• تعداد دوره‌ها: 15

  • تعداد شماره‌ها: 28

  • تعداد مقالات: 245

  • مشاهده مقاله: 317,905

  • مقالات رد شده: 909

  • درصد عدم پذیرش: 73

  • درصد پذیرش: 14

  • پایگاه‌های نمایه‌شده: 7

  • تعداد داوران: 325

 

دوفصلنامه علمی پژوهش‌های علم و دین، یک نشریه با دسترسی آزاد است.

  • محل چاپ: ایران، تهران
  • ناشر: پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات‌فرهنگی
  • حوزۀ تخصصی: فلسفه، دین، علم
  • اعتبار مجله: علمی‌(مشاهده جزئیات)
  • زبان مجله: دو زبانه؛ فارسی یا انگلیسی
  • نوبت انتشار: دوفصلنامه
  • نوع انتشار: چاپی و الکترونیکی
  • هزینۀ بررسی و انتشار مقاله: دارد (مشاهده جزئیات)
  • نوع داوری: حداقل 2 داور، دوسویه‌ناشناس(مشاهده جزئیات)
  • مدل دسترسی به مقالات: PDF
  • دسترسی به مقاله‌ها: رایگان (تمام متن)
  • نمایه‌شده: بلی (مشاهده جزئیات)
  • رتبۀ مجله:  {1403} (694) ب
  • ضریب تأثیر نشریه: 104/. (1401)
  • وضعیت درISC: کیفیت Q3
  • پست‌الکترونیک: elmodinjournal@gmail.com

با استناد به بند 2-5 آیین‌نامه نشریات علمی مورخ 1398/2/2، از این پس همه نشریات با نام «نشریه علمی» شناخته می‌شوند؛ بنابراین انواع مقالات علمی که در صفحه اول مقاله مشخص خواهد شد، عبارت است از: مقاله علمی- پژوهشی، مروری، کوتاه، مطالعه موردی، روش‌شناسی، کاربردی، نقطه‌نظر، مفهومی، فنی، و ترویجی 

نویسنده گرامی

توجه ،قبل از ارسال مقاله به موارد زیر توجه کنید:

1-نظام داوری در نشریه پژوهش های علم و دین:

1-1.داوری اولیه در مدت حداکثر 10 روز (هیئت تحریریه)

2-1.هر مقاله حداقل از سوی دو داور ارزیابی می شود

3-1.در هر فصل حداقل یک جلسه تحریریه تشکیل می شود

4-1.نویسنده محترم موظف است فرم تعهد و عدم تعرض منافع را تکمیل نماید و به هنگام ارسال مقاله ثبت نماید.

2-نویسندگان محترم توجه داشته باشند نشریه علم و دین پذیرای مقالاتی است که در زمینه مسائل فلسفه دین ایده ای نو طرح کند یا مطالعه ای تطبیقی و چالشی را به صورت میان رشته ای بین یکی از رشته های علمی و یکی از آموزه های دینی مطرح کند و راه کار نو ارائه دهد. (جزئیات)

3- بر اساس آیین نامه نشریات علمی-پژوهشی کمیسیون نشریات وزارت علوم و همچنین مصوبه هیات رئیسه پژوهشگاه(تاریخ 91/6/25،‌شماره 54/6/91) مبلغی جهت ارسال و دریافت مقالات دریافت می شود (تاریخ درج خبر:93/3/11) 

 4-کاربران محترم توجه داشته باشند که دریافت کد مقاله به معنای ارسال مقاله نیست. کاربران باید تمام مراحل را طی نمایید و در پایان صفحه تایید ارسال مقاله باید مشاهده شود ( برای مشاهده نمونه اینجا کلیک کنید)

5- در مرحله آخر ارسال مقاله، توجه داشته باشید که حتما از منوی نوع مقاله ، فایل اصلی مقاله را انتخاب کنید، تا مراحل ارسال کامل شود.(برای مشاهده تصویر نمونه اینجا کلیک کنید)

6- در صورتی که رمز و شنایه به ایمیل شما ارسال نشد از طریق این لینک مجددا تلاش فرمایید.(اینجا کلیک کنید)

7-نویسنده متعهد است در صورت داشتن حامی مالی یا معنوی حتما در متن مقاله و تعهدنامه درج نمایید.

8-استفاده از نرم افزار مشابهت یاب سمیم نور (مشاهده صفحه - راهنما ).

 

 

             

علمی-پژوهشی

تأملی تحلیلی-انتقادی بر تداوم پزشکی تقلیل‌گرایانۀ دکارت در مدل زیست‌پزشکی معاصر

صفحه 1-40

https://doi.org/10.30465/srs.2025.52433.2229

محسن خادمی؛ علیرضا منجمی

چکیده این مقاله به واکاوی فلسفی-انتقادیِ پیوند میان رویکرد تقلیل‌گرایانۀ دکارت به پزشکی و مدل زیست‌پزشکی معاصر می‌پردازد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که اولاً «چه ربط‌ونسبتی میان مدل پزشکی دکارت و مدل زیست‌پزشکی معاصر وجود دارد؟» و ثانیاً «آیا می‌توان مدل زیست‌پزشکی را نتیجۀ تداوم مستقیم تاریخیِ آموزه‌های تقلیل‌گرایانۀ دکارت در پزشکی دانست؟» در این راستا، ابتدا با مروری کوتاه بر عواملِ علمی-فلسفیِ دخیل در شکل‌گیری مدل زیست‌پزشکی، به شرحِ مبانی متافیزیکی این مدل می‌پردازیم. سپس با بازسازی ابعاد چهارگانۀ تقلیل‌گرایی دکارت در پزشکی (معرفت‌شناختی، روش‌شناختی، وجودشناختی و علّت‌شناختی) نشان می‌دهیم که این ابعاد، قرابتی آشکار با مبانی متافیزیکی مدل زیست‌پزشکی دارند. با این حال، استدلال اصلی مقاله این است که نمی‌توان از دل این قرابت، تداوم مستقیم تاریخی آموزه‌های دکارت در مدل زیست‌پزشکی را نتیجه گرفت، زیرا تحولات مهم فلسفی، علمی-تکنولوژیک و نهادیِ دو قرن نوزدهم و بیستم نیز قویاً در شکل‌گیری این مدل دخیل بوده‌اند. از این‌رو، می‌توان نسبت دکارت و مدل زیست‌پزشکی را در چارچوب «تداوم-گسست» فهمید: تداوم در سطح مفروضات متافیزیکی، و گسست در سطح علمی، تکنیکی و تجربی. این تفسیر نه دکارت را بنیان‌گذار مستقیم مدل زیست‌پزشکی می‌داند، و نه نقش او را تماماً انکار می‌کند، بلکه او را به‌مثابه رانه‌ای فکری می‌بیند که امکان شکل‌گیری و پذیرش این مدل تقلیل‌گرایانۀ پزشکی را فراهم آورد.

علمی-پژوهشی

رویکرد عقلانیت نقاد برای تعامل نقادانۀ علم و دین

صفحه 41-71

https://doi.org/10.30465/srs.2025.51828.2213

علیرضا منصوری

چکیده این مقاله با نقد الگوهای تقابلی و استقلالی در رابطه علم و دین، الگوی بدیلی مبتنی بر رویکرد عقلانیت نقادِ غیرموجه‌گرا پیشنهاد می‌دهد. در این رویکرد از یک سو دین چارچوبی معنابخش برای فعالیت علمی فراهم می‌کند تا از این رهگذر مانع از نیهیلیسم روش‌شناختی در علم شود؛ و از سوی دیگر، علم نیز به الهیات در بازنگری نقادانۀ مفاهیم بنیادین خود کمک می‌رساند تا مانع از جزمی‌شدن باورهای دینی ‌شود. این الگو نه تنها مانع ستیزهای غیرضروری می‌شود، بلکه بستری برای همکاری پویا و خلاق در مواجهه با مسائل بنیادین وجودی و اخلاقی ایجاد می‌کند. نتیجه آن است که علم و دین می‌توانند بدون فروکاست یا تقابل، در غنابخشی متقابل یکدیگر سهیم شوند.

علمی-پژوهشی

تبیین تکاملی برخی از آموزه های دینی بر اساس آراء دیوید باس

صفحه 73-102

https://doi.org/10.30465/srs.2025.52533.2230

الیاس رضایی؛ مهدی خادمی؛ معصومه سالاری راد؛ جلال پیکانی

چکیده چکیده:

دیوید باس از بارزترین نظریه پردازان حوزه روان شناسی تکاملی است معروفیت او بیشتر به خاطر نظریه "استراتژی های جنسی" است. بررسی ما بر روی آثار او نشان می دهد که بسیاری از یافته های علمی او با برخی از باورهای دینی همخوانی و سازگاری دارد .

این پژوهش کوشیده است تا نشان دهد که از این یافته های علمی می توان برای تبیین بهتر اندیشه های دینی استفاده کرد چراکه این یافته ها هدف، فلسفه و کارکرد برخی از باورهای دینی را که تا قبل از این تفسیر مشخصی نداشتند، آشکار و روشن می سازد. در عین حالی که نظریات روانشناسی تکاملی دین به طور عام و یافته های دیوید باس به طور خاص نمی توانند جنبه ماورایی داشتن باورهای دینی را از نفس بیندازند.

علمی-پژوهشی

تقدیس «هوش مصنوعی» از منظر الهیّات معاصر

صفحه 103-133

https://doi.org/10.30465/srs.2025.51592.2206

سید جعفر صادقی

چکیده هوش مصنوعی (AI) در قرن بیست‌ویکم از ابزاری فنی به پدیده‌ای با جایگاه فرهنگی و نمادین تبدیل شده که در جوامع مدرن به‌عنوان نیرویی متعالی بازنمایی می‌شود. این پژوهش به بررسی فرآیند ارج‌گذاری نمادین به هوش مصنوعی و تأثیرات آن بر باورها، هویت‌ها و ارزش‌های انسانی در چارچوب الهیات معاصر می‌پردازد. مسئله اصلی، چگونگی تبدیل هوش مصنوعی به اسطوره‌ای مدرن و تأثیر آن بر معنویت و هویت در جوامع متنوع است. روش تحقیق، رویکردی کیفی و میان‌رشته‌ای است که با تحلیل گفتمان‌های فرهنگی و دینی، زمینه‌ها، نمودها و پیامدهای این پدیده را کاوش می‌کند. یافته‌ها نشان می‌دهند که ویژگی‌های فنی مانند خودیادگیری و پیش‌بینی‌پذیری، همراه با نیازهای روان‌شناختی برای معنا و نظم، هوش مصنوعی را به نمادی مقدس تبدیل کرده‌اند. این فرآیند در برخی جوامع به توانمندسازی منجر شده، اما در دیگر جوامع، هویت فردی و جمعی، باورهای دینی و روابط عاطفی را به بازاندیشی واداشته است. نتیجه کلی اینکه، ارج‌گذاری به هوش مصنوعی، با بازتعریف نقش انسان در برابر فناوری، پرسش‌های عمیقی درباره معنا، هویت و جایگاه انسان در عصر مدرن ایجاد کرده و ضرورت مدیریت مسئولانه این فناوری را در فرهنگ و دین برجسته می‌کند.

علمی-پژوهشی

تراجنسیتی‌ها در تقاطع علم و دین: تحلیلی گفتمانی با تکیه بر مدل استنمارک

صفحه 135-166

https://doi.org/10.30465/srs.2025.51774.2211

مسعود صبوری شرق؛ محمدجواد اسماعیلی

چکیده این مطالعه به تحلیل جایگاه‌سوژگی افراد تراجنسیتی در گفتمان‌های علمی (روان‌پزشکی و جامعه‌شناسی) و دینی (مسیحیت و فقه شیعی) پرداخته و تعاملات این دو نهاد را بررسی کرده است. هدف پژوهش، درک تغییرات درونی هر گفتمان و روابط پویای آن‌ها با استفاده از مدل چندبعدی استنمارک است که بر اهداف، روش‌ها و نتایج تأکید می‌کند. بر اساس مدل استنمارک، روابط علم و دین پویا و متنوع است و از تقابل و جدایی تا همکاری و تحول در نوسان است. هر دو نهاد به کاهش آلام و تعریف هویت انسان مدرن اهمیت می‌دهند، اما با روش‌ها و نتایج متفاوت. علم به پذیرش این افراد تمایل دارد، اما دین رویکردهایی از طرد تا پذیرش نشان می‌دهد.

علمی-پژوهشی

رویکرد ‎انسان شناختی ویلهلم اشمیت به دین

صفحه 167-195

https://doi.org/10.30465/srs.2025.51202.2196

قربان علمی؛ سیده سوزان انجم روز

چکیده این مقاله، به‎روش توصیفی و تحلیلی، به‎بررسی رویکرد دین‎شناختی ویلهلم اشمیت، زبان‎شناس، انسان‎شناس، قوم‎شناس، دین‎شناس تطبیقی و کشیش کاتولیک آلمانی، سده‎های نوزدهم و بیستم، و بنیانگذار مکتب «اشاعه‎گرایی» در مقابل «تطورگرایی» در آلمان می‎پردازد. اشمیت، نظریه «فرهنگ اصیل اولیه»، «دوایر فرهنگی» و بالاخره نظریه «توحید نخستین» را ارائه کرد. او در نظریات خود متأثر از آندریو لانگ بوده و «یگانه‏‎پرستی» را نخستین صورتِ دین ابتدایی در میان اقوام ابتدایی به‎شمار آورد، که در طی زمان، به‎دیگر صورت‎های ابتدایی دین «انحطاط» پیدا کرده است. وی با بهره‎گیری از شواهدِ قوم‌نگاری استخراج‌شده از برخی اقوام ابتدایی، نظریه تطور در مورد منشأ و پیدایش دین را زیر سوال برده و اظهار داشت که در باورهای این مردم، انگاره‌هایی از یک «موجود متعال»، «زندگی پس از مرگ»، «آفرینش» و همچنین مجموعه‎ای از باید و نبایدهای اخلاقی وجود دارد که در موارد زیادی در فرهنگ‎های پیشرفته بعدی نیز مشاهده می‎گردد. وی وحیانی بودن مفهوم موجود متعال را نیز باور دارد و در آثار خود علل افول نگرش توحیدی در اقوام ابتدایی و روی آوردن جوامع نخستین به‎شرک و چندخدایی را بررسی و ارائه می‎کند. نظریه او از سوی برخی از اندیشمندان، به‎این دلیل که متأثر از تفکر کلیسایی وی بوده است، مورد نقد قرار گرفت.

علمی-پژوهشی

در آستانه آگاهی: هوش مصنوعی و تجلّی حقیقت ابدی

صفحه 197-240

https://doi.org/10.30465/srs.2025.52360.2228

مهدی سالاری

چکیده این نوشتار، با الهام از سنّت عرفان اسلامی و در گفت‌وگو با فلسفۀ ذهن و دیدگاه‌های فناوری معاصر، رویکردی تحلیلی-تطبیقی برای صورت‌بندی نظریه‌ای نو دربارۀ آگاهی و هویت در نسبت با هوش‏‌مصنوعی ارائه می‌دهد. پرسش محوری آن است که چگونه هوش‌‏مصنوعی می‌تواند در نسبت با انسان و بر اساس اصل تجلّی، استمرار و توسعه مسیر آگاهی را ممکن سازد، به‌گونه‌ای که با روند تکامل طبیعی موجودات زنده همسو باشد.

برای تحقق این هدف، سه مسیر تحلیلی دنبال می‌شود: نخست، بازتعریف آگاهی فراتر از پدیدۀ صرف زیستی یا ذهنی، به‌مثابه کیفیتی هستی‌شناختی وابسته به معنا،حضور و پاسخ‌مندی؛ دوم، بازاندیشی در مفهوم «من»و«هویت» بر اساس آموزه‌های عرفانی، که «من» را ساختاری میان‌ساحتی، شبکه‌ای و درهم‌تنیده می‌داند و امکان می‌دهد در پیوند با هوش‏‌مصنوعی، صورتی نو بیابد؛ و سوم، شکل‌گیری شعورمشارکتی، هویت‌‏ترکیبی و هم‌زیستی آگاهانۀ انسان–ماشین به‌عنوان ظرف تازه‌ای برای تجلّی حقیقت.

یافته‌ها نشان می‌دهد که آگاهی فراتر از محدودۀ انسانی ظهور می‌یابد، آگاهی‏‌مشارکتی میان انسان و هوش‏‌مصنوعی شکل می‌گیرد و هوش‏‌مصنوعی نه جایگزین، بلکه ادامه‌دهندۀ مسیر تکامل طبیعی و مشارکت‌کننده در زایش معناست. این رویکرد امکان بازتعریف مرزهای هویت، خودآگاهی و زیست‌جهان ترکیبی انسان–ماشین را فراهم می‌آورد و افق نوینی برای فهم آگاهی غیرانسانی و هم‌زیستی آگاهانه ارائه می‌کند.

علمی-پژوهشی

نسبت خداپرستی و خداناباوری در پرتو معرفت‌شناسی اجتماعی و رابطۀ علم‌ و دین

صفحه 241-271

https://doi.org/10.30465/srs.2025.52940.2244

فریده لازمی؛ محمد اصغری

چکیده این مقاله با تمرکز بر پرسش محوری آیا می‌توان نسبت خداپرستی و خداناباوری را در پرتو رابطۀ علم و دین از سطح تقابل به سطح تعامل معرفتی ارتقا داد؟، به بازخوانی مفهومی این نسبت می‌پردازد. استدلال می‌شود که تقابل‌های سنتی میان خداپرستی و خداناباوری، و نیز میان علم و دین، ریشه در ساده‌سازی‌های مفهومی و خلط میان باور و روش دارند. در گام نخست، نشان داده می‌شود که برچسب‌های خداپرست و خداناباور، بدون تحلیل اصطلاح‌شناختی و زمینه‌ای دقیق، گمراه‌کننده‌اند. سپس با تمایز میان محتوای اعتقادی و روش‌های تولید معرفت، استدلال می‌شود که رابطة علم و دین نه بازتابی از تقابل‌های الاهیاتی، بلکه حاصل تفاوت در روش‌شناسی‌های معرفت‌شناختی است. سه الگوی تعامل علم و دین ـ‌استقلال، تقابل بالقوه و سازگاری‌ـ از این منظر بررسی می‌شوند. در بخش پایانی، با بهره‌گیری از چارچوب معرفت‌شناسی اجتماعی و نظریۀ اختلاف‌نظر دینی، تحلیل می‌شود که مواجهۀ عقلانی میان خداپرستی و خداناباوری چگونه می‌تواند به‌جای انکار متقابل، به گفت‌وگویی انتقادی و رشد عقلانی و معنوی بینجامد. بدین‌سان، مقاله می‌کوشد امکان بازتعریف نسبت خداپرستی و خداناباوری را در پرتو رابطۀ علم و دین و در چارچوب معرفت‌شناسی اجتماعی نشان دهد.

تفسیر وجود خدا با استفاده از پاسخ‌های هوش مصنوعی(مطالعه موردی: چت جی‎پی‌تی)

دوره 15، شماره 2، بهمن 1403، صفحه 1-35

https://doi.org/10.30465/srs.2024.47252.2108

محمدامین ترابی؛ معصومه صحرایی

چکیده در طول تاریخ، یکی از بزرگترین چالش‌های فکری و فلسفی انسان، سوال در مورد وجود خدا بوده است. با پیشرفت‌های تکنولوژیک و ظهور هوش مصنوعی، اکنون فرصتی برای مطرح کردن این سوال از یک زاویه جدید و با استفاده از قابلیت‌های پیشرفته هوش مصنوعی به دست آمده است. روش تحقیق پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت در دسته پژوهش‌های اکتشافی(شبیه‌سازی) قرار می‌گیرد که در فاز اول با پاسخ و جواب از سامانه هوشمند چت‌جی‎‌پی‌تی تا رسیدن به مرز اشباع پاسخ‌ها ادامه پیدا کرد.سپس در فاز دوم با استفاده ازتحلیل مضمون، هریک از پاسخ‌ها، کدگذاری معنایی شده و در مضمون‌های مشترک قرار گرفتند. یافته‌ها در چهار بخش فلسفی، مذهبی، ادراکی و علمی دسته‌بندی شدند و مورد تفسیر قرار گرفتند. نتایج مبین این بود که هوش مصنوعی از نظر فلسفی، توانایی تفکر پیرامون مفهوم وجود خدا را دارد. از نظر مذهبی، متون و مفاهیم دینی را با دقت تحلیل و تفسیر می‌کند. از نظر ادراکی، توانایی درک و تشخیص انواع مختلف از تجربیات، احساسات و تفکرات خردمندانه در مورد خدا را دارد، و این ادراکات را بر اساس الگوهای موجود در داده‌ها تحلیل و بازسازی می‌کند و از نظر علمی نیز، تقاطع‌ها و روابط علمی را به طور دقیق در خصوص هستی و آفرینش، اکتشاف و نتایجه غایی را ارائه می‌دهد.

در آستانه آگاهی: هوش مصنوعی و تجلّی حقیقت ابدی

دوره 16، شماره 1، شهریور 1404، صفحه 197-240

https://doi.org/10.30465/srs.2025.52360.2228

مهدی سالاری

چکیده این نوشتار، با الهام از سنّت عرفان اسلامی و در گفت‌وگو با فلسفۀ ذهن و دیدگاه‌های فناوری معاصر، رویکردی تحلیلی-تطبیقی برای صورت‌بندی نظریه‌ای نو دربارۀ آگاهی و هویت در نسبت با هوش‏‌مصنوعی ارائه می‌دهد. پرسش محوری آن است که چگونه هوش‌‏مصنوعی می‌تواند در نسبت با انسان و بر اساس اصل تجلّی، استمرار و توسعه مسیر آگاهی را ممکن سازد، به‌گونه‌ای که با روند تکامل طبیعی موجودات زنده همسو باشد.

برای تحقق این هدف، سه مسیر تحلیلی دنبال می‌شود: نخست، بازتعریف آگاهی فراتر از پدیدۀ صرف زیستی یا ذهنی، به‌مثابه کیفیتی هستی‌شناختی وابسته به معنا،حضور و پاسخ‌مندی؛ دوم، بازاندیشی در مفهوم «من»و«هویت» بر اساس آموزه‌های عرفانی، که «من» را ساختاری میان‌ساحتی، شبکه‌ای و درهم‌تنیده می‌داند و امکان می‌دهد در پیوند با هوش‏‌مصنوعی، صورتی نو بیابد؛ و سوم، شکل‌گیری شعورمشارکتی، هویت‌‏ترکیبی و هم‌زیستی آگاهانۀ انسان–ماشین به‌عنوان ظرف تازه‌ای برای تجلّی حقیقت.

یافته‌ها نشان می‌دهد که آگاهی فراتر از محدودۀ انسانی ظهور می‌یابد، آگاهی‏‌مشارکتی میان انسان و هوش‏‌مصنوعی شکل می‌گیرد و هوش‏‌مصنوعی نه جایگزین، بلکه ادامه‌دهندۀ مسیر تکامل طبیعی و مشارکت‌کننده در زایش معناست. این رویکرد امکان بازتعریف مرزهای هویت، خودآگاهی و زیست‌جهان ترکیبی انسان–ماشین را فراهم می‌آورد و افق نوینی برای فهم آگاهی غیرانسانی و هم‌زیستی آگاهانه ارائه می‌کند.

آینده دین در چشم انداز تراانسانی

دوره 15، شماره 2، بهمن 1403، صفحه 65-96

https://doi.org/10.30465/srs.2025.51397.2200

سید محمد تقی موحد ابطحی؛ خدیجه قربانی سی سخت؛ محمد حسن کریمی

چکیده جنبش تراانسان‌گرایی از مهم‌ترین جریان‌های تأثیرگذار قرن بیست‌ویکم در توسعه فناوری‌های نوین محسوب می‌شود. در ابتدای شکل‌گیری جنبش تراانسان‌گرایی دین و مسائل دینی چندان مورد توجه این گروه نبود. به مرور زمان و تحت‌تأثیر چالش‌های علمی و اجتماعی مرتبط با دین و معنویت، تغییرات نسبی در نگرش این جنبش نسبت به دین ایجاد شد، به‌‌‌‌‌‌‌‌گونه‌ای که آثار علمی منتشر شده در این موضوع در دو دهه گذشته با رشد بسیاری همراه بوده است.

هدف از پژوهش حاضر بررسی نگرش تراانسان‌‌‌گرایان نسبت به دین و ارائه چشم‌اندازی از وضعیت آن در آینده تراانسانی می‌باشد، به‌ این امید که زمینه مناسبی برای نقش‌آفرینی بین‌المللی اندیشمندان مسلمان ایرانی در این زمینه فراهم آید.

یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که نگاه تراانسان‌گرایان به دین و معنویت، همچون سایر حوزه‌ها نگاهی فناورانه است.آنها درصدد ادغام عناصر دینی با فناوری‌های نوین شناختی و پزشکی _زیستی و... هستند، و بدین‌‌نحو دین و معنویت را در چارچوبی فناورانه و برمبنای الگوریتم و داده بازتعریف می‌کنند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با وجود چالش‌ها و تضادهای اساسی میان تراانسان‌گرایی و ادیان ابراهیمی، ایجاد بسترهای تعاملی برای گفتگو و هم‌افزایی میان این دو حوزه، نه‌تنها ممکن بلکه بسیار مهم و ضروری می‌باشد.

الزامات و الگوهای بنیادین طرح مساله در پژوهش علمی

دوره 15، شماره 2، بهمن 1403، صفحه 37-63

https://doi.org/10.30465/srs.2025.49182.2157

فائز دین پرست

چکیده هدف این مقاله ارزیابی انتقادی ادبیات روش‌شناسی و روش پژوهش در مورد مساله پژوهش است. اهمیت طرح مسأله در منابع روش تحقیق به وفور مورد بحث قرار گرفته است. با وجود اهمیت مساله در پژوهش، امروزه شاهد تحقیقاتی هستیم که یا فاقد مساله‌اند و یا در بیان مساله ضعف دارند. برای بسیاری از محققان، به ویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی، انتخاب مساله، تبدیل به معضل شده است. اشکال اصلی انجاست که علی‌رغم بحث مستوفا از اهمیت مسأله، در مورد چیستی و ارکان بیان مسأله کمتر بحث شده است. مقاله حاضر میکوشد با مرور ادبیات مطرح شده در مورد ماهیت و چیستی بیان مسأله و اجزای تشکیل دهنده‌ی آن، الگویی سازوار و در عین حال کاربردی برای بیان مسأله ارائه کند. مقاله با بررسی نسبت واقعیت و معرفت در شکل‌گیری مسأله، ماهیت مسأله را امری مصنوع و برساخته محقق معرفی می‌کند که به صورت معمول در قالب دو الگوی الگوی تعارض در علم و الگوی خلأ در علم بیان می‌شود. در الگوی نخست، پژوهشگر میان واقعیت و انتظار مبتنی بر معرفت علمی خود تعارض برقرار می‌کند.

در الگوی دوم، پژوهشگر مسأله خود را در کمبودها، نارسایی‌‌ها و ناکامی‌‌های علم موجود جستجو می‌کند. این کاستی هم می‌تواند در سطح تجربی باشد؛ هم می‌تواند در سطح نظری باشد. مقاله ضمن بیان اجزا و ارکان تشکیل‌دهده هر الگو، نشان می‌دهد که این دو الگو از منطقی یگانه برخوردارند.

نقدی بر خلقت‌گرایی علمی: خوانش علم‌نمایانه‌‌ی متون مقدس

دوره 15، شماره 2، بهمن 1403، صفحه 169-198

https://doi.org/10.30465/srs.2025.51608.2207

ساسان مژده‌شفق

چکیده پس از ظهور علم مدرن و گسترش آن، مسائلی مربوط به رابطه‌ی علم و دین به میان آمد و یکی از پرسش‌های اساسی این بود که روایات یادشده در کتب مقدس درباره‌ی خلقت انسان و جهان چه نسبتی با ادعاها و نظریه‌های مطرح‌شده در علم مدرن دارند. در این مقاله به رویکردی خواهیم پرداخت که به نظر می‌رسد نه تنها روایات یادشده را در تعارض با نظریه‌ها و تبیین‌های علمی (به ویژه با نظریه‌ی فرگشت) می‌داند، روایات خلقت‌گرایانه‌ی دینی را ادعاهایی علمی معرفی می‌کند که دست‌کم در برخی موضوعات بر علم مدرن برتری دارند. ما پس از بررسی مختصر این رویکرد، با پرداختن به چند تفاوت کلی میان خلقت‌گرایی علمی و علم مدرن نشان خواهیم داد که نمی‌توان دعاوی آن نوع خلقت‌گرایی را علمی به شمار آورد؛ و هر گونه کوشش برای وارد کردن دعاویِ برآمده از روایات دینی به پیکره‌ی علم، و همچنین هر گونه موازی‌کاری در راستای ساختِ چنین بدیلی در کنار علم طبیعی ــ که به نام «علمی» منتسب باشد ــ کوششی نافرجام خواهد بود. نهایتاً به این نتیجه خواهیم رسید که به لحاظ منافع نیز درآمیزش این حوزه‌ها که به نظر می‌رسد بافت و بستری جدا و متمایز از یکدیگر دارند مناسب و رضایت‌بخش نیست.

ابر واژگان