محمد تابان؛ اردشیر شیری؛ مهدی اکبرنژاد؛ صفورا یوسفیان
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، صفحه 1-24
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی و تبیین ابعاد نظام سازی اسلامی در حوزه اجتماعی میباشد. روش این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی از نظر ماهیت کیفی است که بهطور خاص از تحلیل مضموم و گروه کانونی استفادهشده است. ابزار گردآوری دادهها بررسی متن آیات و تفاسیر از قرآن کریم بوده و در بخش گروه کانونی از نظر 8 نفر از اساتید صاحبنظر در رشتههای مدیریت و ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی و تبیین ابعاد نظام سازی اسلامی در حوزه اجتماعی میباشد. روش این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی از نظر ماهیت کیفی است که بهطور خاص از تحلیل مضموم و گروه کانونی استفادهشده است. ابزار گردآوری دادهها بررسی متن آیات و تفاسیر از قرآن کریم بوده و در بخش گروه کانونی از نظر 8 نفر از اساتید صاحبنظر در رشتههای مدیریت و فقه اسلامی، استفاده گردیده است. یافتهها: در بخش تحلیل مضمونی با بهرهگیری از آیات قرآن 483 کد و مضمون اولیه احصاء شد پس از جمعآوری اطلاعات، مؤلفههای آن از طریق تحلیل مضامین استخراج و انتخاب مؤلفههای نظام سازی اسلامی با روش تشکیل نهایی گروه کانونی انجام شد. مؤلفههای نظام سازی اسلامی از نظر خبرگان، در هشت دسته مضامین فراگیر شامل: جامعه حق مدار، بصیرت اجتماعی، معنویت اجتماعی، ارتباطات اخلاقی، فضیلت اجتماعی، مشورت و مشارکت گرایی، شایستهسالاری، شفافیت، ایثار و فداکاری میباشد. نتیجهگیری: پس از شکلگیری مدل پژوهش از منظر گروه کانونی، مؤلفههای جامعه حق مدار، مشورت و مشارکت، شایستهسالاری و شفافیت، بیشترین نقش را در نظام سازی اسلامی را دارند.
علی سنایی
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، صفحه 25-42
چکیده
الهیاتاعصاب بهعنوان برنامهای تحقیقاتی، امکان جدیدی برای پیوند علم و دین مطرح میسازد، بهگونهای که با حفظ اصالت و استقلال نسبی علم و دین، هیچیک به دیگری تقلیل نیابد. نیوبرگ که از شاخصترین چهرههای این حوزه است، درصدد تعیین تأثیرات مثبت باورها و مناسک دینی بر سلامت جسم و روان است. او تجربه عرفانی را منشاء تمان ...
بیشتر
الهیاتاعصاب بهعنوان برنامهای تحقیقاتی، امکان جدیدی برای پیوند علم و دین مطرح میسازد، بهگونهای که با حفظ اصالت و استقلال نسبی علم و دین، هیچیک به دیگری تقلیل نیابد. نیوبرگ که از شاخصترین چهرههای این حوزه است، درصدد تعیین تأثیرات مثبت باورها و مناسک دینی بر سلامت جسم و روان است. او تجربه عرفانی را منشاء تمان ادیان میداند و با تلفیق پدیدارشناسی تجربه عرفانی و عصبشناسی، میخواهد رابطه هر مؤلفه از تجربه عرفانی را با مکانیسمهای مغز تعیین کند. نیوبرگ ادعا میکند که الهیاتاعصاب میتواند از طریق عصبشناسی نشان دهد که چگونه مفاهیم الهیاتی و متافیزیکی شکل گرفتهاند. با تحلیل فلسفی دیدگاه نیوبرگ متوجه میشویم که او برخلاف ادعای خود، دین را به علم تقلیل میدهد و این امر موجب نقض غرض در الهیاتاعصاب میشود. از سوی دیگر مشخص میشود که وی با مفروض گرفتن تقابل سوژه- ابژه در گفتمان متافیزیکی قرار دارد.
علی صادقی؛ مرتضی فتحیزاده
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، صفحه 43-60
چکیده
چکیده
پس از آنکه در قرن هفدهم میلادی مدعای تعارض علم جدید و دین، در بستر مناقشات میان احکام نجوم جدید و آموزههای کتاب مقدس مسیحی، شکل گرفت، داروینیسمِ سربرآورده در قرن 19 جبهه جدیدی گشود و بر آتش تعارض در بسترمناقشه میان آفرینشگرایی، به منزله یکی از آموزههای اصلی کتاب مقدس مسیحی،و تکامل گرایی زیست شناختی دامن زد و مدعی شد که ...
بیشتر
چکیده
پس از آنکه در قرن هفدهم میلادی مدعای تعارض علم جدید و دین، در بستر مناقشات میان احکام نجوم جدید و آموزههای کتاب مقدس مسیحی، شکل گرفت، داروینیسمِ سربرآورده در قرن 19 جبهه جدیدی گشود و بر آتش تعارض در بسترمناقشه میان آفرینشگرایی، به منزله یکی از آموزههای اصلی کتاب مقدس مسیحی،و تکامل گرایی زیست شناختی دامن زد و مدعی شد که این آموزه دینی استحکام و اتقان علمی ندارد. ریچارد داوکینز، به عنوان یکی از مدافعان پر سر و صدای داروینیسم، نیروهای کور طبیعی را برای توضیح پیدایش انسان کافی دانست و به بینیازی از خدا حکم کرد. پلنتینگا، ضمن کوشش برای صورتبندی تکاملباوری، دو مدعای اصلی تکاملباوری، یعنی "تصادفی" بودن تکامل و همچنین مدعای منشأ مشترک، را به چالش میگیرد و تاکید می کند که نتایج مورد نظر تکاملباوران به طور خاص، و مدعیان تعارض علم و دین به طور عام، نه برعلم، بلکه بر پایه ترکیبی از علم و طبیعتگرایی متافیزیکی استوار است.اوافزوده طبیعتگرایی متافیزیکی به علم را نه پذیرفتنی میداند و نه ذاتی تبیینهای علمی،بلکه علم جدیدرا با باورهای دینی سازگارتر می پندارد.
علی فتح طاهری
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، صفحه 61-78
چکیده
بر خلاف ادعای راسل که بخش مربوط به خداوند و براهین اثبات وجود او را در اندیشه لایبنیتس سستترین و ضعیفترین بخش فلسفه او میداند، این بخش به معنایی اساسیترین بخش فلسفه اوست. در نظام فلسفی لایبنیتس بدون خداوند نه چیزی میتواند موجود باشد و نه حتی ممکن. از این رو اثبات وجود خدا در فلسفه او ضروری است. یکی از مهم ترین براهین ...
بیشتر
بر خلاف ادعای راسل که بخش مربوط به خداوند و براهین اثبات وجود او را در اندیشه لایبنیتس سستترین و ضعیفترین بخش فلسفه او میداند، این بخش به معنایی اساسیترین بخش فلسفه اوست. در نظام فلسفی لایبنیتس بدون خداوند نه چیزی میتواند موجود باشد و نه حتی ممکن. از این رو اثبات وجود خدا در فلسفه او ضروری است. یکی از مهم ترین براهین وی برهان مبتنی بر حقایق سرمدی است. برخی این برهان را متقاعد کننده تر از برهان وجودی، و حتی اعتبار برهان وجودی را به معنایی متوقف بر این برهان دانسته اند. در این مقاله قرائت های مختلف برهان مذکور بیان می شود و مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
شاکر لوائی؛ طیبه رضایی ره
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، صفحه 79-95
چکیده
برهان وجوب و امکان را فارابی ابداع و ابنسینا به کمال رساند. برهان فارابی مبتنی بر امتناع تسلسل است؛ اما ابنسینا در ضمن برهانِ خویش به ابطال تسلسل میپردازد. بنابراین، پذیرش برهان سینوی منوط به پذیرش استحاله تسلسل به عنوان یک اصل نیست و این یکی از تفاوتهای برهان سینوی با برهان وجوب و امکان فارابی است. اگرچه ابنسینا در اشارات ...
بیشتر
برهان وجوب و امکان را فارابی ابداع و ابنسینا به کمال رساند. برهان فارابی مبتنی بر امتناع تسلسل است؛ اما ابنسینا در ضمن برهانِ خویش به ابطال تسلسل میپردازد. بنابراین، پذیرش برهان سینوی منوط به پذیرش استحاله تسلسل به عنوان یک اصل نیست و این یکی از تفاوتهای برهان سینوی با برهان وجوب و امکان فارابی است. اگرچه ابنسینا در اشارات مدعی فراتر از این نوآوری است و میگوید تقریر اشارات، وجود واجب را حتی با فرض جواز تسلسل اثبات میکند، اما به نظر میرسد اولاً، برهان وجوب و امکان ابنسینا در اشارات، برخلاف ادعای او و تصور رایج، امتیاز چشمگیری نسبت به تقریرهای این برهان در مبدأ و معاد و نجات ندارد و ثانیاً، این ادعای او در مورد هیچیک از تقریرهایش صدق نمیکند.
یکی دیگر از ایرادهای برهان سینوی نادرستیِ مبنای او در بابِ نیاز معلول به علّت است.
در عین حال، نقدِ «ممکن الوجود نبودنِ سلسله ممکنات» را نیز نمیتوان از ملاصدرا پذیرفت؛ زیرا اوّلاً فرضِ مساوقت وحدت و وجود که استدلال او مبتنی بر آن است، نمیتواند حد وسط قرار گیرد و ثانیاً این نقد با نظریه او در باب وحدت حقیقی عالم ناسازگار است.
حامد ناجی اصفهانی؛ ناصر قاسمی
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، صفحه 97-116
چکیده
جوهرفرد متکلمان اسلامی و ذرات بنیادین در فیزیک نوین، دو دیدگاه بظاهر متفاوت در تبیین ماهیت ماده در جهان قابل مشاهده است، این دو دیدگاه که هر یک با خاستگاه ها و روشها و پرسشهای خاص خود به نظاره عالم ماده نشسته اند ، در فرجام کار در موارد متعددی به هم اقتران یافته اند و گزاره های مشابهی را در تبیین ماده محسوس عرضه نموده اند.
گفتار ...
بیشتر
جوهرفرد متکلمان اسلامی و ذرات بنیادین در فیزیک نوین، دو دیدگاه بظاهر متفاوت در تبیین ماهیت ماده در جهان قابل مشاهده است، این دو دیدگاه که هر یک با خاستگاه ها و روشها و پرسشهای خاص خود به نظاره عالم ماده نشسته اند ، در فرجام کار در موارد متعددی به هم اقتران یافته اند و گزاره های مشابهی را در تبیین ماده محسوس عرضه نموده اند.
گفتار حاضر بر آن است که در ابتدا با بیان هر یک از این دو نظریه، به پیامدهای مشترک آنها اشاره کند، که در این میان توجه به غیر قابل انقسام بودن اجزای اولیه عالم ماده ، شکلمند بودن خاص این اجزاء و حرکتمند بودن داپمی آنها و چگونگی تبیین مفهوم خلأ بایسته ذکر است.