سیمین اسفندیاری؛ سمیه ملکی
چکیده
موضوع متافیزیک شلر، انسان و به عبارتی فرا انسانشناسی است. در این نوع انسان-شناسی با تأمل در ماهیت انسان و ارائه تصویری جامع از آن، که شامل وجوه مختلف اعم از طبیعی، عقلانی و عاطفی است، بر عواطف به عنوان عناصر پیشینی در پیدایش ارزشها تأکید میشود، درواقع عواطف به عنوان راهی برای درک ارزشها شناخته میشوند. از دیدگاه شلر ارزشها ...
بیشتر
موضوع متافیزیک شلر، انسان و به عبارتی فرا انسانشناسی است. در این نوع انسان-شناسی با تأمل در ماهیت انسان و ارائه تصویری جامع از آن، که شامل وجوه مختلف اعم از طبیعی، عقلانی و عاطفی است، بر عواطف به عنوان عناصر پیشینی در پیدایش ارزشها تأکید میشود، درواقع عواطف به عنوان راهی برای درک ارزشها شناخته میشوند. از دیدگاه شلر ارزشها پسینی نیستند؛ یعنی از تجربههای خارجی گرفته نمیشوند؛ بلکه به عنوان عناصر پیشینی عاطفه شناخته میشوند، بنابراین از دیدگاه وی ما معرفتهایی با ویژگی پیشینی داریم که مربوط به حوزۀ عواطف هستند. میتوان گفت با این دیدگاه، شلر در مقابل فلاسفه ایی چون کانت قرار میگیرد؛ زیرا نزد کانت عواطف انسان نمیتوانند دارای عناصر پیشینی باشند؛ در این مقاله بعد از تبیین معرفت متافیزیکی به عنوان یکی از سه قسم معرفت از دیدگاه شلر، به تبیین ماهیت انسان و نقش معرفتی عواطف به عنوان عناصر پیشینی در پیدایش ارزشها پرداخته میشود. در این پژوهش از طریق روش اسنادی، تحلیل محتوا و توصیف گرایانه، به طرح و بررسی دیدگاه شلر پیرامون ارزشهای اخلاقی و نسبت آن با عواطف میپردازیم. مدعای ما این است که براساس دیدگاه شلر اخلاق نه بر پایه ارزشهایی صرفاً صوری و عقلانی بلکه بر اساس عواطف و احساسات شکل میگیرد.
حمید خدابخشیان خوانساری
چکیده
علم دینی، دانشی متأثر از دین است. دیدگاههای مطرح در علم دینی معیارهایی برای تولید علم دینی مطرح کردهاند که به وجود ویژگیهایی در دین همچون منبع معتبر دینی، محتوای معرفتی قابل شناخت و جامعیت و کمال دین، وابسته است. این ویژگیها را مبانی دینشناختی علم دینی نامیدهاند. خدشه در این مبانی به خدشه در امکان علم دینی خواهد انجامید. هرچند ...
بیشتر
علم دینی، دانشی متأثر از دین است. دیدگاههای مطرح در علم دینی معیارهایی برای تولید علم دینی مطرح کردهاند که به وجود ویژگیهایی در دین همچون منبع معتبر دینی، محتوای معرفتی قابل شناخت و جامعیت و کمال دین، وابسته است. این ویژگیها را مبانی دینشناختی علم دینی نامیدهاند. خدشه در این مبانی به خدشه در امکان علم دینی خواهد انجامید. هرچند نظریه تجربه دینی با انگیزه دفاع از اعتقاد دینی و به نفع وجود خدا مطرح شد، تعارض با برخی مبانی دینی را در خود داشت. تجربهگرایان دینی با تمرکز بر بُعد گرایشی انسان نسبت به دین، گوهر دین را نوعی احساس و تجربه دینی میدانند. ایشان وحی را تجربه دینی پیامبر انگاشته، و ابلاغ پیامبر را تفسیری شخصی از آن تجربه و متأثر از ویژگیهای انسانی بهشمار میآورند. این مواضع با مبانی دینشناختی علم دینی ناسازگار مینماید و پیامد آن بسنده کردن به نوعی حداقلی از علم دینی است. تبیین نسبت نظریه تجربه دینی با مبانی دینشناختی علم دینی و به تبع آن با امکان علم دینی، مسئله این پژوهش است که با روش تحلیلی و مقایسهای صورت پذیرفته است.
سجاد سربلوکی
چکیده
رویکرد مثبتِ احزاب چپگرا به نظریۀ تکامل داروین از ابتدای عصر پهلوی با فعالیتهای متفکران مارکسیست به شکل تأثیرگذاری آغاز گردید. پس از گذشت سه دهه از آغاز فعالیتهای علمی چپها در ایران، نقاط ضعف ماتریالیست دیالکتیک مارکسیستی در تبیین و توجیه نظریههای جدید علمی (کوانتوم، نسبیت، عدم قطعیت) هویدا شد، از طرفی عدم تحقق اشعار عدالت ...
بیشتر
رویکرد مثبتِ احزاب چپگرا به نظریۀ تکامل داروین از ابتدای عصر پهلوی با فعالیتهای متفکران مارکسیست به شکل تأثیرگذاری آغاز گردید. پس از گذشت سه دهه از آغاز فعالیتهای علمی چپها در ایران، نقاط ضعف ماتریالیست دیالکتیک مارکسیستی در تبیین و توجیه نظریههای جدید علمی (کوانتوم، نسبیت، عدم قطعیت) هویدا شد، از طرفی عدم تحقق اشعار عدالت محور در کشورهای کمونیستی غیرقابلانکار بود. از سوی دیگر در دهه چهارم قرن ۱۴ هجری شمسی بود که مواجهه متفاوتی از محققین مسلمان با نظریه تکامل داروین، خیز جدیدی برداشته و اتفاقاً مورد استقبال اکثریت جامعة مسلمان ایرانی قرار گرفت. مجموع این مسائل باعث شد، تعدادی از متفکران چپگرای ایرانی که هنوز راه سعادت را در جامعه سوسیالیستی مییافتند، سعی بر آشتی دادن و سازگار نمودن افکار سوسیالیستی با اصول خداپرستی و مبانی اسلام نمایند. البته این گروهها بیشتر رویکرد عملگرایانهی حزبی داشتند و ازلحاظ نظری آنچنان نظریه زیستشناسی تکامل داروین را با نظریه تکامل اجتماعی مارکس درهمآمیخته بودند که گاهی تفکیک و تشخیص این دو نظریه را در نوشتههایشان کار آسانی نیست. در این نوشتار قصد داریم نشان دهیم که این گروه چه نوع نگرش فلسفی یا مذهبی را جایگزین اصول ماتریالیست دیالکتیک مارکسیستی نمودهاند؟
محمدکاظم شاه آبادی؛ سرباز روح الله رضوی؛ سید حسن اسلامی اردکانی
چکیده
با انتشار نظریه تکاملی داروین (فرگشت)، ابتدا در دنیای مسیحیت سپس در جهان اسلام چالش بزرگی میان علم و دین به وجود آمد و در نتیجه اندیشمندان مسلمان ناگزیر از بیان رویکرد خود در این موضوع شدند. در این مقاله سعی شده است مهمترین موضعگیری های علمای مسلمان از اولین رویکرد ها که هم عصر داروین بوده تا نظرات معاصرین را جمع آوری نماید. به صورت کلی ...
بیشتر
با انتشار نظریه تکاملی داروین (فرگشت)، ابتدا در دنیای مسیحیت سپس در جهان اسلام چالش بزرگی میان علم و دین به وجود آمد و در نتیجه اندیشمندان مسلمان ناگزیر از بیان رویکرد خود در این موضوع شدند. در این مقاله سعی شده است مهمترین موضعگیری های علمای مسلمان از اولین رویکرد ها که هم عصر داروین بوده تا نظرات معاصرین را جمع آوری نماید. به صورت کلی می توان این رویکردها را به سه دسته تقسیم نمود: الف) گروهی که نظریه تکامل را کاملا رد کرده اند، ب) گروهی که هر چند آن را به صورت مطلق نپذیرفته اند و نقدهای جدی به آن دارند اما راهی برای قبول آن باز نموده و یا برای آن استثناء قائل شده اند و ج) گروهی که آن را کاملا تأیید نموده اند. بررسی این آرا نشان می دهد که اولا موضع و بحث بر سر نظریه داروین کماکان جریان داشته و کنکاش علمی در این باره هنوز مسدود نگشته و ثانیا از میان سه دسته نظرات فوق الذکر، اندیشمندان مسلمان بیشتری رجحان به سوی دیدگاه دوم داشته اند و تلاش کردهاند راهی برای قبول این نظریه در کنار باورمندی به نصوص و باورهای دینی باز بگذارند و البته از پذیرش قطعی این نظریه اجتناب کنند.
رضا غلامی؛ سمیه اسمعلی زاده
چکیده
در سالهای اخیر، علمسنجی نقش مهمی در سنجش و ارزیابی عملکرد پژوهشی داشته است. این علم، رشد و تکامل پژوهش را در طول زمان با مراجعه به دادههای استانداردشده پژوهشهای دانشگاهی بهویژه اطلاعات کتابشناختی، تجزیهوتحلیل میکند. در واقع، علمسنجی یا همان دانش سنجش علم با ارزیابی و رتبهبندی اصولی پژوهشگران، دانشگاهها و مراکز ...
بیشتر
در سالهای اخیر، علمسنجی نقش مهمی در سنجش و ارزیابی عملکرد پژوهشی داشته است. این علم، رشد و تکامل پژوهش را در طول زمان با مراجعه به دادههای استانداردشده پژوهشهای دانشگاهی بهویژه اطلاعات کتابشناختی، تجزیهوتحلیل میکند. در واقع، علمسنجی یا همان دانش سنجش علم با ارزیابی و رتبهبندی اصولی پژوهشگران، دانشگاهها و مراکز پژوهشی به ارتقای آنها کمک کرده و منجر به شناخت بهتر نقاط قوت و ضعف آنها میشود و نقش مهمی در سیاستگذاری عمومی و حکمرانی علمی بر عهده دارد. در این میان، جدای از مبنامندی علمسنجی و به تبع آن، امکان بومیسازی علمسنجی که در جای خود جزو مباحث مناقشه برانگیز جامعه علمی به شمار می رود، اینکه آیا علمسنجی در همه علوم از مبانی و منطق واحدی تبعیت میکند و یا باید برای علمسنجی علوم انسانی به دنبال منطق متفاوتی بود، یکی از دغدغهمندی های اصحاب علوم انسانی محسوب میشود. این مقاله، با در نظر گرفتن مفهومی عام از فلسفه و مبانی علوم و با الهام از نظریه لاکلا و موفه، از روش توصیفی و تحلیلی استفاده نموده تا از این طریق ضمن توجیه علمی لزوم استقلال نسبی علمسنجی علوم انسانی از مطلق علمسنجی، امکان شکلگیری مکتب علمسنجی علوم انسانی را مورد بررسی قرار دهد. از آنجا که شکلگیری مکتب علمسنجی علوم انسانی نیازمند ارائه تصویری عملی از آن نیز میباشد، شش سئوال کاربردی نیز در این مقاله بر اساس روش تحقیق کیفی مطرح و پاسخ های اولیهای به این پرسشها ارائه شده است.
محمد کاظم پور تیمورلوئی
چکیده
اخلاق پژوهش رهنمودهایی را برای انجام مسئولانه تحقیق ارائه می دهد.در پژوهش های علوم انسانی اخلاق یکی از موضوعات محوری و بعنوان اخلاق برنامه ریزی، انجام و گزارش تحقیق تعریف می شود که ما را در مورد چگونگی انجام و انتشار تحقیقات علمی راهنمایی می کند. هدف این پژوهش ارائه اصول اخلاقی سازماندهی و انجام تحقیق و هم چنین تشریح ویژگی های افراد ...
بیشتر
اخلاق پژوهش رهنمودهایی را برای انجام مسئولانه تحقیق ارائه می دهد.در پژوهش های علوم انسانی اخلاق یکی از موضوعات محوری و بعنوان اخلاق برنامه ریزی، انجام و گزارش تحقیق تعریف می شود که ما را در مورد چگونگی انجام و انتشار تحقیقات علمی راهنمایی می کند. هدف این پژوهش ارائه اصول اخلاقی سازماندهی و انجام تحقیق و هم چنین تشریح ویژگی های افراد دارای اخلاق حرفه ای می باشد. روش تحقیق این پژوهش اسنادی- تحلیلی است. با تحلیل یافته ها 25 اصل اخلاقی پژوهش ارائه شده است و براساس ویژگی های افراد دارای اخلاق حرفه ای تقسیم بندی شده است. پاىبندى به مسؤولیتهاى اخلاقى در سطح پژوهشگران محتاج اصول اخلاقى پژوهش است.بنابراین این اصول، راهنمایی های اخلاقی را برای محققان و مؤسساتی که در آن کار می کنند ارائه می دهد. در پژوهش های علوم انسانی اخلاق از اهمیت ویژه ای برخوردار است و به عنوان یک مؤلفه کلیدی در نظر گرفته می شود.ارتقای اهداف تحقیق،ارتقا همکاری و هماهنگی زیاد بین افراد مختلف در پژوهش،پاسخگو کردن محققان در برابر مردم،کمک به ایجاد حمایت عمومی از پژوهش و تقویت مسئولیت اجتماعی از دلایل اهمیت چرایی رعایت اصول اخلاقی در پژوهش های علوم انسانی است.
مینا کوهی؛ سارا کشکر؛ غلامرضا ذکیانی؛ غلامرضا شعبانی بهار
چکیده
دین نقش اساسی در زندگی افراد در جوامع امروزی دارد، اما کارکرد آن اصلاً محدود به افراد نیست. دین بر روابط افراد، جوامع و حتی دولتها تأثیر میگذارد؛ لذا در همه عرصههای زیست بشر کارآمد است. میزان دینداری افراد نیز با یکدیگر متفاوت است، اما هر سطحی از دینداری تأثیر مستقیمی بر رفتار، نگرش، احساسات و افکار افراد دارد. مشارکت زنان در ورزش ...
بیشتر
دین نقش اساسی در زندگی افراد در جوامع امروزی دارد، اما کارکرد آن اصلاً محدود به افراد نیست. دین بر روابط افراد، جوامع و حتی دولتها تأثیر میگذارد؛ لذا در همه عرصههای زیست بشر کارآمد است. میزان دینداری افراد نیز با یکدیگر متفاوت است، اما هر سطحی از دینداری تأثیر مستقیمی بر رفتار، نگرش، احساسات و افکار افراد دارد. مشارکت زنان در ورزش یکی دیگر از موضوعاتی است که جامعهشناسان و محققان ورزشی در چند دهه اخیر بر آن تمرکز کردهاند. تلاش برای شناسایی هر نوع رابطه بین دینداری و مشارکت زنان در ورزش در کشورهای جهان اهمیت اساسی دارد. جستار حاضر با علم به این موضوع، با روش توصیفی-تحلیلی به فعالیّت بدنی زنان در دو مذهب ابراهیمی یعنی مسیحیّت و یهودیّت اختصاص دارد. مطابق یافتههای تحقیق، هر دو مذهب مذکور برای جسم انسان ارزشی وافر قائلاند و برای مراقبت و محافظت از این موهبت الهی احکام و فرامینی را اختصاص دادهاند؛ هرچند در زمینه برابری زن و مرد در فعالیّت جسمانی و ورزش به ویژه در دوره معاصر رویکرد متفاوتی دارند. آمار زنان مسیحی و یهودی شرکتکننده در بازیهای المپیک خود گواهی بر تفاوت دیدگاه در برابری جنسیتی این دو مذهب در ورزش و فعالیّتهای بدنی است.
سعید گودرزی؛ منوچهر رشادی
چکیده
چکیدهدر این پژوهش با توجه به انواع رابطة علم و دین (تعارض، تمایز، تلاقی و سازگاری)، به بررسی آرای تعدادی از جامعهشناسان پرداخته شده است. نظریهپردازانی مثل کنت، مارکس، دورکیم، وبر و... دارای دیدگاه تعارض هستند و معتقدند باگذر جوامع از سنتی به مدرن و چیرگی علم تجربی و شیوة تفکر مدرن، جایگاه دین در دوران مدرن تضعیف شده و علم جای آن را ...
بیشتر
چکیدهدر این پژوهش با توجه به انواع رابطة علم و دین (تعارض، تمایز، تلاقی و سازگاری)، به بررسی آرای تعدادی از جامعهشناسان پرداخته شده است. نظریهپردازانی مثل کنت، مارکس، دورکیم، وبر و... دارای دیدگاه تعارض هستند و معتقدند باگذر جوامع از سنتی به مدرن و چیرگی علم تجربی و شیوة تفکر مدرن، جایگاه دین در دوران مدرن تضعیف شده و علم جای آن را میگیرد. برخی دیگر از جامعه شناسان مانند اسپنسر اعتقاد به تعامل و برخی دیگر مانند زیمل معتقد به جدایی (استقلال) بین علم و دین هستند. راهبرد هابرماس تعامل علم و دین است و زندگی اجتماعی جوامع مدرن در غیاب دین و اخلاق دینی را غیرممکن میداند. گیدنز نیز مخالف کاهش نفوذ دین با پیشرفت مدرنیته در دنیای مدرن است، اما بازاندیشی دینی را مطرح میکند. یافتهها بازگوی آن است که دیدگاه یکتایی در جامعهشناسی وجود ندارد که بتواند به طور کافی، همة پیچیدگىهای مرتبط با رابطة علم و دین را پوشش دهد. اما میتوان گفت تغییر دیدگاههای جامعهشناسان کلاسیک مبتنی بر تعارض، به سوی دیدگاههای مبتنی بر تعامل علم و دین در نظریههای متأخر جامعهشناسی است که به نوعی هم زیستی مسالمت آمیز میان مدرنیته و علم از سویی و دین از سویی دیگر است.
علیرضا محمدی فرد؛ هادی موسوی؛ سیدحمیدرضا حسنی
چکیده
بهرهمندی از متون دینی، بهعنوان منابع معرفتی، برای استنباط نظریههای علوم انسانی، از فرایندی روشمند برخوردار است. این روشمندی، گرچه از ویژگیهای خاص مطالعه در این منابع تبعیت میکند، اما در سطحی کلان، همراستا با جریان عام نظریهپردازی در علوم انسانی است. در این مقاله این مسئله مورد توجّه قرار میگیرد که با یک نگاه فراتحلیلی، پژوهشهای ...
بیشتر
بهرهمندی از متون دینی، بهعنوان منابع معرفتی، برای استنباط نظریههای علوم انسانی، از فرایندی روشمند برخوردار است. این روشمندی، گرچه از ویژگیهای خاص مطالعه در این منابع تبعیت میکند، اما در سطحی کلان، همراستا با جریان عام نظریهپردازی در علوم انسانی است. در این مقاله این مسئله مورد توجّه قرار میگیرد که با یک نگاه فراتحلیلی، پژوهشهای حوزه علوم انسانی، چه در مطلق علوم انسانی و چه در علوم انسانی دینی، از قلمروهایی برخوردارند. ویژگی این قلمروهای چهارگانه، معیارهایی را برای نظریهپردازی دینی در علوم انسانی در اختیار محققان میگذارد، که آگاهی از آنها برای ورود به این سنخ مطالعات دینی ضروری بوده، عدم توجه به آنها یکی از آسیبهای فلسفه علمی و روششناختی در این عرصه را رقم زده است. حاصلاین معیارها، در دو بخش معیارهای مختص هریک از قلمروهای تحقیق، و معیارهای مشترک میان همه قلمروها، دستهبندی میشود. روش تحقیق در این پژوهش در ساحت مطالعات دینی، اجتهادی و در عرصه علوم انسانی، تحلیل قیاسی است.
علیرضا منجمی؛ غلامحسین مقدم حیدری
چکیده
ارزیابی پژوهشهای حوزۀ علوم انسانی یکی از مباحث مناقشهآمیز است. تأمل در این مناقشه نشان میدهد که مباحث مطرح شده، بیشتر جدلی و خطابی است و چارچوبهای نظری و معرفتی آن نامشخص و آشفته است. تلاش ما در این مقاله آن است که این مناقشه جدلی را به سطح یک مسئلۀ معرفتی در حوزۀ فلسفه علم ارتقاء دهیم تا از رهگذر آن بتوانیم آن را درست صورتبندی ...
بیشتر
ارزیابی پژوهشهای حوزۀ علوم انسانی یکی از مباحث مناقشهآمیز است. تأمل در این مناقشه نشان میدهد که مباحث مطرح شده، بیشتر جدلی و خطابی است و چارچوبهای نظری و معرفتی آن نامشخص و آشفته است. تلاش ما در این مقاله آن است که این مناقشه جدلی را به سطح یک مسئلۀ معرفتی در حوزۀ فلسفه علم ارتقاء دهیم تا از رهگذر آن بتوانیم آن را درست صورتبندی و فهم کنیم. در بخش اول نشان میدهیم با قطع ارتباط با خاستگاههای فلسفه علمی و غلبۀ نگاه پوزیتیویستی، بحران علم سنجی رخ داد. سپس نشان داده خواهد شد که فهم این بحران درگرو بازگشت به فلسفه علم با رویکرد غیرپوزیتویستی است. نقد علمسنجی رایج و برجسته کردن بحران آن بدان معنا نیست که ارزیابی پژوهشهای علوم انسانی، ناممکن و دست نایافتنی است، بلکه باید پژوهشورزی در جوامع علوم انسانی در کانون توجه قرار گیرد تا پژوهشورزی و ارزشهای جامعه علمی برجسته شود. بنابراین ارزیابی روا و دقیق پژوهشهای علوم انسانی نمیتواند صرفاً با کمیسازی صرف محصولات پژوهشی محقق شود بلکه این مهم درگرو تعامل مطالعات فلسفه علم، انسانشناسی علم و جامعهشناسی علم و تاریخ علم با علمسنجی است.
سید محمد تقی موحد ابطحی
چکیده
در سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت آمده است که تا سال 1444 ایران به کشور پیشتاز در تولید علوم انسانی اسلامی تبدیل خواهد شد. در دهههای گذشته بحثهای گستردهای در ارتباط با معنا، امکان، ضرورت و چگونگی دستیابی به علوم انسانی اسلامی انجام گرفته و مراکز متعدد فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و سیاستگذاری تأسیس گردیده تا این هدف را محقق سازند. ...
بیشتر
در سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت آمده است که تا سال 1444 ایران به کشور پیشتاز در تولید علوم انسانی اسلامی تبدیل خواهد شد. در دهههای گذشته بحثهای گستردهای در ارتباط با معنا، امکان، ضرورت و چگونگی دستیابی به علوم انسانی اسلامی انجام گرفته و مراکز متعدد فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و سیاستگذاری تأسیس گردیده تا این هدف را محقق سازند. با وجود این، تا کنون تحقیقی در ارتباط با آینده این ایده به انجام نرسیده است. پرسش محوری این مقاله آن است که آیا پیشتازی ایران در تولید علوم انسانی اسلامی تا سال 1444 ممکن است؟ در این راستا پس از نقد پیشبینیهای بیآینده بودن ایده علوم انسانی اسلامی به دو شیوه پیشینی و مستقل از شواهد تاریخی و پسینی و مبتنی بر شواهد تاریخی، با بهره-گیری از روش تحلیل روند، نشان داده میشود که ایده علوم انسانی اسلامی، ایدهای رو به رشد و در نتیجه آینده دار است؛ هر چند اگر این فرایند مطابق با روند دهههای گذشته پیش برود، دستیابی به افق تصریح شده در سند الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت در سال 1444 دور از انتظار است. در پایان با بهرهگیری از نظر نخبگان این حوزه، برخی از عواملی که می-تواند در سرعت بخشیدن به این روند تأثیرگذار باشد، معرفی شده است.
حسن میانداری
چکیده
نظریة تکامل دو جزء اصلی دارد: نیای مشترک و انتخاب طبیعی. «سازش» صفت معلول انتخاب طبیعی است. «محصول فرعی» صفت همبسته با سازش است. صاحبنظرانی در رشتههای مختلف از نظریة تکامل برای تبیین دین استفاده کردهاند. چهار رویکرد تکاملی برای تبیین دین وجود دارد: روانشناسی تکاملی، تکامل فرهنگی، ساختن کنام و بوم-شناسی رفتاری. روانشناسان ...
بیشتر
نظریة تکامل دو جزء اصلی دارد: نیای مشترک و انتخاب طبیعی. «سازش» صفت معلول انتخاب طبیعی است. «محصول فرعی» صفت همبسته با سازش است. صاحبنظرانی در رشتههای مختلف از نظریة تکامل برای تبیین دین استفاده کردهاند. چهار رویکرد تکاملی برای تبیین دین وجود دارد: روانشناسی تکاملی، تکامل فرهنگی، ساختن کنام و بوم-شناسی رفتاری. روانشناسان تکاملی معمولاً دین را محصول فرعی سازوکارهای روانی میدانند که پیشتر برای اهداف معمولی تکاملی سازش یافته بودند و بعد مورد استفادة دین قرار گرفتهاند. تکاملیون فرهنگی معمولاً دین را سازشی فرهنگی برای همکاری بین غریبهها و لذا بزرگتر شدن جامعه میدانند. دو رویکرد ساختن کنام و بومشناسی رفتاری کمتر برای تبیین دین مورد استفاده قرار گرفتهاند. ما از هر یک، یک نظریه را آوردهایم: ساختن کنام فرهمند و علامتدهی تکاملی. صاحبنظرانی استدلال کردهاند که این رویکردها با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند. و نظریاتی که ما در این مقاله آورده-ایم هم با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند.