سجاد سربلوکی
چکیده
رویکرد مثبتِ احزاب چپگرا به نظریۀ تکامل داروین از ابتدای عصر پهلوی با فعالیتهای متفکران مارکسیست به شکل تأثیرگذاری آغاز گردید. پس از گذشت سه دهه از آغاز فعالیتهای علمی چپها در ایران، نقاط ضعف ماتریالیست دیالکتیک مارکسیستی در تبیین و توجیه نظریههای جدید علمی (کوانتوم، نسبیت، عدم قطعیت) هویدا شد، از طرفی عدم تحقق اشعار عدالت ...
بیشتر
رویکرد مثبتِ احزاب چپگرا به نظریۀ تکامل داروین از ابتدای عصر پهلوی با فعالیتهای متفکران مارکسیست به شکل تأثیرگذاری آغاز گردید. پس از گذشت سه دهه از آغاز فعالیتهای علمی چپها در ایران، نقاط ضعف ماتریالیست دیالکتیک مارکسیستی در تبیین و توجیه نظریههای جدید علمی (کوانتوم، نسبیت، عدم قطعیت) هویدا شد، از طرفی عدم تحقق اشعار عدالت محور در کشورهای کمونیستی غیرقابلانکار بود. از سوی دیگر در دهه چهارم قرن ۱۴ هجری شمسی بود که مواجهه متفاوتی از محققین مسلمان با نظریه تکامل داروین، خیز جدیدی برداشته و اتفاقاً مورد استقبال اکثریت جامعة مسلمان ایرانی قرار گرفت. مجموع این مسائل باعث شد، تعدادی از متفکران چپگرای ایرانی که هنوز راه سعادت را در جامعه سوسیالیستی مییافتند، سعی بر آشتی دادن و سازگار نمودن افکار سوسیالیستی با اصول خداپرستی و مبانی اسلام نمایند. البته این گروهها بیشتر رویکرد عملگرایانهی حزبی داشتند و ازلحاظ نظری آنچنان نظریه زیستشناسی تکامل داروین را با نظریه تکامل اجتماعی مارکس درهمآمیخته بودند که گاهی تفکیک و تشخیص این دو نظریه را در نوشتههایشان کار آسانی نیست. در این نوشتار قصد داریم نشان دهیم که این گروه چه نوع نگرش فلسفی یا مذهبی را جایگزین اصول ماتریالیست دیالکتیک مارکسیستی نمودهاند؟
حسن میانداری
چکیده
نظریة تکامل دو جزء اصلی دارد: نیای مشترک و انتخاب طبیعی. «سازش» صفت معلول انتخاب طبیعی است. «محصول فرعی» صفت همبسته با سازش است. صاحبنظرانی در رشتههای مختلف از نظریة تکامل برای تبیین دین استفاده کردهاند. چهار رویکرد تکاملی برای تبیین دین وجود دارد: روانشناسی تکاملی، تکامل فرهنگی، ساختن کنام و بوم-شناسی رفتاری. روانشناسان ...
بیشتر
نظریة تکامل دو جزء اصلی دارد: نیای مشترک و انتخاب طبیعی. «سازش» صفت معلول انتخاب طبیعی است. «محصول فرعی» صفت همبسته با سازش است. صاحبنظرانی در رشتههای مختلف از نظریة تکامل برای تبیین دین استفاده کردهاند. چهار رویکرد تکاملی برای تبیین دین وجود دارد: روانشناسی تکاملی، تکامل فرهنگی، ساختن کنام و بوم-شناسی رفتاری. روانشناسان تکاملی معمولاً دین را محصول فرعی سازوکارهای روانی میدانند که پیشتر برای اهداف معمولی تکاملی سازش یافته بودند و بعد مورد استفادة دین قرار گرفتهاند. تکاملیون فرهنگی معمولاً دین را سازشی فرهنگی برای همکاری بین غریبهها و لذا بزرگتر شدن جامعه میدانند. دو رویکرد ساختن کنام و بومشناسی رفتاری کمتر برای تبیین دین مورد استفاده قرار گرفتهاند. ما از هر یک، یک نظریه را آوردهایم: ساختن کنام فرهمند و علامتدهی تکاملی. صاحبنظرانی استدلال کردهاند که این رویکردها با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند. و نظریاتی که ما در این مقاله آورده-ایم هم با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند.
علی سلطان زاده؛ سید حسن حسینی سروری
چکیده
در حالی که عموماً دغدغۀ پژوهشگران فلسفۀ دین مربوط به صدق، توجیه و معناداری گزارههای دینی است، دینپژوه به دنبال تبیین یا فهمِ چراییِ افکار و مناسک دینداران است. در این مقاله به آرای فروید در حوزۀ دینپژوهی میپردازیم تا توضیح دهیم که از نگاه فروید چرا دین در ابتدای تاریخ به وجود آمد. همچنین به این مسئله میپردازیم که اندیشههای ...
بیشتر
در حالی که عموماً دغدغۀ پژوهشگران فلسفۀ دین مربوط به صدق، توجیه و معناداری گزارههای دینی است، دینپژوه به دنبال تبیین یا فهمِ چراییِ افکار و مناسک دینداران است. در این مقاله به آرای فروید در حوزۀ دینپژوهی میپردازیم تا توضیح دهیم که از نگاه فروید چرا دین در ابتدای تاریخ به وجود آمد. همچنین به این مسئله میپردازیم که اندیشههای فروید در تبیین پیدایش دین، چه نسبتی با آرای داروین و برخی داروینیستها پیدا میکند. در مقدمۀ این مقاله در مورد دینپژوهی و دستههای مختلف موجود در آن بحث شده است. در بخش دوم مقاله، آرای فروید در باب چگونگی پیدایش دین در پیشاتاریخ را توضیح دادهایم. در بخش سوم در این باب بحث کردهایم که فروید در کدام قسمت نظریات خود در حوزۀ دینپژوهی از داروین تأثیر پذیرفته و در چه قسمتی با او زاویه پیدا میکند. در بخش چهارم نقدهای برخی داروینیستها به آرای فروید در حوزۀ دینپژوهی را مطرح کردهایم و در بخش پنجم این نقدها را بررسی کردهایم.
امرالله قلی زاده
چکیده
ریچارد داوکینز با رویکرد الحادی به تبیین تکاملیِ منشأ دین پرداخته است. وی در این راستا از فرضیه «دین به مثابه یک امر فرعی» و همچنین فرضیه «مم» سود جسته است. در مقابل آلیستر مکگراث به نقد رویکرد الحادی وی پرداخته و ادله وی را عمیقا ناکافی و ناموجه میداند. به نظر مکگراث تبیینِ صرفا زیستشناختی از منشأ دین، نادرست بوده ...
بیشتر
ریچارد داوکینز با رویکرد الحادی به تبیین تکاملیِ منشأ دین پرداخته است. وی در این راستا از فرضیه «دین به مثابه یک امر فرعی» و همچنین فرضیه «مم» سود جسته است. در مقابل آلیستر مکگراث به نقد رویکرد الحادی وی پرداخته و ادله وی را عمیقا ناکافی و ناموجه میداند. به نظر مکگراث تبیینِ صرفا زیستشناختی از منشأ دین، نادرست بوده و ناشی از خلط میان تکامل زیستی و تکامل فرهنگی است. ناسازواری، فقدان دلیل، سوگیری شناختی، عدم تمایز میان گزاره های دین، عدم مشابهت میان ژن و مم از جمله اشکالات وی به دو فرضیه مزبور است. مسأله تحقیق پیشرو آن است که تقابل این دو رویکرد را به تصویر کشد و به سنجش گذارد. در این ارزیابی به لحاظ گردآوری از روش کتابخانهای – اسنادی و به لحاظ مقام داوری از روش تحلیلی سود جستهایم. دستاورد تحقیق نشان میدهد که اگر چه در مجموع، اشکالات مکگراث، مفید و اثر بخش است؛ اما در برخی موارد، تبیین کافی و جامعی از سوی وی صورت نپذیرفته است.