فائز دین پرست
چکیده
هدف این مقاله ارزیابی انتقادی ادبیات روششناسی و روش پژوهش در مورد مساله پژوهش است. اهمیت طرح مسأله در منابع روش تحقیق به وفور مورد بحث قرار گرفته است. با وجود اهمیت مساله در پژوهش، امروزه شاهد تحقیقاتی هستیم که یا فاقد مسالهاند و یا در بیان مساله ضعف دارند. برای بسیاری از محققان، به ویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی، انتخاب مساله، تبدیل ...
بیشتر
هدف این مقاله ارزیابی انتقادی ادبیات روششناسی و روش پژوهش در مورد مساله پژوهش است. اهمیت طرح مسأله در منابع روش تحقیق به وفور مورد بحث قرار گرفته است. با وجود اهمیت مساله در پژوهش، امروزه شاهد تحقیقاتی هستیم که یا فاقد مسالهاند و یا در بیان مساله ضعف دارند. برای بسیاری از محققان، به ویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی، انتخاب مساله، تبدیل به معضل شده است. اشکال اصلی انجاست که علیرغم بحث مستوفا از اهمیت مسأله، در مورد چیستی و ارکان بیان مسأله کمتر بحث شده است. مقاله حاضر میکوشد با مرور ادبیات مطرح شده در مورد ماهیت و چیستی بیان مسأله و اجزای تشکیل دهندهی آن، الگویی سازوار و در عین حال کاربردی برای بیان مسأله ارائه کند. مقاله با بررسی نسبت واقعیت و معرفت در شکلگیری مسأله، ماهیت مسأله را امری مصنوع و برساخته محقق معرفی میکند که به صورت معمول در قالب دو الگوی الگوی تعارض در علم و الگوی خلأ در علم بیان میشود. در الگوی نخست، پژوهشگر میان واقعیت و انتظار مبتنی بر معرفت علمی خود تعارض برقرار میکند. در الگوی دوم، پژوهشگر مسأله خود را در کمبودها، نارساییها و ناکامیهای علم موجود جستجو میکند. این کاستی هم میتواند در سطح تجربی باشد؛ هم میتواند در سطح نظری باشد. مقاله ضمن بیان اجزا و ارکان تشکیلدهده هر الگو، نشان میدهد که این دو الگو از منطقی یگانه برخوردارند.
سید محمد تقی موحد ابطحی؛ خدیجه قربانی سی سخت؛ محمد حسن کریمی
چکیده
جنبش تراانسانگرایی از مهمترین جریانهای تأثیرگذار قرن بیستویکم در توسعه فناوریهای نوین محسوب میشود. در ابتدای شکلگیری جنبش تراانسانگرایی دین و مسائل دینی چندان مورد توجه این گروه نبود. به مرور زمان و تحتتأثیر چالشهای علمی و اجتماعی مرتبط با دین و معنویت، تغییرات نسبی در نگرش این جنبش نسبت به دین ایجاد شد، بهگونهای ...
بیشتر
جنبش تراانسانگرایی از مهمترین جریانهای تأثیرگذار قرن بیستویکم در توسعه فناوریهای نوین محسوب میشود. در ابتدای شکلگیری جنبش تراانسانگرایی دین و مسائل دینی چندان مورد توجه این گروه نبود. به مرور زمان و تحتتأثیر چالشهای علمی و اجتماعی مرتبط با دین و معنویت، تغییرات نسبی در نگرش این جنبش نسبت به دین ایجاد شد، بهگونهای که آثار علمی منتشر شده در این موضوع در دو دهه گذشته با رشد بسیاری همراه بوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نگرش تراانسانگرایان نسبت به دین و ارائه چشماندازی از وضعیت آن در آینده تراانسانی میباشد، به این امید که زمینه مناسبی برای نقشآفرینی بینالمللی اندیشمندان مسلمان ایرانی در این زمینه فراهم آید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که نگاه تراانسانگرایان به دین و معنویت، همچون سایر حوزهها نگاهی فناورانه است.آنها درصدد ادغام عناصر دینی با فناوریهای نوین شناختی و پزشکی _زیستی و... هستند، و بدیننحو دین و معنویت را در چارچوبی فناورانه و برمبنای الگوریتم و داده بازتعریف میکنند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با وجود چالشها و تضادهای اساسی میان تراانسانگرایی و ادیان ابراهیمی، ایجاد بسترهای تعاملی برای گفتگو و همافزایی میان این دو حوزه، نهتنها ممکن بلکه بسیار مهم و ضروری میباشد.
منصوره السادات خاتمی
چکیده
روانشناسیدین یکی از شاخه های علم روانشناسی است که امروزه به عنوان یک درس رسمی در بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا جایگاه خود را یافتهاست. کتاب درآمدی بر روانشناسیدین تألیف دکتر مسعود آذربایجانی و سید مهدی موسوی اصل، در مقاطع کارشناسی و ارشدِ رشته روانشناسی و روانشناسی اسلامی رایجترین کتاب مورد توصیه اساتید و استفاده دانشجویان ...
بیشتر
روانشناسیدین یکی از شاخه های علم روانشناسی است که امروزه به عنوان یک درس رسمی در بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا جایگاه خود را یافتهاست. کتاب درآمدی بر روانشناسیدین تألیف دکتر مسعود آذربایجانی و سید مهدی موسوی اصل، در مقاطع کارشناسی و ارشدِ رشته روانشناسی و روانشناسی اسلامی رایجترین کتاب مورد توصیه اساتید و استفاده دانشجویان میباشد. در این مجال در اثنای مطالعه موردی این کتاب، نکاتی چند در موضوعات مختلف، جهت تکمیل، اصلاح وکاربردیتر شدن منبعی برای درس روانشناسیدین بیان شدهاست؛ من جمله دقت در تعیین حیطههای دینی برای ورود به بحث روانشناسیدین؛ اصلاح عناوین جداول و برخی تیترها که با مضمون هماهنگی ندارند، تقسیمبندی صحیح فواید دینداری در سطح کلان و خرد و... پیشنهاداتی نیز در باب مطالبی که بایسته است در کتاب مرجع برای روانشناسیدین واقع شود، من جمله بحث انتقادات وارد بر دینداران و پاسخ به آنها، ارتباط بین سلامت جسم و روح و معرفی موسسات روانشناسیدین در دنیا آمده است.
محمدامین ترابی؛ معصومه صحرایی
چکیده
در طول تاریخ، یکی از بزرگترین چالشهای فکری و فلسفی انسان، سوال در مورد وجود خدا بوده است. با پیشرفتهای تکنولوژیک و ظهور هوش مصنوعی، اکنون فرصتی برای مطرح کردن این سوال از یک زاویه جدید و با استفاده از قابلیتهای پیشرفته هوش مصنوعی به دست آمده است. روش تحقیق پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت در دسته پژوهشهای اکتشافی(شبیهسازی) ...
بیشتر
در طول تاریخ، یکی از بزرگترین چالشهای فکری و فلسفی انسان، سوال در مورد وجود خدا بوده است. با پیشرفتهای تکنولوژیک و ظهور هوش مصنوعی، اکنون فرصتی برای مطرح کردن این سوال از یک زاویه جدید و با استفاده از قابلیتهای پیشرفته هوش مصنوعی به دست آمده است. روش تحقیق پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت در دسته پژوهشهای اکتشافی(شبیهسازی) قرار میگیرد که در فاز اول با پاسخ و جواب از سامانه هوشمند چتجیپیتی تا رسیدن به مرز اشباع پاسخها ادامه پیدا کرد.سپس در فاز دوم با استفاده ازتحلیل مضمون، هریک از پاسخها، کدگذاری معنایی شده و در مضمونهای مشترک قرار گرفتند. یافتهها در چهار بخش فلسفی، مذهبی، ادراکی و علمی دستهبندی شدند و مورد تفسیر قرار گرفتند. نتایج مبین این بود که هوش مصنوعی از نظر فلسفی، توانایی تفکر پیرامون مفهوم وجود خدا را دارد. از نظر مذهبی، متون و مفاهیم دینی را با دقت تحلیل و تفسیر میکند. از نظر ادراکی، توانایی درک و تشخیص انواع مختلف از تجربیات، احساسات و تفکرات خردمندانه در مورد خدا را دارد، و این ادراکات را بر اساس الگوهای موجود در دادهها تحلیل و بازسازی میکند و از نظر علمی نیز، تقاطعها و روابط علمی را به طور دقیق در خصوص هستی و آفرینش، اکتشاف و نتایجه غایی را ارائه میدهد.
محمد زلیکانی؛ علی رضایی شریف؛ حسین قمری؛ احمدرضا کیانی؛ عبدالله غلامرضا کاشی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی مضامین الهیاتی- روانشناختی معنای زندگی در دیدگاه کییرکگارد بود. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون بوده است؛ میدان مورد مطالعه آثار ترجمه شدهی کییرکگارد بود و کتاب بیماری تا مرگ با توجه به دریافت بیشترین میزان دادههای مورد نیاز به عنوان نمونهگیری هدفمند انتخاب شد. مضامین پایه در پژوهش حاضر را گناه، توبه، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی مضامین الهیاتی- روانشناختی معنای زندگی در دیدگاه کییرکگارد بود. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون بوده است؛ میدان مورد مطالعه آثار ترجمه شدهی کییرکگارد بود و کتاب بیماری تا مرگ با توجه به دریافت بیشترین میزان دادههای مورد نیاز به عنوان نمونهگیری هدفمند انتخاب شد. مضامین پایه در پژوهش حاضر را گناه، توبه، ادراکپروردگار، ایمان، نیایش، یأسآگاهی، تخیل، خودارجاعی، اضطراب تشکیل دادند و مضامین سازماندهنده را آموزههای الهیاتی و ابزارهای روانشناختی تشکیل دادند؛ در نهایت مضمون فراگیر پیوستگی بود. معنای زندگی با توجه به پیوستگی تشریح میشود، جایی که پیوند عمیق و ناگسستنی بین آموزههای الهیاتی و ابزارهای روانشناختی وجود دارد. آموزههای الهیاتی چارچوبی بنیادین و ژرف برای درک ماهیت وجودی انسان و تبیین رابطهی او با هستی مطلق ارائه میدهد؛.دستیابی به زندگی اصیل ، مستلزم تلاش آگاهانه و مستمر فرد است؛ کییرکگارد با ارائهی ابزارهای روانشناختی به انسان یاری میرساند تا در فرایند جستجوی معنا و تحقق خویشتن گامهای محکم و مؤثری بردارد. در نهایت کییرکگارد بر نقش اساسی دین در یافتن معنای زندگی تأکید میورزد. وی معتقد است، ابزارهای روانشناختی به تنهایی قادر به ارائهی یک پاسخ جامع در خصوص معنای زندگی نیستند و استفاده از آنها بدون پشتوانهی ایمانی به جای رسیدن به معنا به نومیدی منجر میشود.
فاطمه احمدی؛ حسین فلاحی اصل
چکیده
داوکینز شر را با وجود خدای قادر مطلق و خیر مطلق ناسازگار دانسته و آن را قویترین برهان علیه خداباوری میداند. بر این اساس خداباوری را رد و از الحاد حمایت میکند. از نظر وی رونوشتی با عنوان «شرِ وجودی نظاممند»، با تبیین اینکه نه تنها شرور سنتی و حوادث خاص جهان، بلکه تمام نظام زیستی شالوده هستی شراست. داوکینز و خداباوران، «خوشبینی ...
بیشتر
داوکینز شر را با وجود خدای قادر مطلق و خیر مطلق ناسازگار دانسته و آن را قویترین برهان علیه خداباوری میداند. بر این اساس خداباوری را رد و از الحاد حمایت میکند. از نظر وی رونوشتی با عنوان «شرِ وجودی نظاممند»، با تبیین اینکه نه تنها شرور سنتی و حوادث خاص جهان، بلکه تمام نظام زیستی شالوده هستی شراست. داوکینز و خداباوران، «خوشبینی وجودی» را میپذیرند، به این معنا که جهان در حالت کلی خوب است و انسان باید برای زیستن در آن شادمان و سپاسگزار باشد. اما با گنجاندن «خوشبینی وجودی» در مسئله «شرِ نظاممند»، میتوان نشان داد که «مسئله وجودیِ شرِ نظاممند» نه تنها برضد خداباوری بلکه بر ضد الحاد نیز صورتبندی میشود. اگر فرایندهای تکاملی مسبّب درد و رنج برای انسانها و حیوانات است، برای داوکینز دفاع از خوشبینی وجودی، غیر ممکن است؛ زیرا این مسئله بر تعارض بین «شرِ نظاممند» و «خوشبینیِ وجودی» استوار است. هستیشناسی داوکینز محدود به جهان مادی است و به ورای جهان مادی برای حل این مشکل نمیتواند متوسل شود. اما خداباوران با توسل به وجود خدا و زندگی پس از مرگ، میتوانند به این مسئله پاسخ دهند.
ساسان مژدهشفق
چکیده
پس از ظهور علم مدرن و گسترش آن، مسائلی مربوط به رابطهی علم و دین به میان آمد و یکی از پرسشهای اساسی این بود که روایات یادشده در کتب مقدس دربارهی خلقت انسان و جهان چه نسبتی با ادعاها و نظریههای مطرحشده در علم مدرن دارند. در این مقاله به رویکردی خواهیم پرداخت که به نظر میرسد نه تنها روایات یادشده را در تعارض با نظریهها و تبیینهای ...
بیشتر
پس از ظهور علم مدرن و گسترش آن، مسائلی مربوط به رابطهی علم و دین به میان آمد و یکی از پرسشهای اساسی این بود که روایات یادشده در کتب مقدس دربارهی خلقت انسان و جهان چه نسبتی با ادعاها و نظریههای مطرحشده در علم مدرن دارند. در این مقاله به رویکردی خواهیم پرداخت که به نظر میرسد نه تنها روایات یادشده را در تعارض با نظریهها و تبیینهای علمی (به ویژه با نظریهی فرگشت) میداند، روایات خلقتگرایانهی دینی را ادعاهایی علمی معرفی میکند که دستکم در برخی موضوعات بر علم مدرن برتری دارند. ما پس از بررسی مختصر این رویکرد، با پرداختن به چند تفاوت کلی میان خلقتگرایی علمی و علم مدرن نشان خواهیم داد که نمیتوان دعاوی آن نوع خلقتگرایی را علمی به شمار آورد؛ و هر گونه کوشش برای وارد کردن دعاویِ برآمده از روایات دینی به پیکرهی علم، و همچنین هر گونه موازیکاری در راستای ساختِ چنین بدیلی در کنار علم طبیعی ــ که به نام «علمی» منتسب باشد ــ کوششی نافرجام خواهد بود. نهایتاً به این نتیجه خواهیم رسید که به لحاظ منافع نیز درآمیزش این حوزهها که به نظر میرسد بافت و بستری جدا و متمایز از یکدیگر دارند مناسب و رضایتبخش نیست.
پگاه آقایاری؛ اشرف شاه منصوری؛ حسین عنایتی هتکه لویی؛ حامد نادری؛ الهام السادات نبوی
چکیده
در عصر تحولات سریع فرهنگی و فناورانه، بررسی همزیستی و تعامل میان دین، علم، فرهنگ و فناوری، به یکی از موضوعات راهبردی مطالعات میانرشتهای تبدیل شده است. این مقاله با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی و مرور نظاممند منابع نظری و تجربی، به واکاوی تفاوتهای معرفتی و کارکردی این چهار حوزه در بستر جوامع مدرن میپردازد. ابتدا، تفاوتهای ...
بیشتر
در عصر تحولات سریع فرهنگی و فناورانه، بررسی همزیستی و تعامل میان دین، علم، فرهنگ و فناوری، به یکی از موضوعات راهبردی مطالعات میانرشتهای تبدیل شده است. این مقاله با بهرهگیری از روش تحلیل مفهومی و مرور نظاممند منابع نظری و تجربی، به واکاوی تفاوتهای معرفتی و کارکردی این چهار حوزه در بستر جوامع مدرن میپردازد. ابتدا، تفاوتهای بنیادین میان دین و علم در زمینه پذیرش راز، تبیین پدیدهها، ساختار باورها و قضاوتهای هنجاری بررسی شده است. سپس، فرهنگ بهمثابه بستری برای تعامل یا تعارض میان این دو حوزه تحلیل میشود. فناوری نیز بهعنوان نیرویی دگرگونساز در زیست معنوی و اجتماعی انسان، با تأکید بر پیامدهای اخلاقی و سکولار واکاوی میشود. در بخش کاربردی مقاله، با تحلیل تطبیقی مطالعه موردی منطقهای در مورد تعیین ماههای قمری در کشورهای اسلامی عضو MABIMS، نحوه تعامل نهادهای علمی، فرهنگی و مذهبی در فرآیند تصمیمگیری جمعی تحلیل میشود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که تعامل هوشمندانه میان دین، علم، فرهنگ و فناوری میتواند به همزیستی پایدار، توسعه متوازن و بازتعریف مناسبات سنت و مدرنیته منجر شود. در پایان نیز مسیرهای پژوهشی جدیدی در حوزه تعاملات میانرشتهای، از جمله اثر فناوریهای نوین بر ساختار باورهای دینی و مدلهای زیستهمفرهنگی در جوامع چندمذهبی پیشنهاد شده است.
محمد سلیمانی تبار؛ امیرمحمد گمینی
چکیده
با ورود علوم جدید به ایران در دورۀ قاجار، بعضی رهبران شیخیه، به ویژه محمدکریمخان کرمانی چند رساله در نقد و رد نجوم جدید و نظریۀ خورشیدمرکزی نوشتند. در حالی که در این دوره ردیهای از علمای شیعۀ اصولی در برابر نجوم جدید مشاهده نشده است. این تفاوت رویه احتمالاً ریشه در شیوۀ تأویل احادیث نجومی و همچنین نظام عقیدتی مابعدالطبیعی مفصلی دارد ...
بیشتر
با ورود علوم جدید به ایران در دورۀ قاجار، بعضی رهبران شیخیه، به ویژه محمدکریمخان کرمانی چند رساله در نقد و رد نجوم جدید و نظریۀ خورشیدمرکزی نوشتند. در حالی که در این دوره ردیهای از علمای شیعۀ اصولی در برابر نجوم جدید مشاهده نشده است. این تفاوت رویه احتمالاً ریشه در شیوۀ تأویل احادیث نجومی و همچنین نظام عقیدتی مابعدالطبیعی مفصلی دارد که از زمان شیخ احمد احسایی پدید آمد. رهبران شیخیه برداشتی متفاوت با علمای اصولی از احادیث کیهانشناختی و تنجیمی داشتند. محمدکریمخان کرمانی بر خلاف علامه مجلسی که در بحارالانوار، روایات کیهانشناختی را فاقد اعتبار علمی میداند و احادیث تنجیمی را از روی تقیه در نظر میگیرد، روایات گروه اول را طوری تأویل میکند که با نجوم بطلمیوسی هماهنگ باشد و احادیث تنجیمی را معتبر میداند. او همچنین به پیروی از شیخ احمد احسایی، به نظام سلسله مراتب وجود قائل بود که طبق آن هر چه موجودات از منشأ فیض دورتر باشند غلیظتر و کندتر میشوند. بهعلاوه، عقیده داشت عالم «هورقلیا» که واسطۀ عالم ملک و ملکوت است در دورترین فاصله از زمین قرار دارد. همۀ اینها به این نتیجه منجر میشد که زمین طبق نظام نجومی بطلمیوسی-ارسطویی در مرکز قرار دارد.
مهدی گلشنی
چکیده
علم یک تلاش سامانمند انسانی برای فهم جهان فیزیکی است. فعالیت علمی توسط انسان انجام میشود و در خلاء انسانی فاقد معنا است. امّا بلافاصله این سؤال مطرح است که چرا انسانها بدنبال دانش طبیعت هستند؟ خود علم نمیتواند پاسخی برای این سؤال فراهم کند. یک چهارچوب جامعتر، یک جهانبینی، لازم است تا بتوان به این سؤال پاسخ گفت. درواقع جهانبینی ...
بیشتر
علم یک تلاش سامانمند انسانی برای فهم جهان فیزیکی است. فعالیت علمی توسط انسان انجام میشود و در خلاء انسانی فاقد معنا است. امّا بلافاصله این سؤال مطرح است که چرا انسانها بدنبال دانش طبیعت هستند؟ خود علم نمیتواند پاسخی برای این سؤال فراهم کند. یک چهارچوب جامعتر، یک جهانبینی، لازم است تا بتوان به این سؤال پاسخ گفت. درواقع جهانبینی است که کل فعالیت انسانی، ازجمله فعالیت علمی، را شکل میدهد، و این جهانبینی دانشمند است که هدف وی از تعقیب فعالیت علمی را معنادار میسازد.این مسأله که آیا علم خودش میتواند زندگی فردی و اجتماعی مطلوبی برای ما فراهم کند یا نه، سؤالی بود که در گفتگوی بین مورتیمر اَدلر، فیلسوف آمریکائی، و برتراند راسل در 1940 مطرح شد(1). راسل معتقد بود که دانش علمی تنها نوعِ معتبر دانش است