حمید خدابخشیان خوانساری
چکیده
علم دینی، دانشی متأثر از دین است. دیدگاههای مطرح در علم دینی معیارهایی برای تولید علم دینی مطرح کردهاند که به وجود ویژگیهایی در دین همچون منبع معتبر دینی، محتوای معرفتی قابل شناخت و جامعیت و کمال دین، وابسته است. این ویژگیها را مبانی دینشناختی علم دینی نامیدهاند. خدشه در این مبانی به خدشه در امکان علم دینی خواهد انجامید. هرچند ...
بیشتر
علم دینی، دانشی متأثر از دین است. دیدگاههای مطرح در علم دینی معیارهایی برای تولید علم دینی مطرح کردهاند که به وجود ویژگیهایی در دین همچون منبع معتبر دینی، محتوای معرفتی قابل شناخت و جامعیت و کمال دین، وابسته است. این ویژگیها را مبانی دینشناختی علم دینی نامیدهاند. خدشه در این مبانی به خدشه در امکان علم دینی خواهد انجامید. هرچند نظریه تجربه دینی با انگیزه دفاع از اعتقاد دینی و به نفع وجود خدا مطرح شد، تعارض با برخی مبانی دینی را در خود داشت. تجربهگرایان دینی با تمرکز بر بُعد گرایشی انسان نسبت به دین، گوهر دین را نوعی احساس و تجربه دینی میدانند. ایشان وحی را تجربه دینی پیامبر انگاشته، و ابلاغ پیامبر را تفسیری شخصی از آن تجربه و متأثر از ویژگیهای انسانی بهشمار میآورند. این مواضع با مبانی دینشناختی علم دینی ناسازگار مینماید و پیامد آن بسنده کردن به نوعی حداقلی از علم دینی است. تبیین نسبت نظریه تجربه دینی با مبانی دینشناختی علم دینی و به تبع آن با امکان علم دینی، مسئله این پژوهش است که با روش تحلیلی و مقایسهای صورت پذیرفته است.
امیر عبدالهی خلج؛ عباس ایزدپناه
چکیده
این پژوهش با رویکرد مفهومپردازی با افزودن روش ترکیبی به بررسی دو مفهوم تعاملگرایی و انـسجامگرایی در مـقام مـفاهیمی مـوجود در بافت ساختارهای معرفتی، در زمـینه فلسفه معرفت دینی میپردازد و میکوشد بـا ملاحظۀ محدودیتهای معرفت دینی و با کاوش در ابرگرایش تعاملگرایی و سـاختار مـعرفتی انسجامگرایی، پیشنهادی ...
بیشتر
این پژوهش با رویکرد مفهومپردازی با افزودن روش ترکیبی به بررسی دو مفهوم تعاملگرایی و انـسجامگرایی در مـقام مـفاهیمی مـوجود در بافت ساختارهای معرفتی، در زمـینه فلسفه معرفت دینی میپردازد و میکوشد بـا ملاحظۀ محدودیتهای معرفت دینی و با کاوش در ابرگرایش تعاملگرایی و سـاختار مـعرفتی انسجامگرایی، پیشنهادی را برای توجیه گزاره ها و نوع ارتباط آنها در حوزه معرفت دینی ارائه دهـد.ضروری است پس از بازخوانی دو مفهوم تعاملگرایی و انـسجامگرایی در فلسفه معرفت دینی، مفاهیم متناظر با آنها با توجه بـه مـلاحظات ساختاری بافت جدید بیان شود.با در نظر گرفتن ماهیت ساختارهای تعاملی و انسجامگرا و نیز با لحاظ کردن چیستی معرفت دینی و الزامات آن، میتوان الگوی سـاختار مـطلوب را معرفت دینی عقلانی اعتدالی منسجم تعاملگرا با حفظ و حوزة به کارگیری هر یک در نظر گرفت.سـاختار معرفت دینی عقلانی اعتدالی، برای تقویت توجیهپذیری و بـسط مـبانی از متن به خارج از آن و همچنین به منظور پایش روشمند انسجام ساختار، به صورت دائم از حـلقههـای انسجامی و سازوارهای تعاملی بهره میبرد و در سطحی مماس بـا عمل نیز برای پاسـخ بـههنگام به چالشها و پرسشهای نظری و عـملی، بـه صورت موقت، آنها را به کار میگیرد تا مجددا ساختار بازسازی شود.
هادی فنائی نعمت سرا
چکیده
محل نزاع در مسأله علم و دین، میدان بحث دادههای وحیانی با یافتههای انسانی است. هیچیک از علوم و معرفتهای دینی را نمیتوان در زمره علوم قطعی و یقینی قرار داد بهگونهای که صادق و جهانشمول باشد. همانگونه که معرفت دینی نیز در تمام موارد، فهم قطعی و یقینی از دین نیست بهگونهای که عقلانیت حداکثری دینپژوهان را بهدنبال داشته ...
بیشتر
محل نزاع در مسأله علم و دین، میدان بحث دادههای وحیانی با یافتههای انسانی است. هیچیک از علوم و معرفتهای دینی را نمیتوان در زمره علوم قطعی و یقینی قرار داد بهگونهای که صادق و جهانشمول باشد. همانگونه که معرفت دینی نیز در تمام موارد، فهم قطعی و یقینی از دین نیست بهگونهای که عقلانیت حداکثری دینپژوهان را بهدنبال داشته باشد. محل نزاع میان دو فهم بشر، یکی در ساحت علومی است که حاصل اندیشه بشر در مواجهه با جهان است که شامل تمام دستآوردهای بشری اعم از علوم تجربی، انسانی، اجتماعی و...میشود و دیگری نیز مربوطبه فهم عالمان دینی (معرفت دینی) در مواجهه با دین و متن دین است. بهبیان دیگر محل نزاع میان فهمها و معرفتهایی است که دانشمندان علوم و عالمان دینی دارند. از اینرو نباید همه آنچه به نام علم است، علم پنداشت همچنانکه هر فهمی از دین را نیز نباید صددرصد با دین برابر دانست. چنانچه این مرزها بهروشنی تبیین نشود، ممکن است گمان شود علم و دین ناسازگارند. در این مقاله تلاش بر این است که محل نزاع از ساحت علم و دین به ساحت فهمها و معرفتها تحویل شود تا راهحلهای پیشنهادیِ گونههای مختلفِ ترابط علم و دین قابل ارزیابی باشد.