حمیدرضا آیتاللهی؛ فاطمه احمدی
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، صفحه 1-23
چکیده
چکیده پلنتینگا در تبیین تعارض تکامل و آموزۀ خلقت، به تجزیه و تحلیل «نظریۀ تکامل» میپردازد. او نظریۀ تکامل را، که به «واقعۀ عظیم تکاملی» تعبیر میکند، متشکل از چندین نظریه میداند و در قبال بخشی از نظریۀ عظیم تکاملی که «نظریۀ تبار مشترک» است، موضع میگیرد؛ همچنین، برداشتهای الحادی را از نظریۀ تکامل ناشی از برداشت ...
بیشتر
چکیده پلنتینگا در تبیین تعارض تکامل و آموزۀ خلقت، به تجزیه و تحلیل «نظریۀ تکامل» میپردازد. او نظریۀ تکامل را، که به «واقعۀ عظیم تکاملی» تعبیر میکند، متشکل از چندین نظریه میداند و در قبال بخشی از نظریۀ عظیم تکاملی که «نظریۀ تبار مشترک» است، موضع میگیرد؛ همچنین، برداشتهای الحادی را از نظریۀ تکامل ناشی از برداشت نامتناسب «طبیعتگرایانه» از نظریۀ تکامل میداند که در قبال آن، بر این نظر است که میتوان از تلقی خداباورانه از نظریه و تلفیقی از نظریههای علمی و نظریههای دینی دفاع کرد. او موضعی دوئمی نسبت به علم اتخاذ میکند و از علم آگوستینی که نوعی نظریۀ علم دینی است، دفاع کرده و برای آن استدلال میآورد. در این نوشتار، نخست، نقدهای هسکر و مکمولین به موضع پلنتینگا آورده میشود و سپس برخی پاسخهای او تحلیل میگردد؛ در پایان، به بررسی دیدگاه او و ارزیابی نقدهای آن دو منتقد خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که چگونه هسکر و مک مولین به هستۀ اصلی بحث پلنتینگا دست نیافتهاند؛ درنهایت، نیز نقص نظریۀ پلنتینگا برای تعبیر دینی از تکامل نشان داده خواهد شد.
عبدالرزاق حسامیفر
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، صفحه 25-42
چکیده
چکیده علم و دین هر دو گزارههایی در باب طبیعت دارند. دانشمندان علوم طبیعی ادعا میکنند که کشف و شناخت قوانین طبیعت بر عهدۀ علم است، در حالی که عالمان دین از حقانیت بلامنازع گزارههای دینی دربارۀ طبیعت دفاع میکنند. این امر موجب طرح مسئلۀ نزاع علم و دین شده است که هم در میان دانشمندان و هم در میان عالمان دین بازتاب یافته است ...
بیشتر
چکیده علم و دین هر دو گزارههایی در باب طبیعت دارند. دانشمندان علوم طبیعی ادعا میکنند که کشف و شناخت قوانین طبیعت بر عهدۀ علم است، در حالی که عالمان دین از حقانیت بلامنازع گزارههای دینی دربارۀ طبیعت دفاع میکنند. این امر موجب طرح مسئلۀ نزاع علم و دین شده است که هم در میان دانشمندان و هم در میان عالمان دین بازتاب یافته است و هر کس که دغدغهای در این باب داشته است، کوشیده است پاسخی درخور برای آن عرضه کند. استاد شهید مرتضی مطهری به عنوان یک روشنفکر مسلمان در راستای ارائۀ تفسیری از اسلام که هماهنگ با پیشرفتهای بشری باشد، کوشیده است نبودِ تضاد را میان این دو نشان دهد. ایشان گاهی از نیاز انسان به این دو و عدم تعارض میان آنها از این حیث، سخن میگوید و گاهی میکوشد با بحث تفصیلی عدم تعارض را نشان دهد، چنانکه دربارة نظریۀ تبدّل انواع این کار را میکند و گاهی نسبیت قوانین علمی و جاودانگی آموزههای دینی را مبنایی برای دفاع از دین و تأویل علم قرار میدهد. در این مقاله ابتدا تقریری از خاستگاه مسئله و به دنبال آن دیدگاه استاد در این زمینه تحلیل و بررسی خواهد شد.
سیدمحمد حکاک؛ محمدرضا موحدی نجفآبادی
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، صفحه 43-57
چکیده
چکیده حدیث اول از باب حدوث اسماء اصول کافی که به حدیث «حدوث اسماء» مشهور است، از مشکلات و متشابهات احادیث و مشتمل بر معرفت برجستهای از معارف فراوان موجود در روایات اهلالبیت (ع) است و به دلیل جذابیت محتوای آن، مورد تفسیرهای متعدد واقع شده است. بر اساس این حدیث که مبیّن ترتّب و تنزّل و تکثّر اسماء الهی است، مخلوق اول اسمی ...
بیشتر
چکیده حدیث اول از باب حدوث اسماء اصول کافی که به حدیث «حدوث اسماء» مشهور است، از مشکلات و متشابهات احادیث و مشتمل بر معرفت برجستهای از معارف فراوان موجود در روایات اهلالبیت (ع) است و به دلیل جذابیت محتوای آن، مورد تفسیرهای متعدد واقع شده است. بر اساس این حدیث که مبیّن ترتّب و تنزّل و تکثّر اسماء الهی است، مخلوق اول اسمی است که چهار جزء دارد که یک جزء آن در حجاب سه جزء دیگر قرار گرفته است. آن سه جزء یا سه اسم، هرکدام دارای چهار رکناند و هر رکنی سی اسم در ذیل خود دارد تا درنهایت به سیصدوشصت اسم بالغ شود. در آخر حدیث، اشارهای مشتمل بر تفسیر و تعلیل به آیۀ «قُل اُدعوا اللهَ او ادعوا الرَّحمن ایا ما تَدعوا فَلَهُ الاسماءُ الحسنی» شده است. در میان تفسیرهای متعدد این حدیث، تفسیر ملاصدرا در شرح اصول کافی و تفسیر علامه طباطبایی در المیزان و رسالة الاسماء به جهاتی از جملۀ مهمترین و مؤثرترین شرحهای موجودند. در این مقاله به بیان و مقایسۀ تحلیلی این دو تفسیر پرداختهایم.
محمدصادق زاهدی؛ سیداحمد ثمره هاشمی
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، صفحه 59-76
چکیده
چکیده با پیدایش نهضت علمی و پیشرفت علوم تجربی، چالشهای فراوانی میان علم و دین پدید آمده و دیدگاههای متفاوتی دربارۀ نسبت میان آن دو ارائه شده است. علاوه بر دیدگاه تعارض (conflict) که علم و دین را دو امر ناسازگار میانگارد، دیدگاههای دیگری نیز در تبیین این رابطه ارائه شده است که ازجمله میتوان به دیدگاه تمایز (contrast)، دیدگاه ...
بیشتر
چکیده با پیدایش نهضت علمی و پیشرفت علوم تجربی، چالشهای فراوانی میان علم و دین پدید آمده و دیدگاههای متفاوتی دربارۀ نسبت میان آن دو ارائه شده است. علاوه بر دیدگاه تعارض (conflict) که علم و دین را دو امر ناسازگار میانگارد، دیدگاههای دیگری نیز در تبیین این رابطه ارائه شده است که ازجمله میتوان به دیدگاه تمایز (contrast)، دیدگاه تلاقی (contact) و دیدگاه تأیید (confirmation) اشاره کرد. مرتضی مطهری و مهدی بازرگان، به عنوان دو اندیشمند مسلمان با دو رویکرد متفاوت، در نشاندادن عدم تعارض میان علم و دین اهتمام داشتهاند. مطهری با تحلیل پیشفرضهای فلسفی، در پی حل تعارضات ادعاشده میان علم و دین است. او دین را مؤید علم دانسته و انسان را نیازمند هر دو میداند. بازرگان با استفاده از یافتههای علوم تجربی، سعی در توجیه علمی آموزههای دینی داشته و میکوشد آنها را مطابق دستاوردهای علمی نشان دهد. به باور او، علم و دین دارای دستاوردهای مشابهاند. آرای بازرگان دربارۀ رابطۀ علم و دین در اواخر عمرش تغییر کرده و به دیدگاه تمایز گرایش پیداکرده است.
حامد صفاییپور؛ سیدمحمدعلی حجتی؛ ابراهیم آزادگان؛ لطفاله نبوی
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، صفحه 77-109
چکیده
چکیده موضوع پژوهش حاضر بررسی نقادانۀ چالش استاندارد دربارۀ صورتبندی نوینی از برهان نظم است؛ چالشی معرفتشناسانه که با تلقّی فلسفی خاصی از اصل آنتروپیک (/ اصل)، به برهان تنظیمِ ظریفِ کیهانی (/ برهان) وارد شده است. بر مبنای این چالش، ابراز شگفتی ما از مشاهدۀ جهانی پذیرای حیات، که احتمال پیشینی آن بیاندازه ناچیز است، بیمورد ...
بیشتر
چکیده موضوع پژوهش حاضر بررسی نقادانۀ چالش استاندارد دربارۀ صورتبندی نوینی از برهان نظم است؛ چالشی معرفتشناسانه که با تلقّی فلسفی خاصی از اصل آنتروپیک (/ اصل)، به برهان تنظیمِ ظریفِ کیهانی (/ برهان) وارد شده است. بر مبنای این چالش، ابراز شگفتی ما از مشاهدۀ جهانی پذیرای حیات، که احتمال پیشینی آن بیاندازه ناچیز است، بیمورد است، چراکه انسان نمیتواند خود را در جهانی که با شرایط حضورش وفق ندارد، ببیند. بنابراین، برهان متهم به استنتاج نتایجی است که صرفاً «معلول مشاهدۀ گزینشی» است و ارزش دیگری ندارد (چالش آنتروپیک). در مقام دفاع از برهان، دو خطا را مدعی میشویم: 1. خطای معرفتشناختی: نخست، نشان میدهیم این چالش در بُنمایههای انتقادهای هیوم به برهان تمثیلی نظم وجود دارد و آن این است که منشأ انتزاع نظم، وهمی (و نه واقعی) است. آنگاه، از برهان در برابر این چالش دفاع میکنیم. نشانمیدهیم اصل امری نه صرفاً نظری، بدیهی و همانگویانه، بلکه تحقیقپذیر، ناظر بهواقع، وابسته به استش (/ وضعیت) جهان است. استدلال به سود نظم را بر اساس این مقدمات شکل میدهیم؛ 2. خطای روششناختی: جستزدن از استدلال بر مبنای نظم به استدلال به سود نظم را خطای روششناختی مینامیم و آن را دربارۀ ردیۀ معرفتشناختی سوبر (Sober) در چالش آنتروپیک وارد میدانیم. درنهایت، از معقولیت برهان در برابر چالش استاندارد دفاع میکنیم.
مرتضی فتحیزاده
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، صفحه 111-128
چکیده
چکیده تبیین و تفسیر پدیدههای طبیعی فرایند پیچیدهای است، زیرا عوامل متعددی چون تجربه، منطق و باورهای گوناگون روششناختی، هستیشناختی و حتی دین در آن نقش دارند. طبیعتگرایی علمی با دو خوانش متافیزیکی و روششناختی میکوشد این تفسیر را با زدودن نقش پارهای از عوامل مذکور، ساده سازد و مدعی است طبیعتگرایی روششناختی ...
بیشتر
چکیده تبیین و تفسیر پدیدههای طبیعی فرایند پیچیدهای است، زیرا عوامل متعددی چون تجربه، منطق و باورهای گوناگون روششناختی، هستیشناختی و حتی دین در آن نقش دارند. طبیعتگرایی علمی با دو خوانش متافیزیکی و روششناختی میکوشد این تفسیر را با زدودن نقش پارهای از عوامل مذکور، ساده سازد و مدعی است طبیعتگرایی روششناختی از مؤلفههای لازم علم است و توصیه میکند که ما در تبیین پدیدههای طبیعی باید چنان رفتار کنیم که گویی واقعیتی جز ماده نیست و فرض میگیرد که علل غیرمادی، اعم از مخلوق (ذهن، روح) یا نامخلوق (خدا)، در فهم ما از جهان مادی تأثیری ندارند. جستار کنونی به بررسی این مدعا میپردازد.
سهراب مروتی؛ حمیدرضا بهرامی؛ مینا یعقوبی؛ فرزاد غلامی
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، صفحه 129-146
چکیده
چکیده نظریۀ «انگیزههای انسانی» مازلو یکی از شناختهشدهترین و تأثیرگذارترین نظریات روانشناسی از زمان پیدایش آن بوده است. در این نظریه، نیازهای اساسی انسان به ترتیب اهمیت در قالب یک هرم گنجانده شدهاست و بر اساس آن، نخست میبایست نیازهای اولیهای همچون نیازهای فیزیولوژیک، نیاز ایمنی و ... برآورده شوند تا بتوان ...
بیشتر
چکیده نظریۀ «انگیزههای انسانی» مازلو یکی از شناختهشدهترین و تأثیرگذارترین نظریات روانشناسی از زمان پیدایش آن بوده است. در این نظریه، نیازهای اساسی انسان به ترتیب اهمیت در قالب یک هرم گنجانده شدهاست و بر اساس آن، نخست میبایست نیازهای اولیهای همچون نیازهای فیزیولوژیک، نیاز ایمنی و ... برآورده شوند تا بتوان به بالاترین سطح نیازها یعنی نیاز خودشکوفایی و تعالی متوجه گردید. به این ترتیب، یک نظم ناگزیر و سلسلهمراتب معین بر نحوۀ تأمین نیازها حکمفرماست. پژوهش حاضر اصل «سلسلهمراتبی بودن نیازهای انسان» را در نظریۀ مازلو از دیدگاه مکتب حیاتبخش اسلام و بر اساس آیات قرآن کریم و با روش تحقیق کیفی تحلیل محتوا با رویکرد قیاسی، نقد و بررسی کرده است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که به منظور دستیابی به خودشکوفایی و تعالی مورد نظر قرآن، تأمین مرحله به مرحلۀ نیازها ضرورتی ندارد و حتی در برخی موارد لازم است که انسان با اختیار خود از برخی یا همۀ نیازها به یکباره چشم بپوشد. ازجمله موارد نقض قرآن بر این اصل، میتوان به روزهداری، پرهیز از ریا، شهادتطلبی و آزمایش الهی اشاره کرد.