تقی پورنامداریان؛ محمد احمدی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، صفحه 1-21
چکیده
نامههای مسیحی مانند نامه به عبرانیان (Letter to the Hebrews) و نامه به غلاطیان (Epistle to the Galatians) از جمله متونی هستند که برای تحلیل و بررسی آنها روشهای مختلفی به کار گرفته شده است. در نقد رتوریکی کتاب مقدس نیز پژوهشندگان برای تحلیل چنین نامههایی روشهای مختلفی به کار گرفتهاند. در نتیجه نقد رتوریکی در چند دهة اخیر به عنوان شیوهای برای ارزیابی ...
بیشتر
نامههای مسیحی مانند نامه به عبرانیان (Letter to the Hebrews) و نامه به غلاطیان (Epistle to the Galatians) از جمله متونی هستند که برای تحلیل و بررسی آنها روشهای مختلفی به کار گرفته شده است. در نقد رتوریکی کتاب مقدس نیز پژوهشندگان برای تحلیل چنین نامههایی روشهای مختلفی به کار گرفتهاند. در نتیجه نقد رتوریکی در چند دهة اخیر به عنوان شیوهای برای ارزیابی نامههای کتاب مقدس شناخته شده است. در این مقاله تغییر و تحولات نقد رتوریکی کتاب مقدس و مهمترین دلایل تغییر گرایشهای منتقدان را در این مطالعات ارزیابی میکنیم. در تاریخچة نقد رتوریکیِ کتاب مقدس گرایشهای سبکشناختی منتقدان رفتهرفته جای خود را به روشهایی میدهد که بر پایة نظریة خطابة باستان استوار است و سپس روشهای دیگری مبتنی بر مطالعات میانرشتهای مطرح میشود که مطالعات نقد رتوریکی کتاب مقدس را وارد مرحلة جدیدی میکند. محدودیتهای گرایشهای سبکشناختی در این مطالعات که صرفاً بر جنبههای بلاغی نامهها تأکید داشت از عمدهترین دلایل معرفی روشهایی بر اساس مبانی نظریة خطابة باستان است، امّا تردیدهایی که دربارة رابطة خطابه و نامهنگاری وجود داشت و محدودیتهایی که این روشها بر تحلیل رتوریکی تحمیل کردند، باعث شد روشهای دیگری مبتنی بر مطالعات میانرشتهای مطرح شوند.
صالح حسنزاده؛ محمود رسولی؛ محسن جاهد؛ وهب جعفریان
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، صفحه 23-43
چکیده
اندیشهی پیچیدگی تقلیلناپذیر حیات را مایکل بیهی برای نقد نظریهی تکامل داروین با تکیه بر یافتههای بیوشیمی بکار برده است. وی آن را سازگانِ یکپارچهای تعریف میکند که اجزای آن لزوماً در عین متعامل و هدفمندبودن، کارکرد ویژه ای دارند. بیهی با تشریح دستهای از واکنشهای بیوشیمیایی که در طبیعت رخ میدهد، انتخاب طبیعی ...
بیشتر
اندیشهی پیچیدگی تقلیلناپذیر حیات را مایکل بیهی برای نقد نظریهی تکامل داروین با تکیه بر یافتههای بیوشیمی بکار برده است. وی آن را سازگانِ یکپارچهای تعریف میکند که اجزای آن لزوماً در عین متعامل و هدفمندبودن، کارکرد ویژه ای دارند. بیهی با تشریح دستهای از واکنشهای بیوشیمیایی که در طبیعت رخ میدهد، انتخاب طبیعی را نقضپذیر معرفی میکند. وی با استناد بر روششناسی علمی و همچنین پیشفرضهای موجود در فلسفهی علم خود، استدلال پیچیدگی تقلیلناپذیر حیات را معرفی کرده است و به پاسخگویی علمی به نقدهای تجربی و روششناختی تکاملگرایان میپردازد. بیهی حیات را به دو بخش تقلیلپذیر و تقلیلناپذیر تقسیم میکند. وی بنابر نظریهی خود مبنی بر تقلیلناپذیربودن حیات در سطح مولکولی و بنیادی، نظریهی تکامل را که فرایند تدریجی دارد در بخش مولکولی حیات ابطال شده معرفی میکند. روی همرفته، با توجه به گزارشها و پژوهشهای علمی گوناگون انجامگرفته توسط بیهی و پیروان نظریهی وی، استدلال پیچیدگی تقلیلناپذیر در حال حاضر مصداقِ استدلال از طریق بهترین تبیین است که میتواند راهکار علمی مناسبی برای تبیین منشأ حیات ارائه داده، و هدایت و طراحیشدگی آن را نشان دهد.
سید محمد علی دیباجی؛ هانیهالسادات رجبی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، صفحه 45-65
چکیده
جیمز آلفرد مارتین، فیلسوف و اندیشمند معاصر دین، با نگاهی به تجربیات دینی و زیباییشناختی دورههای تاریخی و طرح نظریات مختلف به دنبال نشان دادن ارتباط تجربیات دینی و زیباییشناختی در قرون مختلف است. این ارتباط در یک ساحت گفتمانی مورد بحث قرار می گیرد. این گفتمان علاوه بر پرداختن به مفهوم چیستی هنر و دین به این مساله می پردازد که تا ...
بیشتر
جیمز آلفرد مارتین، فیلسوف و اندیشمند معاصر دین، با نگاهی به تجربیات دینی و زیباییشناختی دورههای تاریخی و طرح نظریات مختلف به دنبال نشان دادن ارتباط تجربیات دینی و زیباییشناختی در قرون مختلف است. این ارتباط در یک ساحت گفتمانی مورد بحث قرار می گیرد. این گفتمان علاوه بر پرداختن به مفهوم چیستی هنر و دین به این مساله می پردازد که تا چه اندازه دین میتواند در تعیین معیارهای زیبایی و همچنین آفرینش آثار هنری نقش اساسی داشته باشد و همچنین هنر چه نقش تعیینکنندهای در تجربیات دینی بشری داشته است. این پژوهش همچنین کوشیده تا با نگاهی به سیر تاریخی بحث به تئوریهای مطرح شده از جمله اندیشههای فیلسوف آلمانی، شلایرماخر، پرداخته و تعاریف متفاوت او از چیستی دین، تجربه دینی و هنر و گفتمان میان این مفاهیم را بررسی کند. در مقاله، در پاسخ به سوال ذکرشده، این مطلب مورد بحث واقع شده است که به نظر جیمز آلفرد مارتین، این گفتمان در نهایت به هدفی واحد میانجامد که همانا درکی از واقعیت حقیقی و راستین است. زیرا به همان میزانی که تجارب دینی بشری دارای بنیانهای عمیق حسی است، تجارب زیباییشناختی نیز منبعث از ادراک حسی ـ مشارکتی مفهوم زیبایی بین مخاطب و اثر هنری است.
ایرج محبوبی؛ حیدرعلی رستمی؛ عبدالرضا زاهدی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، صفحه 67-87
چکیده
برخی از منتقدان[i] با استناد به آیه:﴿أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هلْ یستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والَّذینَ لَا یعلَمونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾[ii] و سایر آیات و احادیث مدعی شدهاند که: علم ارزشمند و نافع از دیدگاه قرآن و اسلام منحصر در علوم ...
بیشتر
برخی از منتقدان[i] با استناد به آیه:﴿أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هلْ یستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والَّذینَ لَا یعلَمونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾[ii] و سایر آیات و احادیث مدعی شدهاند که: علم ارزشمند و نافع از دیدگاه قرآن و اسلام منحصر در علوم دینی است. با نگرش درآیات و روایات معلوم میگردد که هدف قرآن بیان جزئیات تمام علوم بشری نیست و علم ارزشمند را منحصر در علوم دینی نمیداند، آیات قرآن و احادیث پیامبر (ص) نهتنها به همۀ علوم ازجمله علوم تجربی توجه کردهاند، بلکه تذکر دادهاند که هنگام مطالعات تجربی به آفریدگار طبیعت، آسمان و... نیز توجه کنید که جمع بین ایمان و علم مطلوب است و با همدیگر منافاتی ندارند. در این مقال و مجال درصدد پاسخگویی به شبهه مطرحشده با استناد به آیات و احادیث با بهرهگیری از منابع معتبر هستیم.
1. دکترسها
[ii]. آیا چنین کسی باارزش است یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است، بگو آیا کسانی که میدانند باکسانی که نمیدانند یکساناند؟ تنها صاحبان مغز متذکر میشوند. (زمر/ 9)
فرشته نورعلیزاده
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، صفحه 89-112
چکیده
موافقان علم دینی با رد دیدگاه مخالفین و استدلال مبنی بر اینکه ابزار علم دینی منحصر در تجربه نبوده و گزاره های دینی معرفت زاست و ارزشها نیز ریشه در عالم واقع دارند بر امکان تولید علم دینی تاکید میکنند و در این راستا رویکردهای مختلفی مطرح کردهاند که هر یک از آنها با انتقاداتی روبروست. رویکرد تهذیب ضمن پذیرش چارچوب کلی علم مدرن، با ...
بیشتر
موافقان علم دینی با رد دیدگاه مخالفین و استدلال مبنی بر اینکه ابزار علم دینی منحصر در تجربه نبوده و گزاره های دینی معرفت زاست و ارزشها نیز ریشه در عالم واقع دارند بر امکان تولید علم دینی تاکید میکنند و در این راستا رویکردهای مختلفی مطرح کردهاند که هر یک از آنها با انتقاداتی روبروست. رویکرد تهذیب ضمن پذیرش چارچوب کلی علم مدرن، با تصحیح و تکمیل گزارههای علمی، درصدد ایجاد تعامل میان علم و دین است.رویکرد مبناگرا که به عنوان بخشی از رویکرد تاسیسی معتقد است تولید علم دینی باید متناسب با مبانی بنیادین در علوم انسانی باشد با اشکالاتی روبروست از جمله اینکه علم در تولید شده در این روش فلسفی است نه دینی و از سویی ارتباط بین فلسفه های مضاف مه علم مبتنی بر آنهاست مشخص نیست. رویکرد فرا مبنا نیز به عنوان بخش دیگری از رویکرد تاسیسی، با تاکید بر نقش فاعل شناسا در علم، تولید علم دینی را مبتنی بر انسان دینی میداند. اما مهمترین اشکال این رویکرد، ابهام در روش تولید علم دینی است. این پژوهش، با رویکرد تحلیلی، نظری و انتقادی، به نقد و بررسی رویکردهای امکان و تولید علم دینی میپردازد.
زهرا خدایی قشلاق؛ ولیاله برزگر کلیشمی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، صفحه 113-133
چکیده
تا پیش از قرن نوزدهم میلادی، تعریف و تلقی رایج از علم در سرزمینهای اسلامی، تحت تأثیر آیات واحادیث، میراث سلف نخستین و حاکمیت رویکرد نقلگرای مبتنی بر کتاب و سنت در نهادهای آموزشی، اغلب قلمرویی محدود و ماهیتی دینی داشت. با استناد بر پژوهشهای انجام شده، رویارویی با غرب، مشاهده قدرت تکنولوژیکی علوم جدید و مقایسه پیشرفت کشورهای ...
بیشتر
تا پیش از قرن نوزدهم میلادی، تعریف و تلقی رایج از علم در سرزمینهای اسلامی، تحت تأثیر آیات واحادیث، میراث سلف نخستین و حاکمیت رویکرد نقلگرای مبتنی بر کتاب و سنت در نهادهای آموزشی، اغلب قلمرویی محدود و ماهیتی دینی داشت. با استناد بر پژوهشهای انجام شده، رویارویی با غرب، مشاهده قدرت تکنولوژیکی علوم جدید و مقایسه پیشرفت کشورهای اروپایی با عقبماندگی مزمن کشورهای اسلامی، چالشهای ذهنی متعددی را در حوزههای مختلف، میان متفکران مسلمان برانگیخت. یکی از رویکردهای مشترک اندیشمندان مسلمان در مواجهه با چالشهای ذهنی نوپدید، بازتعریف برخی مفاهیم سنتی، کلیدی و بنیادین در حوزههای گوناگون و انطباق آن با نیازها و مقتضیات جدید بوده است. مصر از دهه پایانی قرن هیجدهم میلادی به اینسو، یکی از کانونهای مواجهه با غرب و مدرنیته بود و تحولات گستردهای را در عرصههای مختلف تجربه نمود. در جستار حاضر به مطالعه موردی تلقی متفکران مصری از علم، پس از مواجهه و آشنایی آنها با مدرنیته میپردازیم و ضمن مقایسه آن با تلقی آنان از علم در دوران پیشامدرنیته به بیان تفاوتها و علل بازتعریف علم از سوی اندیشمندان مصری و ضرورتهای آن خواهیم پرداخت