دینی موثر و موفق را مطرح کنیم. این الزامات در این عناوین یازده گانه تحلیل می شود: ارائه نمونه های محقَّق از یک نظریه علم دینی، ارائه راهکار عملیاتی برای محقق شدن آن، فراهم آوردن مقبولیت لازم، داشتن پاسخ مناسب برای تعارض های مفروض بین علم و دین در آن علم، معین ساختن سطح دینی آن علم دینی، تمایز یافتن علم دینی در ادیان و مذاهب مختلف، داشتن انسجام درونی و کفایت تجربی، عدم ابطال یک علم دینی با نسخ برخی مطالب علمی، همخوانی با مجموعه باورهای منسجم دین، مزیت یافتن علم با دینی بودن، تحول پذیر بودن.با توجه به الزامات فوق نظریه مختار نویسنده درباره علم دینی که بتواند موفق و موثر باشد ارائه خواهد شد و ارزیابی خواهد شد که چگونه الزامات مذکور در آن لحاظ شده است.
صالح حسنزاده
چکیده
درنظر آغازین، منابعی مانند رؤیاها، حضور ارواح و تنفس موجودات ازجمله خاستگاههایی استکه از فَهم آنها تصور نفس پدید آمدهاست. یکیاز بزرگترین مشکلات فکری انسان ایناستکه ازخود، تصور درونیومعنوی داردکه تطبیق آن تصور بافهم فراگیر علمی از جهان مادی ازجمله جسم، دشوار است. ما خودرا موجوداتِ دارای نفس و عقل تصور میکنیم، ...
بیشتر
درنظر آغازین، منابعی مانند رؤیاها، حضور ارواح و تنفس موجودات ازجمله خاستگاههایی استکه از فَهم آنها تصور نفس پدید آمدهاست. یکیاز بزرگترین مشکلات فکری انسان ایناستکه ازخود، تصور درونیومعنوی داردکه تطبیق آن تصور بافهم فراگیر علمی از جهان مادی ازجمله جسم، دشوار است. ما خودرا موجوداتِ دارای نفس و عقل تصور میکنیم، البته درجهانی که از ذرات مادی بیذهن تشکیل شدهاست. حال پرسش ایناستکه چگونه میتوان ایندو تصور را بریکدیگر انطباق داد؟ چرا مشکل تصور نفس درکنار تصور بدن اینقدر دشوار است؟ دستکم اززمان دکارت، مشکل نفس و بدن بهاینشکل درآمدهاست که چگونه میتوان ارتباط میان نفس و بدنرا تفسیر کرد؟ فلاسفه غرب در مفهوم «من» که هرکس با آن بهخودش اشاره میکند، اختلاف شدید دارند. درتبیین این اختلافات چه میتوان گفت؟ آیا آنچه بهآن اشاره میشود(من)، جسم است و جسمانی؛ یا نهجسماست و نهجسمانی ویا مرکب از این اقسام است؟ هدفما دراین مقاله ایناستکه باکشف وتفسیر دادهها بهروش تحلیل-توصیفی، ضمن تعریف فلاسفه غرب از نفس، راهحل آنان درخصوص ارتباط نفس و بدنرا تبیین کنیم . میتوان یافته اینتحقیق درباره نفس را، هست بودن دانست؛ نفس درقالب هیچ تعریف و تبیین علمی نمیگنجد و ما نمیتوانیم بگوییم چیست، لیکن میتوانیم بگوییم که هست و درپیرامون آن، شعور و حیات وجود دارد .
آرش رجبی
چکیده
عنوان انسان کامل از منظر مکتب ابن عربی، عنوانی کلی و جامع و دارای مصادیق متعدد است که شامل شماری از اولیاء الهی از جمله انبیاء عظام و نیز ائمه اطهار (علیهم السلام) می شود؛ و بدین رو از عنوان امامت و امام عامتر است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل مفهوم، با توصیف دیدگاه ابن عربی در مورد انسان کامل و نیز دیدگاه علامه حلی در مورد امامت، ...
بیشتر
عنوان انسان کامل از منظر مکتب ابن عربی، عنوانی کلی و جامع و دارای مصادیق متعدد است که شامل شماری از اولیاء الهی از جمله انبیاء عظام و نیز ائمه اطهار (علیهم السلام) می شود؛ و بدین رو از عنوان امامت و امام عامتر است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل مفهوم، با توصیف دیدگاه ابن عربی در مورد انسان کامل و نیز دیدگاه علامه حلی در مورد امامت، به تطبیق و تحلیل این دو نگاه پرداخته است. از منظر این پژوهش، ابن عربی معتقد است انسان کامل، جامع کمالات، خلیفة الله، برنامه جامع، مظهر اتم اسماء و صفات الهیه، و اسم اعظم الهی است، اما نص بر خلافت ظاهری ضرورتی ندارد، و رسول الله نیز بر خلافت کسی تنصیص نکرد، و عصمت نیز هر چند برای خلیفه باطنی و معنوی ضرور است، اما برای خلیفه ظاهری ضرورت ندارد، اما علامه حلی معتقد است، علم و عصمت ازبایستههای امامت است، و این دو امری خفی هستند، و کشف آن برای مردمان ناممکن است، ناگزیر علم و عصمت مقتضی وجود نص هستند.
آرزو زارع زاده؛ بابک عباسی؛ علی رضا دارابی
چکیده
کلید فهمِ فلسفه متأخرِ ویتگنشتاین توجه به پژوهشهای دستور زبانی است. این مفهوم از دستور زبان، متفاوت از کاربرد سنتی است و به زبان از آن جهت که نظامی از علائم است التفاتی ندارد. با این رویکرد ماهیت گزارههای دینی ویژگی خاصی پیدا میکند که با دیگر مقولات معرفتی متفاوت است. گزارهها از منظر ویتگنشتاین به دو دسته «قابل تعویض» و ...
بیشتر
کلید فهمِ فلسفه متأخرِ ویتگنشتاین توجه به پژوهشهای دستور زبانی است. این مفهوم از دستور زبان، متفاوت از کاربرد سنتی است و به زبان از آن جهت که نظامی از علائم است التفاتی ندارد. با این رویکرد ماهیت گزارههای دینی ویژگی خاصی پیدا میکند که با دیگر مقولات معرفتی متفاوت است. گزارهها از منظر ویتگنشتاین به دو دسته «قابل تعویض» و «غیرقابل تعویض» تقسیم میشوند که گزارههای دینی از نوع «غیرقابل تعویض» هستند؛ بنابراین قابل تبیین یا تفسیر با جملات دیگر نیستند. همچنین ماهیت زبان دین «باطنی» است و فقط در باطن خودش معنا مییابد و مانند گزارههای «خارجی» با کمک گزارههای دیگر معنای واضحتری پیدا نمیکند. بنابراین ارتباط گزارههای دینی با دیگر گزارهها مانند گزارههای علمی قطع میشود. هرچند مقولات دینی به نحو معنادار در حوزه دین استعمال میشوند شئونی غیر از مطابقت با واقع یا صدق و کذب-پذیری دارند. با توجه به اهمیت زبان دین در فهم مسائل دینی، در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به دو سوال اصلی پاسخ میدهد: شأن شناختی یا ناشناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین چگونه است؟ از منظر طباطبایی چه نقدهایی بر این دیدگاه وارد است؟ بر این اساس پس از بررسی ویژگیهای زبان دین از منظر ویتگنشتاین به تبعات آن با آراء طباطبایی پرداخته میشود.
یاسر سالاری؛ مهدی افچنگی
چکیده
چکیده:سیدعبدالأعلی سبزواری از جمله اندیشمندان بزرگ معاصر ، نه تنها شارح حکمت متعالیه که در بسیاری از اصول و مسائل فلسفی منتقد آراء ملاصدراست. موضع انتقادی ایشان نسبت به مسائل متعددی از حکمت متعالیه و تأکید بر استفاده از قرآن و سنت و نیز مقارنت سال های ابتدایی تحصیل ایشان در مشهد با پایه ریزی اندیشه های تفکیک؛ موهم تفکیکی بودن سید سبزواری ...
بیشتر
چکیده:سیدعبدالأعلی سبزواری از جمله اندیشمندان بزرگ معاصر ، نه تنها شارح حکمت متعالیه که در بسیاری از اصول و مسائل فلسفی منتقد آراء ملاصدراست. موضع انتقادی ایشان نسبت به مسائل متعددی از حکمت متعالیه و تأکید بر استفاده از قرآن و سنت و نیز مقارنت سال های ابتدایی تحصیل ایشان در مشهد با پایه ریزی اندیشه های تفکیک؛ موهم تفکیکی بودن سید سبزواری و در نتیجه عدم توجه لازم به اندیشه های فلسفی و کلامی ایشان شده است. اما، آیا میتوان سید سبزواری را از پیروان این مکتب دانست؟ پاسخ منفی است. هر چند قول به اشتراک لفظی، اصالت ماهیت، انکار وحدت وجود، و برخی دیگر از مسائل و نیز برخی مواضع وی در جدایی عقل و نقل، سبزواری را به عقاید تفکیکی نزدیک مینماید، ولی ایشان در استفاده از نقل و استمداد از عقل در فهم قرآن و سنت روش خاص و متفاوت از آنچه در مکتب تفکیک مطرح میشود، دارد. مقاله حاضر، پاسخ به شبهه فوق از طریق بررسی آراء اساتید سبزواری و تحلیل میزان تأثیرپذیری از آنها، مقایسه و تحلیل اندیشههای سبزواری با آراء متفکران مکتب تفکیک و تفاوت میان آنها در تبیین قرآن و سنت میباشد.
محمد سبحانی یامچی؛ فرزاد دهقانی؛ وحید بی آذار
چکیده
در طول تاریخ با انبیاءالهی مخالفت شده و مورد اتهام قرار میگرفتند ولی نوع تهمتها شاید برای هر پیامبری خاص و با دیگری متفاوت بوده است. حضرت خاتمالنبیین(ص) نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همواره مورد اتهام قرار میگرفتند، این تهمتها از سوی مستشرقان در راستای بیان مصدر آیات قرآن کریم ارائه شدند تا وحیانیت قرآن کریم را نفی کنند. به ...
بیشتر
در طول تاریخ با انبیاءالهی مخالفت شده و مورد اتهام قرار میگرفتند ولی نوع تهمتها شاید برای هر پیامبری خاص و با دیگری متفاوت بوده است. حضرت خاتمالنبیین(ص) نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همواره مورد اتهام قرار میگرفتند، این تهمتها از سوی مستشرقان در راستای بیان مصدر آیات قرآن کریم ارائه شدند تا وحیانیت قرآن کریم را نفی کنند. به این جهت اتهام کهانت، ساحری، شاعری، بیماری صرع را تنها به پیامبر اسلام(ص) نسبت دادهاند. لذا این پژوهش با بررسی نظریات از دو جهت دادههای علمی و دینی و مقایسه آنها به دنبال پاسخ به این سؤالات است که آیا بین بیماری صرع و سخنان حکیمانه ارتباطی است؟ آیا حضرت محمد(ص) دارای سابقه بیماری بوده است؟ برای پاسخ به سؤالات روش کتابخانهای و استنادی و تجزیه و تحلیل به صورت تحلیل محتوایی کیفی(توصیفی- تحلیلی) با تکیه بر رویکرد تاریخی و علم روانشناسی به کار بسته شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که براساس شواهد تاریخی، علم روان شناسی، عقلی و نقلی، اعتراف برخی مستشرقان، شبهات مذکور بیاساس و در انگیزهشناسی مطالعات مستشرقان در دسته مغرضانه و تحت تأثیر جنگهای صلیبی که پس از شکست از مسلمانان به سمت جنگ فرهنگی و ایجاد شبهه رفتند، بیان شده است.
سید هدایت سجادی
چکیده
عمده نظریههای علم دینی در ایران نه تنها در تلاش برای تحقق عملی سازگاری علم و دین، بلکه فراتر از آن در پی بکارگیری آموزههای دینی در علم و آموزش علوم(طبیعی و انسانی) و برقراری نسبتی میان آنها هستند. هدف از این مقاله تحلیلی بر مساله کاربست علم دینی در آموزش علوم(طبیعی) است که در ذیل مسئله گستردهتر "تحققپذیری علم دینی" قرار دارد و در ...
بیشتر
عمده نظریههای علم دینی در ایران نه تنها در تلاش برای تحقق عملی سازگاری علم و دین، بلکه فراتر از آن در پی بکارگیری آموزههای دینی در علم و آموزش علوم(طبیعی و انسانی) و برقراری نسبتی میان آنها هستند. هدف از این مقاله تحلیلی بر مساله کاربست علم دینی در آموزش علوم(طبیعی) است که در ذیل مسئله گستردهتر "تحققپذیری علم دینی" قرار دارد و در راستای تحلیل و بررسی دقیقتر مسئله، در آغاز سه تز(پیشنهاد) طرح میشوند: نخست، آموزش علم دینی یک آرمان بیمعنی و امکانناپذیر است؛ دوم، به جای آموزش علم دینی باید از آموزش دینی علم سخن راند؛ و سوم، آموزش دینی علم هم خود یک متناقضنما(پارادوکس)است. این پیشنهادها با روشی تحلیلی و با اتکا به نظریههای علم دینی و نیز شناختی که درباره ماهیت، ساختار و اهداف آموزش علوم وجود دارد بررسی میشوند. این پژوهش نشان میدهد که آموزش علم دینی در وضعیت کنونی و با توجه به فقدان مدل دینی برای علوم، اگرچه علیالاصول بیمعنا و امکانناپذیر نیست، اما یک آرمان(نه به مفهوم دستنیافتنی) است.در عوض، آموزش دینی علم در وضعیت کنونی ممکن و تحققپذیر است؛ با این وصف، باتوجه به اهداف کنونی آموزش علوم در صورت جانبداری جزمگرایانه از دین، آموزش دینی علم میتواند واقعیتی متناقضنما(پاردوکسیکال) باشد. با توجه به این شرایط، مسئله کاربست علمدینی در آموزشعلوم نه تنها با چندین مسئله دیگر گره خورده است، بلکه میتواند به آنها هم تقلیلپذیر باشد و پاسخ دقیقتر مسئله هم مبتنی بر پاسخ آن مسائل وابسته است.
حسین شهبازی
چکیده
خاستگاه اندیشه گنوسی و سیر تحول آن از موضوعات مورد اختلاف است. در این تحقیق، با بررسی انتقادی فرقههای گنوسی و تحلیل آراء صاحب نظران، به این سوال ها پاسخ داده خواهد شد: الف: مولفه های اندیشۀ گنوسی چیست؟ ب: سرچشمههای اندیشه گنوسی کدامند؟ ج: آیا پیش از میلاد فرقه ای به گنوسی موسوم بوده اند؟ این تحقیق نشان می دهد که غالب شناخت ما از گنوسی ...
بیشتر
خاستگاه اندیشه گنوسی و سیر تحول آن از موضوعات مورد اختلاف است. در این تحقیق، با بررسی انتقادی فرقههای گنوسی و تحلیل آراء صاحب نظران، به این سوال ها پاسخ داده خواهد شد: الف: مولفه های اندیشۀ گنوسی چیست؟ ب: سرچشمههای اندیشه گنوسی کدامند؟ ج: آیا پیش از میلاد فرقه ای به گنوسی موسوم بوده اند؟ این تحقیق نشان می دهد که غالب شناخت ما از گنوسی بر آثار جدلیِ مسیحی و بر اسناد قُمران و بحرالمیّت استوار است. براساس اسناد مذکور هیچ گروه و فرقه ای، پیش از میلاد، گنوسی نامیده نشدهاند. هرچند سابقۀ پاره ای از مولفه های اندیشۀ گنوسی مانند اصالت معرفت و غربت روح به پیش از میلاد و زمان افلاطون می رسد اما برخی دیگر از مؤلفه ها مانند ثنویت و تمایز میان خدای مسیحی و یهودی(خدای متعال و خدای خالق)، اعتقاد به کثرت مسیح ازلی، تقدم معرفت بر ایمان و... محصول دورۀ شکل گیری آیین های گنوسی و مجادلۀ آنها با آبای کلیسا در سده های نخستین میلادی است.
مطلب غفاری؛ رضا حیدری نوری؛ منیژه فلاحی
چکیده
«ملکوت» از مفاهیم بین الادیانی است که با اشتراکات و افتراقاتی در آیین های یهود، مسیحیت و اسلام مورد توجه بوده و واژه ای است که در قرآن ـ به طور مشخص و نیز در قالب مشتقات آن ـ به کار رفته و در کتب تفسیری ، معادل های معنایی نظیر «مالکیت مطلق خدا و باطن عالم خلقت» برای آن بیان کرده اند .این کلمه در کتب عرفانی نیز که قرآن را ...
بیشتر
«ملکوت» از مفاهیم بین الادیانی است که با اشتراکات و افتراقاتی در آیین های یهود، مسیحیت و اسلام مورد توجه بوده و واژه ای است که در قرآن ـ به طور مشخص و نیز در قالب مشتقات آن ـ به کار رفته و در کتب تفسیری ، معادل های معنایی نظیر «مالکیت مطلق خدا و باطن عالم خلقت» برای آن بیان کرده اند .این کلمه در کتب عرفانی نیز که قرآن را به عنوان یکی از مهم ترین منبع معرفتی مورد توجه قرار می دهند، کاربرد داشته و ازجمله اصطلاحات صوفیه به شمار می رود. توجه ،رویکرد و نگرش هر اندیشمندی به چنین کلیدواژه معرفتی می تواند گویای جهت گیری هستی شناسانه او نسبت به خدا و عالم وجود باشد. حافظ شاعری اندیشه ور است که در پس بیان هنرمندانه عواطف خود ، از تدقیق در مبادی اندیشه و حکمت غافل نیست. او خود را وامدار «دولت قرآن» می داند پس بیراه نیست که می توان بین نگاه هستی شناسانه او با معارف قرآنی ارتباط معناداری یافت. پژوهش حاضر به شیوة توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد پاسخ به این پرسش است که: «ملکوت » در «قرآن» و «جغرافیای عرفانی حافظ»، چگونه بازنمایی شده اند؟ و تاثیرپذیری حافظ از معارف قرآن در باره این واژه چگونه است؟. یافته ها حاکی از آن است که در شعر حافظ ، «ملکوت» را علاوه بر مفهوم «باطن و حقیقت هر چیز و مالکیت و حکمرانی خداوند» به معنای «جغرافیای غیب و عالم فرشتگان» می توان تعبیر کرد. این واژه در ذیل روایت ویژه او از داستان آفرینش به کار رفته است. در این ماجرا که اساس هندسة فکری حافظ در نسبت خدا، انسان و ملکوت را در خود دارد، «عشق» به عنوان اصلی ترین موضوع معرفتی مطرح می شود و حافظ گاه با ضمیر اول شخص مفرد، قهرمان روایت خود از حماسة آفرینش می گردد.واژگان مرتبط با کلمه«ملکوت» نظیر:سروش،هاتف، و ... نیز درچارچوب همین روایت حماسی اسطورهای و قرآنی مطرح می شوند؛ از سوی دیگر، حافظ از طریق دعا، مناجات و تهذیب نفس با جغرافیای ملکوت و معنا،رابطه و تجربه عرفانی می یابد.
البرز محقق گرفمی؛ جواد ایروانی
چکیده
رابطه الهیات وعلوم تجربی موضوعی است که تاریخی به درازنای پیدایش هردوحوزه دارد. درین روند عدهای با جانبداری ازدین، ارزندگی دانش بشری را تنها در هماهنگی آن بادین می پندارند. ازسوی دیگر برخی با انحصار روشهای شناخت در علوم تجربی آزمون پذیر،آموزههای دینی را فاقد اعتبار خردپذیر میدانند. نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره از ...
بیشتر
رابطه الهیات وعلوم تجربی موضوعی است که تاریخی به درازنای پیدایش هردوحوزه دارد. درین روند عدهای با جانبداری ازدین، ارزندگی دانش بشری را تنها در هماهنگی آن بادین می پندارند. ازسوی دیگر برخی با انحصار روشهای شناخت در علوم تجربی آزمون پذیر،آموزههای دینی را فاقد اعتبار خردپذیر میدانند. نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره از منابع کتابخانهای، برآن است تا در گام اول، رابطه میان علم ودین را براساس تعریف برگزیده از گستره آنها بازشناسد. و پس از آن به دیدگاه الهیات شیعی پیرامون بیماریهای همه گیر و راهکارهای برون رفت ومحدودیت آن بپردازد. بر اساس یافته این نوشتار، تنگاره تعارض تنها میان معرفت دینی و معرفت علمی متصور خواهد بود نه ذات دین و علم. هم چنین بر اساس الهیات شیعی، نظام وقوع رخدادهای هستی بر قوانین ثابتی بنا نهاده شده که توسط اسباب مادی و معنوی به ثمر می نشینند. ازینرو روشهای مواجهه با پدیدهها از منظر آموزههای شیعی، به دو رده توصیههای خرد محور و راهکارهای معنوی افراز می گردد. نتیجه اینکه، مجموعه این روشها، بر نقش هم افزایی معرفت دینی با شناخت تجربی در بهبود زیست آدمی رهنمون هستند.
مهدی مشکی
چکیده
در دهه های اخیر برخی اندیشمندان از علم دینی سخن گفتند.و هر چند در امکان آن اتفاق نظر بود اما در معنا، مصداق و نقطه تمایز آن با علم سکولار نظری واحد نداشتند. همگان پذیرفتند که علم متأثر از پیش فرض ها است اما در چگونگی و محدوده تأثیر آنها اختلاف نظر جدی وجود داشت. این سخن در علم طبیعی بیش از علوم انسانی محل بحث و نطر شد. اگر علم طبیعی قوانین ...
بیشتر
در دهه های اخیر برخی اندیشمندان از علم دینی سخن گفتند.و هر چند در امکان آن اتفاق نظر بود اما در معنا، مصداق و نقطه تمایز آن با علم سکولار نظری واحد نداشتند. همگان پذیرفتند که علم متأثر از پیش فرض ها است اما در چگونگی و محدوده تأثیر آنها اختلاف نظر جدی وجود داشت. این سخن در علم طبیعی بیش از علوم انسانی محل بحث و نطر شد. اگر علم طبیعی قوانین طبیعت را کشف می کند چگونه پیش فرض و جهان بینی در کشف قانون تأثیر می گذارد؟ و اگر کارکرد دین تفسیر و تبیین طبیعت نیست، چگونه می تواند در تفسیر و شناخت طبیعت دخالت کند و در نتیجه علم متصف به دینی شود؟ مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی تلاش می کند تا معنای علم طبیعی دینی را بیان کرده، و تحقق آنرا اثبات نماید. از نظر این مقاله یکی از مهمترین ویژگی های دین "غایت شناسی طبیعت" است است و همین ویژگی علوم طبیعی را وابسته به دین می کند.