علی نقی باقرشاهی
دوره 2، شماره 3 ، خرداد 1390، ، صفحه 1-15
چکیده
«قانون کارما» (karma) و فرضیۀ «بازپیدایی» (rebirth) از موضوعات مهمی است که با مسئلۀ حیات پس از مرگ، جبر و اختیار، و تقدیر و سرنوشت انسان ارتباط دارد. ازاینرو، در ادیان و مکاتب فلسفی هند مطرح و تقریباً مورد قبول کلیۀ آنها بوده است و شالودۀ عقاید فلسفی آنها را تشکیل میدهد. کارما بهمعنای عمل و عکسالعمل است؛ یعنی ...
بیشتر
«قانون کارما» (karma) و فرضیۀ «بازپیدایی» (rebirth) از موضوعات مهمی است که با مسئلۀ حیات پس از مرگ، جبر و اختیار، و تقدیر و سرنوشت انسان ارتباط دارد. ازاینرو، در ادیان و مکاتب فلسفی هند مطرح و تقریباً مورد قبول کلیۀ آنها بوده است و شالودۀ عقاید فلسفی آنها را تشکیل میدهد. کارما بهمعنای عمل و عکسالعمل است؛ یعنی هر عملی چه خوب و چه بد دارای عکسالعملی است. همۀ آنها همچنین، اعتقاد دارند که نظام عالم در نظام اخلاقی انسانها منعکس میشود. درخصوص منشأ مفهوم کارما در میان محققان اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند کارما ریشۀ ودایی (vedic) دارد، برخی نیز ریشۀ اعتقاد به کارما را در اعتقادات قبایل بومی ماقبل ودایی میدانند. در اوپانیشادها (Upanishads) نیز کارما و فرضیۀ بازپیدایی مطرح بوده و صریحاً به جدایی روح از بدن اشاره شده است. در گیتا (Gita) نیز صریحاً، به قانون کارما و بازپیدایی اشاره شده است. در آیینهای بودایی و جین نیز اعتقاد به کارما وجود دارد. در آیین بودا، از واژهای به نام سامسکارا (smskara) استفاده شده است که بهمعنای نیرو، اراده، ساختن، و بههمآمیختن است. در آیین جین نیز به سرگردانی روح در سلسلهمراتب هستی اشاره شده است و اعتقاد آنها این است که باید ازطریق اصول اخلاقی و رهبانی روح را از زندان تن آزاد کرد. در میان متفکران معاصر هندی، اوروبیندو (Aurobindo) مسئلۀ کارما را، بهطور جدی، بررسی کرده است. اساساً، این موضوع یکی از دغدغههای اولیۀ او بوده و در چهارچوب نظریۀ تکاملی خود به آن پرداخته است.
محمدحسین جمشیدی
دوره 1، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 1-29
سیدمهدی بیابانکی
دوره 2، شماره 4 ، آذر 1390، ، صفحه 1-22
چکیده
چکیده
کاوش در چیستی و چگونگی رابطة علم و دین و مدلسازی این رابطه هدف اصلی این مقاله است. دیدگاههایی که درصدد تبیین رابطة علم و دین برآمدهاند (دیدگاههای تمایز، تعارض، تلاقی و تأیید، و دیدگاه مکملیت) هریک فقط به یک جنبه از این ارتباط پرداختهاند و همگی در این نقص سهیماند که عمدتاً بر جنبههای عملی و کاربردی تعامل ...
بیشتر
چکیده
کاوش در چیستی و چگونگی رابطة علم و دین و مدلسازی این رابطه هدف اصلی این مقاله است. دیدگاههایی که درصدد تبیین رابطة علم و دین برآمدهاند (دیدگاههای تمایز، تعارض، تلاقی و تأیید، و دیدگاه مکملیت) هریک فقط به یک جنبه از این ارتباط پرداختهاند و همگی در این نقص سهیماند که عمدتاً بر جنبههای عملی و کاربردی تعامل میان علم و دین تأکید میکنند و مدل نظری مشخصی را، در خصوص رویارویی گزارههای علمی و گزارههای الاهیاتی و نحوة رابطة آنها با یکدیگر، ارائه نمیدهند. در مسیر ارائة چنین مدلی و با نگاهی دقیق به دو مقولة علم و دین و به تبع آن، رابطة میان آنها، میتوان چهار رویکرد متمایز، هرچند مرتبط با هم، را در این خصوص از یکدیگر تمییز داد: رویکردهای هستیشناسانه، معرفتشناسانه، معناشناسانه، و تکوینی. در این مقاله ضمن تبیین رابطة علم و دین در دو حوزة هستیشناسی و معرفتشناسی، دو مدل در خصوص تبیین این رابطه در دو حوزة مذکور ارائه میشود. برای مدلسازی و تبیین رابطة هستیشناختی علم و دین، از نمای مکانیکی مولکول DNA بهره میگیریم و سپس مدل را بر اساس سه مفهوم حقایق دینی، حقایق طبیعی، و نقاط انطباق ارائه میکنیم؛ مدلی که برای تبیین رابطة معرفتشناختی گزارههای علمی و گزارههای الاهیاتی ارائه میشود بر مبنای تفکیک میان هستة سخت نظریات علمی و الاهیات دینی از کمربند محافظ آنها استوار است. پس از ارائة مدلهای مذکور، سعی میکنیم تا انسجام منطقی آنها را نشان دهیم.
شیرزاد پیکحرفه
دوره 3، شماره 5 ، خرداد 1391، ، صفحه 1-14
چکیده
چکیده نظریۀ اقتصادی کلاسیک بیشتر تمایل داشت ادم اسمیت را اقتصاددانی بداند که نیمنگاهی به فلسفۀ اخلاق داشت، نه یک فیلسوف اخلاق جدی با دغدغههای سترگ اخلاقی. به همین دلیل، ثروت ملل ادم اسمیت غالباً اثری کاملاً جدا از اثر اخلاقی او ـنظریهای دربارۀ عواطف اخلاقیـ دانسته شد و بیش از آن قدر دید. این در حالی است که اسمیت اقتصاد ...
بیشتر
چکیده نظریۀ اقتصادی کلاسیک بیشتر تمایل داشت ادم اسمیت را اقتصاددانی بداند که نیمنگاهی به فلسفۀ اخلاق داشت، نه یک فیلسوف اخلاق جدی با دغدغههای سترگ اخلاقی. به همین دلیل، ثروت ملل ادم اسمیت غالباً اثری کاملاً جدا از اثر اخلاقی او ـنظریهای دربارۀ عواطف اخلاقیـ دانسته شد و بیش از آن قدر دید. این در حالی است که اسمیت اقتصاد و اخلاق را مکمل هم و این دو اثر را مرتبط به هم میدانست. او پیش از آنکه دربارۀ اقتصاد بنویسد، دربارۀ فلسفۀ اخلاق نوشت و بیش از آنکه اقتصاددان باشد، فیلسوف اخلاق بود. اسمیت، که غالباً پدرخواندۀ «سرمایهداری» دانسته میشود، ضمن ارائۀ اصول کلی آن، بسیاری از آفاتش را پیشبینی کرد. از میان آفاتی که وی برای «سرمایهداری» برشمرد، میتوان به «دستمزدهای حداقلی»، «بهرهکشی از نیروی کار در مستعمرهها»، «ازخودبیگانگیِ ناشی از تقسیم کار»، «ازبینرفتنِ مهارتهای فرد» و «کاهش استعدادهای انسانی کارگران» اشاره کرد. او کوشید با ارائۀ تمهیداتی اخلاقی مانند تأکید بر «همدلی»، «عدالت در افزایش سطح دستمزدِ کارگران» و «برخورداری از فرصت برابر برای رقابت در اقتصاد»، از پیدایش آن آفات جلوگیری کند؛ اما خوانش یکسویۀ نظریۀ اقتصادی کلاسیک از پازل هنجاری اسمیت و بیتوجهی به تمهیدات اخلاقی او در ثروت ملل و نظریهای دربارۀ عواطف اخلاقی، باعث شد بسیاری از پیشبینیهای اسمیت دربارۀ آفات «سرمایهداری» بهوقوع پیوندند. این مقاله بر آن است با تکیه بر اندیشههای اخلاقی ادم اسمیت و بر اساس «الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت»، خوانشی جدید از «سرمایهداری» ارائه کند که بتوان از آن بهعنوان راهکاری برای تحقق «حماسۀ اقتصادی» و پیشبرد «تولید ملی» استفاده کرد.
جواد آیار؛ مجید ملایوسفی
دوره 3، شماره 6 ، آذر 1391، ، صفحه 1-23
چکیده
چکیده مسیحشناسی در غرب و تحقیق و تتبع در خصوص سیمای حقیقی حضرت عیسی (ع) قدمتی به طول تاریخ مسیحیت دارد. عیسیمسیح (ع) پرابهامترین فرد در مسیحیت است که این ابهام نه به دلیل نظرها یا تفاسیر مختلف از وی در قرون بعدی، که برخاسته از تعارضات موجود در کتاب عهد جدید است. از یکسو، برخی اناجیل با تبعیت از سنت عبرانی ـ یهودی، در جهت ...
بیشتر
چکیده مسیحشناسی در غرب و تحقیق و تتبع در خصوص سیمای حقیقی حضرت عیسی (ع) قدمتی به طول تاریخ مسیحیت دارد. عیسیمسیح (ع) پرابهامترین فرد در مسیحیت است که این ابهام نه به دلیل نظرها یا تفاسیر مختلف از وی در قرون بعدی، که برخاسته از تعارضات موجود در کتاب عهد جدید است. از یکسو، برخی اناجیل با تبعیت از سنت عبرانی ـ یهودی، در جهت تحقّق و آغاز ملکوت خدا، به عیسای تاریخی پرداختهاند و سیمایی انسانی و پیامبرگون از ایشان به تصویر کشیدهاند و از سویی، بخشهایی دیگر از عهد جدید، الوهیت مسیح را برای نجات آدمی از گناه، کانون پیام و بشارت خود قراردادهاند. قرائت نخست به یهودی ـ مسیحی و قرائت اخیر به پولسی ـ یوحنایی موسوم است. آنچه امروزه و از همان زمان مسیحیت نامیده میشود، همان قرائت پولسی ـ یوحنایی است که دلایلی چند در قرون اولیۀ پیدایش مسیحیت، به تفوق آن نسبت به قرائت دیگر منجر شد.
علی نقی باقرشاهی
دوره 4، شماره 7 ، خرداد 1392، ، صفحه 1-18
چکیده
چکیده آیین هندو دین اکثر مردم هندوستان بوده، ولی دربارۀ ماهیت و پیدایش این دین و واژۀ هندو برای این آیین، میان مستشرقان و محققان هندی اختلاف نظر وجود دارد. دین هندو از منابعی چون اوپانیشادها برخوردار است که سرچشمۀ اصلی مکتبهای فلسفی و عرفانی هندی است. در اوپانیشادها نجات انسان از طریق معرفت است؛ معرفت به حقیقت نهایی که همان آتمان ...
بیشتر
چکیده آیین هندو دین اکثر مردم هندوستان بوده، ولی دربارۀ ماهیت و پیدایش این دین و واژۀ هندو برای این آیین، میان مستشرقان و محققان هندی اختلاف نظر وجود دارد. دین هندو از منابعی چون اوپانیشادها برخوردار است که سرچشمۀ اصلی مکتبهای فلسفی و عرفانی هندی است. در اوپانیشادها نجات انسان از طریق معرفت است؛ معرفت به حقیقت نهایی که همان آتمان و برهمن هستند. آتمان و برهمن دو حقیقت جداگانهای نیستند، بلکه حقیقت واحدی هستند. شانکارا برای آتمان و برهمن دو جنبۀ تنزیهی و تشبیهی قائل است که اولی را نیرگونا مینامد که وصفناپذیر است و دومی را ساگونا مینامد و آن را قابلتوصیف میداند. از نظر او، نیرگونا حقیقت نهایی است، ولی رامانوجا نیرگونا و ساگونا را با هم حقیقت نهایی میداند. مکتب ودانتا بیشترین اهتمام را در تبیین این مفاهیم کرده و در میان مفسّران این مکتب، شانکارا و رامانوجا بیشترین سهم را در این مباحث داشتند. در این مقاله برخی از آرای متافیزیکی آنها مخصوصاً اختلاف نظر آنها دربارۀ حقیقت نهایی مورد بررسی قرارمیگیرد.
حمیدرضا آیتاللهی؛ فاطمه احمدی
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 1-23
چکیده
چکیده پلنتینگا در تبیین تعارض تکامل و آموزۀ خلقت، به تجزیه و تحلیل «نظریۀ تکامل» میپردازد. او نظریۀ تکامل را، که به «واقعۀ عظیم تکاملی» تعبیر میکند، متشکل از چندین نظریه میداند و در قبال بخشی از نظریۀ عظیم تکاملی که «نظریۀ تبار مشترک» است، موضع میگیرد؛ همچنین، برداشتهای الحادی را از نظریۀ تکامل ناشی از برداشت ...
بیشتر
چکیده پلنتینگا در تبیین تعارض تکامل و آموزۀ خلقت، به تجزیه و تحلیل «نظریۀ تکامل» میپردازد. او نظریۀ تکامل را، که به «واقعۀ عظیم تکاملی» تعبیر میکند، متشکل از چندین نظریه میداند و در قبال بخشی از نظریۀ عظیم تکاملی که «نظریۀ تبار مشترک» است، موضع میگیرد؛ همچنین، برداشتهای الحادی را از نظریۀ تکامل ناشی از برداشت نامتناسب «طبیعتگرایانه» از نظریۀ تکامل میداند که در قبال آن، بر این نظر است که میتوان از تلقی خداباورانه از نظریه و تلفیقی از نظریههای علمی و نظریههای دینی دفاع کرد. او موضعی دوئمی نسبت به علم اتخاذ میکند و از علم آگوستینی که نوعی نظریۀ علم دینی است، دفاع کرده و برای آن استدلال میآورد. در این نوشتار، نخست، نقدهای هسکر و مکمولین به موضع پلنتینگا آورده میشود و سپس برخی پاسخهای او تحلیل میگردد؛ در پایان، به بررسی دیدگاه او و ارزیابی نقدهای آن دو منتقد خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که چگونه هسکر و مک مولین به هستۀ اصلی بحث پلنتینگا دست نیافتهاند؛ درنهایت، نیز نقص نظریۀ پلنتینگا برای تعبیر دینی از تکامل نشان داده خواهد شد.
شهلا بختیاری؛ هدیه تقوی
دوره 5، شماره 9 ، خرداد 1393، ، صفحه 1-20
چکیده
چکیده واژۀ علم در دورههای گوناگون تاریخی متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر هر دوره تطور معنایی پیدا کرده و در معانی مختلفی بهکار رفته است. بررسی معناشناختی این واژه، در تاریخ قبل و بعد از اسلام، نشاندهندۀ کاربرد آن در معانی متفاوت و حتی متضاد است. بدین معنا که در دورۀ جاهلیت، متناسب با فضای فکری و فرهنگی حاکم بر جامعه، معنایی ...
بیشتر
چکیده واژۀ علم در دورههای گوناگون تاریخی متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر هر دوره تطور معنایی پیدا کرده و در معانی مختلفی بهکار رفته است. بررسی معناشناختی این واژه، در تاریخ قبل و بعد از اسلام، نشاندهندۀ کاربرد آن در معانی متفاوت و حتی متضاد است. بدین معنا که در دورۀ جاهلیت، متناسب با فضای فکری و فرهنگی حاکم بر جامعه، معنایی که از علم دریافت میشد با معنای آن در دورۀ اسلامی متفاوت بوده است. از بین متون جاهلی، «معلقات سبع» بنابر درجۀ اهمیت و قدمت تاریخی آن میتواند به معناشناسی این واژه متناسب با فضای فکری جاهلیت کمک کند. در دورۀ اسلامی نیز تطور معنایی علم را میتوان در «آیات قرآن»، به عنوان منبع مهمی که اصول و اندیشههای اسلامی از آن نشئت گرفته، پی گرفت. در این پژوهش، با استفاده از روابط معنایی در دو بُعد «تقابل معنایی» و «هممعنایی» سعی شده واژۀ علم در دورۀ جاهلیت و اسلام معناشناسی شود. در روش تقابل با استفاده از کلمات و واژههایی که در تقابل با علم در بافت متن بهکار رفته معنای علم استخراج شده است و در روش هممعنایی نیز با استفاده از واژههایی که در بافت متن به عنوان واژۀ جایگزین علم بهکار رفته معنای علم بهدست آمده است. در دورۀ جاهلیت، بیشترین معنای علم را میتوان در تجربیات فردی و سطحی از آگاهی نسبت به محیط پیرامون مشاهده کرد، در حالی که در آیات قرآن معنای علم ابعاد معرفتی و شناختی پیدا کرده است.
رضا برنجکار؛ امالبنین خالقیان
دوره 5، شماره 10 ، آذر 1393، ، صفحه 1-25
چکیده
چکیده
از آنجا که در مکاتب و مدارس گوناگون، عقل و بهکارگیری آن مورد اختلاف است، در این جستار، به معرفی دیدگاه مدرسة کوفه دربارة عقل و عقلگرایی بزرگان این مکتب پرداختهایم. این تحقیق در دو بخش معرفی عقل و رویکردهای عقلگرایانة مکتب کوفه سامان یافته است. در بخش اول، مواردی همچون جایگاه، حجیت، آثار، موانع، و قلمرو عقل بررسی شده ...
بیشتر
چکیده
از آنجا که در مکاتب و مدارس گوناگون، عقل و بهکارگیری آن مورد اختلاف است، در این جستار، به معرفی دیدگاه مدرسة کوفه دربارة عقل و عقلگرایی بزرگان این مکتب پرداختهایم. این تحقیق در دو بخش معرفی عقل و رویکردهای عقلگرایانة مکتب کوفه سامان یافته است. در بخش اول، مواردی همچون جایگاه، حجیت، آثار، موانع، و قلمرو عقل بررسی شده است. در بخش دوم، شاخصهای عقلگرایی که تجلی عقل در میان ائمه و اصحابشان در مدرسة کوفه است، در سه قسمت ائمه، ائمه و اصحاب آنان، اصحاب ائمه تبیین گردیده است. مواردی همچون مناظره، پرسش و بررسی مطالب دینی، اخذ فروع از اصول، بررسی منقولات خلاف عقل و ردیهنویسی از جملة این شاخصهاست.
این جستار به شیوة کتابخانهای و عمدتاً با احصا و استقرای روایات صورت گرفته است. گویای اهمیت عقل و اهتمام خاص به آن در عین خط قرمز داشتن و نیز گستردگی عملکرد عقل و شاخصهای عقلگرایی در تعامل با وحی و در پرتو امامتپذیری اصحاب در مکتب کوفه است.
محمد اصغری
دوره 6، شماره 11 ، خرداد 1394، ، صفحه 1-15
چکیده
چکیده
در این مقاله میخواهیم نشان دهیم که هرچند پیرس منطقدان، دانشمند و فیلسوفی پراگماتیست است، رگههای قوی دینی در نظام فکری او (بهویژه در اواخر عمرش) با فلسفۀ علمی او پیوند ناگسستنی دارد. بر اساس این دیدگاه، این نوشته با استناد به آثار پیرس در پی نشان دادن این رگههای دینی در قالب «پیوند علم و دین» در اندیشۀ این متفکر ...
بیشتر
چکیده
در این مقاله میخواهیم نشان دهیم که هرچند پیرس منطقدان، دانشمند و فیلسوفی پراگماتیست است، رگههای قوی دینی در نظام فکری او (بهویژه در اواخر عمرش) با فلسفۀ علمی او پیوند ناگسستنی دارد. بر اساس این دیدگاه، این نوشته با استناد به آثار پیرس در پی نشان دادن این رگههای دینی در قالب «پیوند علم و دین» در اندیشۀ این متفکر امریکایی است. پیرس تبلور این پیوند را در روش علمی نشان میدهد و معتقد است که روش علم باید «روح» علمی داشته باشد و این روح همان میل به یادگیری حقیقت است که در علم و دین وجود دارد. پیرس معتقد است که علم و دین با تکیه بر این روحیه میتوانند در راستای هم حرکت کنند و او حتی از دین علم در این حیطه یاد میکند. بنابراین، پیرس با روحیۀ دینی به علم مینگرد و این امر در دورۀ سوم فکری او در قالب مقالات و نوشتههایش کاملاً آشکار است
مجید خزاعی؛ محمدرضا ستودهنیا؛ سیدمهدی لطفی
دوره 6، شماره 12 ، آذر 1394، ، صفحه 1-14
چکیده
تفسیر قرطبی، در دستهبندی تفاسیر، در گروه تفاسیر فقهی جای میگیرد و افزون بر مباحث فقهی مباحث گوناگون دیگری را نیز در خود جای داده است. یکی از موضوعات جالب توجه این تفسیر عقل است و جایگاه آن در سه حوزۀ فقهی، کلامی، و تفسیری قابل بررسی است. قرطبی در مقام نظر مجالی برای ورود عقل در حوزههای فقهی و کلامی نمیبیند، اما در عمل در مواردی ...
بیشتر
تفسیر قرطبی، در دستهبندی تفاسیر، در گروه تفاسیر فقهی جای میگیرد و افزون بر مباحث فقهی مباحث گوناگون دیگری را نیز در خود جای داده است. یکی از موضوعات جالب توجه این تفسیر عقل است و جایگاه آن در سه حوزۀ فقهی، کلامی، و تفسیری قابل بررسی است. قرطبی در مقام نظر مجالی برای ورود عقل در حوزههای فقهی و کلامی نمیبیند، اما در عمل در مواردی به دلیل عقلی استناد کرده است. وی در حوزۀ قرآنی نقش پررنگی برای عقل در تفسیر قرآن قائل است. قرطبی در حوزۀ تفسیر با گشادهدستی نقش عقل در تفسیر را تبیین میکند و، با قبول تفسیر به رأی، عقل را منبعی مهم در تفسیر قرآن میداند و موافقان صرف تفسیر اثری را نقد و آنها را تخطئه میکند. قرطبی روایات تفسیر به رأی را ناظر به دو دسته از مفسران میداند و، با قبول نقش عقل در تفسیر، در ذیل آیات به تعریف خود از عقل پرداخته است و بر اهمیت آن در تفسیر قرآن و ناکافی بودن اکتفای بر نقل تأکید دارد. مراد قرطبی از عقل طاعت الهی است و بر این اساس کسانی مانند کافران، که به طاعت الهی نمیپردازند، فاقد عقلاند. در این نوشتار درصدد بررسی تعریف عقل از دیدگاه قرطبی و نیز تبیین جایگاه آن در حوزۀ تفسیری هستیم.
محمدرسول آهنگران
دوره 7، شماره 13 ، خرداد 1395، ، صفحه 1-23
چکیده
چکیده در مکاتب بشری و ادیان تحریفشده تصور این است که آنچه نیاز بشری را تشکیل میدهد، اصل داشتن اعتقاد به معنویت است. از این منظر، اصل چنین نیازی را نمیتوان مورد انکار قرار داد و بر این اساس، صاحبنظران بهویژه روانشناسان، بر ضرورت پذیرش معنویت به عنوان عاملی تسکینبخش و آرامش زا تأکید نمودهاند لیک این که معنویت مورد باور حتما ...
بیشتر
چکیده در مکاتب بشری و ادیان تحریفشده تصور این است که آنچه نیاز بشری را تشکیل میدهد، اصل داشتن اعتقاد به معنویت است. از این منظر، اصل چنین نیازی را نمیتوان مورد انکار قرار داد و بر این اساس، صاحبنظران بهویژه روانشناسان، بر ضرورت پذیرش معنویت به عنوان عاملی تسکینبخش و آرامش زا تأکید نمودهاند لیک این که معنویت مورد باور حتما درست است یا خیر ؟ حتما بر پایۀ عقلانی صحیح استوار است یا خیر،اهمیتی ندارد . در اسلام ضمن تأکید فراوان براصل این نیاز، تصریحشده که ایمان و باور به معنویت میبایست بر پایۀ علمی و معقول شکل بگیرد و اصلا ارزشگذاری رفتار انسانها بر معیار علم و عقل است و همینطور ایمان و باور تنها در صورتی نجاتبخش و باعث سعادت و در عین حال موجب آرامش خواهد بود که شالودۀ آن را اصول مسلم عقلی و علمی تشکیل دهد. این مقاله درصدد است تا ضمن تعیین مرز دقیق میان معنویت بر پایۀ علم و عقل از یکسو و معنویت بر پایۀ احساسات واهی از سوی دیگر به تبیین معنویت مبتنی بر عقل و علم در اسلام بپردازد و نیز فلسفۀ این بناگذاری را بیان نماید
محمد تابان؛ اردشیر شیری؛ مهدی اکبرنژاد؛ صفورا یوسفیان
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، ، صفحه 1-24
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی و تبیین ابعاد نظام سازی اسلامی در حوزه اجتماعی میباشد. روش این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی از نظر ماهیت کیفی است که بهطور خاص از تحلیل مضموم و گروه کانونی استفادهشده است. ابزار گردآوری دادهها بررسی متن آیات و تفاسیر از قرآن کریم بوده و در بخش گروه کانونی از نظر 8 نفر از اساتید صاحبنظر در رشتههای مدیریت و ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی و تبیین ابعاد نظام سازی اسلامی در حوزه اجتماعی میباشد. روش این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی از نظر ماهیت کیفی است که بهطور خاص از تحلیل مضموم و گروه کانونی استفادهشده است. ابزار گردآوری دادهها بررسی متن آیات و تفاسیر از قرآن کریم بوده و در بخش گروه کانونی از نظر 8 نفر از اساتید صاحبنظر در رشتههای مدیریت و فقه اسلامی، استفاده گردیده است. یافتهها: در بخش تحلیل مضمونی با بهرهگیری از آیات قرآن 483 کد و مضمون اولیه احصاء شد پس از جمعآوری اطلاعات، مؤلفههای آن از طریق تحلیل مضامین استخراج و انتخاب مؤلفههای نظام سازی اسلامی با روش تشکیل نهایی گروه کانونی انجام شد. مؤلفههای نظام سازی اسلامی از نظر خبرگان، در هشت دسته مضامین فراگیر شامل: جامعه حق مدار، بصیرت اجتماعی، معنویت اجتماعی، ارتباطات اخلاقی، فضیلت اجتماعی، مشورت و مشارکت گرایی، شایستهسالاری، شفافیت، ایثار و فداکاری میباشد. نتیجهگیری: پس از شکلگیری مدل پژوهش از منظر گروه کانونی، مؤلفههای جامعه حق مدار، مشورت و مشارکت، شایستهسالاری و شفافیت، بیشترین نقش را در نظام سازی اسلامی را دارند.
علینقی باقرشاهی
دوره 8، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 1-17
چکیده
عشق یکی از موضوعاتی است که افلاطون در سه محاوره خود به آنها پرداخته و متفکران در شرق و غرب واکنشهای گوناگونی به آن نشان داده اند که در این مقاله فقط به بازتاب آن در جهان مسیحیت پرداخته می شود. بطورکلی در جهان مسیحیت دو جریان فکری در خصوص عشق وجود دارد که یکی متاثر از افلاطون بوده و متفکران آن معتقدند از آنجاییکه اندیشه های افلاطون ...
بیشتر
عشق یکی از موضوعاتی است که افلاطون در سه محاوره خود به آنها پرداخته و متفکران در شرق و غرب واکنشهای گوناگونی به آن نشان داده اند که در این مقاله فقط به بازتاب آن در جهان مسیحیت پرداخته می شود. بطورکلی در جهان مسیحیت دو جریان فکری در خصوص عشق وجود دارد که یکی متاثر از افلاطون بوده و متفکران آن معتقدند از آنجاییکه اندیشه های افلاطون سازگار با دین مسیحی بوده و مغایرتی با آن ندارد، از این رو می توان ضمن اعتقاد به سنت مسیحی از فلسفه افلاطون نیز برای فهم بهتر و عمیقتر مفاهیم دینی استفاده کرد. غالب متفکران اولیه کلیسا مانند یوحنا، اوریگن، و آگوستین به این جریان فکری تعلق دارند. جریان بعدی واکنشی بود به جریان اول و پیروان آن احساس می کردند که عناصر یونانی از طریق متفکران اولیه مسیحی وارد دین مسیحیت شده و آن را آلوده کرده است، از این رو در صدد پیراستن و زدودن مسیحیت از اندیشه های یونانی مخصوصا افلاطونی برآمدند. افرادی چون پولس، لوتر و نایگرن به این جریان فکری تعلق دارند. در این مقاله فقط به آراء اوریگن به عنوان نماینده جریان اول پرداخته می شود زیرا او اولین کسی است که پای افلاطون را به جهان مسیحیت کشید، همچنین اشاره ای مختصر نیز به آراء آگوستین خواهد شد. در خصوص جریان دوم نیز به آراء نایگرن پرداخته می شود زیرا او بطور جدی به این مسئله پرداخته و حتی کتابی دوجلدی تحت عنوان آگاپه و اروس نگاشته و در صدد مقابله با جریان فکری اول برآمد
تقی پورنامداریان؛ محمد احمدی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 1-21
چکیده
نامههای مسیحی مانند نامه به عبرانیان (Letter to the Hebrews) و نامه به غلاطیان (Epistle to the Galatians) از جمله متونی هستند که برای تحلیل و بررسی آنها روشهای مختلفی به کار گرفته شده است. در نقد رتوریکی کتاب مقدس نیز پژوهشندگان برای تحلیل چنین نامههایی روشهای مختلفی به کار گرفتهاند. در نتیجه نقد رتوریکی در چند دهة اخیر به عنوان شیوهای برای ارزیابی ...
بیشتر
نامههای مسیحی مانند نامه به عبرانیان (Letter to the Hebrews) و نامه به غلاطیان (Epistle to the Galatians) از جمله متونی هستند که برای تحلیل و بررسی آنها روشهای مختلفی به کار گرفته شده است. در نقد رتوریکی کتاب مقدس نیز پژوهشندگان برای تحلیل چنین نامههایی روشهای مختلفی به کار گرفتهاند. در نتیجه نقد رتوریکی در چند دهة اخیر به عنوان شیوهای برای ارزیابی نامههای کتاب مقدس شناخته شده است. در این مقاله تغییر و تحولات نقد رتوریکی کتاب مقدس و مهمترین دلایل تغییر گرایشهای منتقدان را در این مطالعات ارزیابی میکنیم. در تاریخچة نقد رتوریکیِ کتاب مقدس گرایشهای سبکشناختی منتقدان رفتهرفته جای خود را به روشهایی میدهد که بر پایة نظریة خطابة باستان استوار است و سپس روشهای دیگری مبتنی بر مطالعات میانرشتهای مطرح میشود که مطالعات نقد رتوریکی کتاب مقدس را وارد مرحلة جدیدی میکند. محدودیتهای گرایشهای سبکشناختی در این مطالعات که صرفاً بر جنبههای بلاغی نامهها تأکید داشت از عمدهترین دلایل معرفی روشهایی بر اساس مبانی نظریة خطابة باستان است، امّا تردیدهایی که دربارة رابطة خطابه و نامهنگاری وجود داشت و محدودیتهایی که این روشها بر تحلیل رتوریکی تحمیل کردند، باعث شد روشهای دیگری مبتنی بر مطالعات میانرشتهای مطرح شوند.
جلال درخشه؛ سیدمهدی موسوینیا
دوره 9، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 1-28
چکیده
تعیین مؤلفههای حکمرانی شایسته یکی از دغدغههای ذهنی بشر کنونی در حوزههای اجتماعی میباشد که لازم است با رویکردی اندیشهای به این موضوع پرداخته شود. در این مقاله سعی شده است با جمعبندی از نظریههای مربوط به این حوزه و با رجوع به اندیشه اسلامی و سیره حکومتی پیامبر اسلام(ص)، مؤلفههای اساسی حکمرانی شایسته در دوره 10ساله حکومت ...
بیشتر
تعیین مؤلفههای حکمرانی شایسته یکی از دغدغههای ذهنی بشر کنونی در حوزههای اجتماعی میباشد که لازم است با رویکردی اندیشهای به این موضوع پرداخته شود. در این مقاله سعی شده است با جمعبندی از نظریههای مربوط به این حوزه و با رجوع به اندیشه اسلامی و سیره حکومتی پیامبر اسلام(ص)، مؤلفههای اساسی حکمرانی شایسته در دوره 10ساله حکومت ایشان در مدینةالنبی استخراج گردد تا گامی مؤثر در موضوعات میانرشتهای جدید برداشته شود. استخراج سیره طبق اصول مطالعات سیرهپژوهشی و روش تحلیل دادهها بر اساس مطابقت با چارچوب نظری یعنی حکمرانی مطلوب انجام شده است. بر این اساس، ضمن بررسی الگوهای مختلف بازآفرینی دولت، خدمات عمومی جدید و مردمسالار در حوزه حکمرانی شایسته، الگوی دولت مردمسالار که شامل 6مؤلفه اصلی حکمرانی شایسته است، همخوانتر از الگوهای دیگر برای تحلیل سیره ایشان در موضوع مورد نظر تشخیص داده شد. با بهرهای که از آثار موجود در این زمینه برده شد، مؤلفههای حکمرانی شایسته بدین شرح مورد توجه واقع شد: قانونگرایی، فسادستیزی، شفافیت، رفق و مدارا، عدالتمحوری، مشارکتطلبی، اثربخشی و پاسخگویی.
حامد صفاییپور؛ ابراهیم آزادگان
دوره 9، شماره 2 ، بهمن 1397، ، صفحه 1-24
چکیده
از جنجالیترین و کانونیترین بحثهای بینرشتهای در حوزههای علم و دین، و الاهیات طبیعی (/ عقلی) معاصر، برهان غایتانگارانه یا «برهان مبتنی بر غایتمندی» بر وجود خداوند است. در این مقاله ضمن تحلیل، نمونه شاخصی از این برهان، با عنوان: «برهان غایتانگارانه تنظیم ظریف کیهانی (برهان)» (با تقریر ویلیام لین کریگ)، به ...
بیشتر
از جنجالیترین و کانونیترین بحثهای بینرشتهای در حوزههای علم و دین، و الاهیات طبیعی (/ عقلی) معاصر، برهان غایتانگارانه یا «برهان مبتنی بر غایتمندی» بر وجود خداوند است. در این مقاله ضمن تحلیل، نمونه شاخصی از این برهان، با عنوان: «برهان غایتانگارانه تنظیم ظریف کیهانی (برهان)» (با تقریر ویلیام لین کریگ)، به نقد تبیینهای رقیب میپردازیم و از ارجحیت «برهان» در برابر تبیینهای طبیعی رقیب- تبیینهای (الف) دیگر انواع حیات؛ (ب) جهانهای بسیار(/چندگانه)؛ (ج) شکستِ تقارنی خودبهخودی- دفاع میکنیم. اگر استدلالهای ارائه شده درست و قانعکننده باشد، «غایتانگاری خداباورانه» از «طبیعتگرایی خداناباورانه» در بهدست دادن برترین تبیین بر «وضعیت ریزتنظیمِ جهان» ارجح است و راه «خداناباوری» در دفاع از معقولیتاش در چارچوبۀ روششناسی طبیعتگرا هموار نیست.
بتول ابدال؛ کاوس روحی برندق؛ سید مهدی سجادی؛ نهله غروی نائینی
چکیده
هر انسانی نسخه ای منحصر به فرد است و در عالم وجود هیچ دو انسانی با ویژگی های کاملا یکسان یافت نمی شوند. اندیشمندان حوزه تربیت، تفاوت های فردی را با عنوان "اصل تفرد" بیان داشته اند و این اصل از جمله اصولی است که اکثرا به آن توجه داشته اند. در قرآن کریم آیاتی که به این موضوع اشاره داشته اند، گاهی جز مبانی تربیت و گاهی جز اصول تربیت است. این ...
بیشتر
هر انسانی نسخه ای منحصر به فرد است و در عالم وجود هیچ دو انسانی با ویژگی های کاملا یکسان یافت نمی شوند. اندیشمندان حوزه تربیت، تفاوت های فردی را با عنوان "اصل تفرد" بیان داشته اند و این اصل از جمله اصولی است که اکثرا به آن توجه داشته اند. در قرآن کریم آیاتی که به این موضوع اشاره داشته اند، گاهی جز مبانی تربیت و گاهی جز اصول تربیت است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیل مفهوم، آیاتی را که به این مقوله اشاره داشته استخراج نموده و دیدگاه مفسران قرآن را مورد مطالعه و تحلیل قرار داده است. اندیشمندان حوزه تربیت اسلامی اشاره ای بسیار گذرا به برخی از آیات داشته اند در حالی که قرآن کریم به تفاوت های فردی میان انسانها که شامل تفاوت های جسمی و روحی و اجتماعی است، صحه گذاشته است و این تفاوت ها را طبقه بندی نموده است و آن را از ویژگی های نظام آفرینش و در برخی موارد آزمایش بندگان معرفی کرده است.
حسام امامی دانالو؛ علی شریفی
چکیده
تحلیل فلسفی وحی و تکلّم الهی، یکی از ضرورتهای دینی است. بشری بودن الفاظ قرآن کریم، انگارهای است که حداقل از اوایل قرن چهارم هجری، برای تبیین نحوة تکلّم الهی بهوجود آمده است و برخی در این میان برآنند که با توجه به اصل «سنخیت» ممکن نیست قرآن مخلوق بیواسطة خداوند باشد و بنابراین در جریان وحی، تنها معانی بدون شکل بر پیامبر اکرم ...
بیشتر
تحلیل فلسفی وحی و تکلّم الهی، یکی از ضرورتهای دینی است. بشری بودن الفاظ قرآن کریم، انگارهای است که حداقل از اوایل قرن چهارم هجری، برای تبیین نحوة تکلّم الهی بهوجود آمده است و برخی در این میان برآنند که با توجه به اصل «سنخیت» ممکن نیست قرآن مخلوق بیواسطة خداوند باشد و بنابراین در جریان وحی، تنها معانی بدون شکل بر پیامبر اکرم (ص) نازلشده و ایشان خود به شکلدهی و عربی کردن معانی مبادرت ورزیده است. ازاینرو، پس از تبیین نحوة تمسک قائلان به بشری بودن الفاظ قرآن کریم، به اصل سنخیت، برداشت آنان تحلیل و نقد شده است و چنین به دست آمد که پذیرش اصل سنخیت مانع الهی دانستن الفاظ قرآن کریم نیست و با توجه به مبانی فلسفی، ازجمله مبانی وحدت وجود و تشکیک در وجود، میتوان با فرض پذیرش اصل سنخیت و بساطت ذات، همچنان الفاظ قرآن کریم را مخلوق بیواسطة خداوند دانست
فرشته ابوالحسنی نیارکی
چکیده
نظریهسازی و واکاوی فرآیند آن، از مسائل حوزه علمشناسی است. در این جستار با تحلیل نظریه، به چیستیگوئی نظریهسازی اسلامی پرداخته میشود. بازشناسانش نظریه اسلامی و تبیین آن، اساس پژوهش است. برپایه این تحلیل، نظریه اسلامی در دو سطح: نظریههای مستخرج از آیات و روایات و نظریههای اندیشمندان مسلمان مطرح میشود. گونه نخست که اساس نظریه ...
بیشتر
نظریهسازی و واکاوی فرآیند آن، از مسائل حوزه علمشناسی است. در این جستار با تحلیل نظریه، به چیستیگوئی نظریهسازی اسلامی پرداخته میشود. بازشناسانش نظریه اسلامی و تبیین آن، اساس پژوهش است. برپایه این تحلیل، نظریه اسلامی در دو سطح: نظریههای مستخرج از آیات و روایات و نظریههای اندیشمندان مسلمان مطرح میشود. گونه نخست که اساس نظریه اسلامی را سامان میدهد، در سه ساحتِ: (1)مسائل دروندینی (2)مسائل میانرشتهای و (3) مساله متعلق به حوزه خاصی از علوم قابلیت طراحی دارد. در این مقاله، با ارائه برخی تعریفهای نظریه، تعریفی جامع از نظریه بازگفته شده و انحصار تعریف نظریه برپایه شاخصهای تجربی نقد شده است. میتوان با بهرهبرداری از روششناسی متعلق به ساحات مختلف علوم، با هدف خاص تبیین آموزههای دینی، نظریههای اسلامی مختلف در علوم ارائه داد. این مقاله در سه بخش (1)چیستیگوئی نظریه اسلامی (2)تحلیل نظریه و فرآیند نظریهسازی اسلامی و (3)ارائه دوگونه نظریه اخلاقی اسلامی در قالب موردپژوهی طراحی شده است.
بتول ابدال؛ کاوس روحی برندق؛ سید مهدی سجادی؛ نهله غروی نائینی
چکیده
چکیدهاصول تربیت بواسطه حلقه واسط بودن بین مبانی و اهداف تربیتی یکی از مباحث مهم و کاربردی در تعلیم و تربیت می باشد. یکی از اصول تربیت، اصل تدریج می باشد که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان متقدم و متأخر تربیت قرار گرفته است. در قرآن کریم مسئله تدریج در آیات متعدد در دو حوزه تکوین و تشریع مطرح شده است. با بررسی های انجام شده، از آیاتی که ...
بیشتر
چکیدهاصول تربیت بواسطه حلقه واسط بودن بین مبانی و اهداف تربیتی یکی از مباحث مهم و کاربردی در تعلیم و تربیت می باشد. یکی از اصول تربیت، اصل تدریج می باشد که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان متقدم و متأخر تربیت قرار گرفته است. در قرآن کریم مسئله تدریج در آیات متعدد در دو حوزه تکوین و تشریع مطرح شده است. با بررسی های انجام شده، از آیاتی که در حوزه تکوین بیان شده می توان مبنای تدریج و از آیاتی که درحوزه تشریع بیان شده می توان اصل تدریج را استخراج نمود. مفسران قرآن به طور مستقیم و غیر مستقیم به این اصل تربیتی پرداخته اند. اندیشمندان علوم تربیت اسلامی در مورد اصل تدریج، به دسته ای خاص از آیات قرآن اشاره داشته اند، در حالی که در قرآن کریم حدود 90 آیه راجع به این اصل وجود دارد که برخی به طور مستقیم و برخی به طور غیرمستقیم به اصل تدریج اشاره دارند و می توان تدریج در آموزش را از آنها برداشت نمود.این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه مفسران قرآن را در زمینه استناد به آیات قرآن و گستره آیاتی که در مورد این اصل وجود دارد مورد پژوهش، تحلیل و بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است برخی مفسران از جمله علامه طباطبایی با استناد به آیات قرآن به طور مستقیم به این اصل در آموزش اشاره کرده اند.
زینب امین؛ رسول رسولی پور
چکیده
بحث از صفات الهی از جمله مباحث مهم در فلسفه و الهیات است در میان صفات الهی صفت «علم» همواره از توجه بیشتری برخوردار بودهاست، چراکه در تبیین بسیاری از مسائل کلامی تأثیر ویژهای داشته است. شیخ الرئیس ابن سینا و دانس اسکوتس نماینده ی دو دیدگاه اساسی درباره علمِ حق تعالی در دو سنت فلسفی اسلامی و مسیحی اند که در این تحقیق مورد ...
بیشتر
بحث از صفات الهی از جمله مباحث مهم در فلسفه و الهیات است در میان صفات الهی صفت «علم» همواره از توجه بیشتری برخوردار بودهاست، چراکه در تبیین بسیاری از مسائل کلامی تأثیر ویژهای داشته است. شیخ الرئیس ابن سینا و دانس اسکوتس نماینده ی دو دیدگاه اساسی درباره علمِ حق تعالی در دو سنت فلسفی اسلامی و مسیحی اند که در این تحقیق مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته اند. ما در این مقاله ضمن برشمردن وجوه مشترک این دو فیلسوف نامدار در مساله علم؛ همچون اعتقاد به وجود صور موجودات در علم الهی قبل ازخلقت واقعی آنها، لحاظ نکردن صور مـعقول یا مـُثل افـلاطونی بهمثابۀ موجوداتی مفارق، و اینکه خـدا در امـر خـلقت عـالَم و انسان، غرضی خارج از ذات خویش ندارد و آفرینش صرفاً ناشی از عشق خدا به ذات خویش است به تشریح تـفاوت اصـلی دیدگاه این دو فیلسوف در مساله ی علم الهی که فاعل بالقصد دانستن پروردگار از نظر اسکوتس، و فاعلِ بالعنایه دانستن خدا از نظر ابن سینا ضـمن توجیه خلقت برمبنای فـیض یا صدور است.
حسین اجتهادیان
چکیده
بسیاری از تعارضهای علم و دین، مبتنی بر تعارض میان تبیین علمی از یک سو و تبیین دینی یا متافیزیکی از سوی دیگر هستند. اغلب دانشمندان علوم طبیعی مدعی هستند که وقتی ما تبیین چیزی را در علم یافتیم همه تبیینهای دیگر بیفایده میشوند و تبیینهای متافیزیکی و دینی را متعلق به دورة پیش از علم مدرن میدانند. بعضی از فیلسوفان علم، منطق تبیین ...
بیشتر
بسیاری از تعارضهای علم و دین، مبتنی بر تعارض میان تبیین علمی از یک سو و تبیین دینی یا متافیزیکی از سوی دیگر هستند. اغلب دانشمندان علوم طبیعی مدعی هستند که وقتی ما تبیین چیزی را در علم یافتیم همه تبیینهای دیگر بیفایده میشوند و تبیینهای متافیزیکی و دینی را متعلق به دورة پیش از علم مدرن میدانند. بعضی از فیلسوفان علم، منطق تبیین علمی را منطق استنتاجی میدانند و بسیاری نیز مدعی هستند که هدف ما در علم یافتن بهترین تبیین است و یافتن بهترین تبیین به معنای تضعیف یا رد تبیینهای رقیب است و لذا تبیینهای دینی و متافیزیکی را بی اعتبار میسازد. اوج این استدلال را میتوان در نزاع تکامل داروینی و ایدة خلقت در الهیات دید. هدف ما در این مقاله بررسی منطق استدلالهایی است که از قدرت تبیینکنندگی نظریهها برای ترجیح یک متافیزیک یا جهانبینی بر دیگری استفاده میکنند. در این مقاله پس از معرفی بعضی از خطاها در استدلالهای مبتنی بر تبیین، نشان خواهم داد که توسل به تبیین علمی نمیتواند رابطة علم و دین را به تعارض جدی بکشاند.
سید مهدی سجادی
چکیده
پیشرفتهای تکنولوژی در عرصه هوش مصنوعی و ورود به عصر پیوند دستاوردهای بیولوژیکی و دیجیتالی، دورنمایی از آرمان شهر هوش مصنوعی را به تصویر میکشد که در پی انتقال ساختار مغز بیولوژیکی به ماشینهای مصنوعی است، تا جایی که عملکرد آنها بتواند از عملکرد انسان کنونی پیش افتد. اما تحقق چنین آرمانی، از منظر بروس رایشنباخ با چالشهای الهیاتی ...
بیشتر
پیشرفتهای تکنولوژی در عرصه هوش مصنوعی و ورود به عصر پیوند دستاوردهای بیولوژیکی و دیجیتالی، دورنمایی از آرمان شهر هوش مصنوعی را به تصویر میکشد که در پی انتقال ساختار مغز بیولوژیکی به ماشینهای مصنوعی است، تا جایی که عملکرد آنها بتواند از عملکرد انسان کنونی پیش افتد. اما تحقق چنین آرمانی، از منظر بروس رایشنباخ با چالشهای الهیاتی و فلسفی همراه است. در این مقاله با روش تحلیل محتوا سعی در تبیین و ارزیابی این چالشهای ادعایی از دو منظر حکمت صدرائی و متخصصان هوش مصنوعی در حیطههای هویت انسانی، معنویت، پرستش خداوند، اراده آزاد و تصمیمات اخلاقی شده است. هر چند دغدغههای رایشنباخ قابل توجه هستند ولی به نظر میرسد با استناد به نظرات متخصصان با اشکالاتی از جمله عدم توجه به بقای الگوهای اولیه و بقای حق انتخاب و آگاهی، امکان انتقال احساسات مذهبی در تجربیات دینی، امکان فرض خدای واقعی به عنوان متعلق تجربه دینی، امکان تحقق مدلهایی از اراده آزاد و امکان گذار به آگاهی اخلاقی در هوش مصنوعی قوی مواجه است.
سمانه شاهرودی؛ روح اله آدینه
چکیده
حقیقت جویی و کمال طلبی ذاتی هر انسان است، طبق مقتضیات جامعه امروز سلسله ای از تردیدها و پرسش ها در زمینه عدل الهی و مساله شر برای مردم به ویژه نسل جوان به وجود آمده است که این پرسش ها معبر لازمی است که به وسیله آن به سر منزل اطمینان و یقیین برسند. وجود کژی ها و شرور در برگ های زرین کتاب بی کران عالم ناسوت هر متفکری را می آزارد که اگر آفریننده ...
بیشتر
حقیقت جویی و کمال طلبی ذاتی هر انسان است، طبق مقتضیات جامعه امروز سلسله ای از تردیدها و پرسش ها در زمینه عدل الهی و مساله شر برای مردم به ویژه نسل جوان به وجود آمده است که این پرسش ها معبر لازمی است که به وسیله آن به سر منزل اطمینان و یقیین برسند. وجود کژی ها و شرور در برگ های زرین کتاب بی کران عالم ناسوت هر متفکری را می آزارد که اگر آفریننده جهان هستی ، قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه محض است، چگونه اجازه داده است که کژی ها و بی عدالتی ها در عالم رخنه کند. فلاسفه ملحد از یک سو می کوشند که شرور این عالم را ناسازگار با خدای توانا و خیرخواه بدانند و از سوی دیگر متالهان در چالش با ملحدان در تلاشند با ارائه راه حل های منطقی به پاسخ بپردازند.این پژوهش معنا و مفهوم شرور را از دیدگاه شهید مطهری و آگوستین مورد بررسی قرار می دهد. و ضمن بررسی انواع شرور، مساله شر از دیدگاه آگوستین و مطهری را بررسی نموده ودر آخر به تحلیل و نقد این دیدگاه ها می پردازد.هرچند هم آگوستین و هم مطهری از مفاهیم تقریبا یکسانی مانند عدمی بودن ، نسبی بودن و ... استفاده می کنند اما مراد و منظور آنها از این واژگان متفاوت است. در این پژوهش در صدد آنیم که بعد از بررسی رویکرد آگوستین و مطهری به مساله شر، مبنای شرور در عالم را از نظر علمی بررسی کنیم . در نهایت آیا این شرور به خدا برمی گردند یا به انسان. و انسانها چقدر در پیدایش شرور نقش دارند . و چگونه می توانند با مدیریت مانع پیدایش شرور شوند