چکیده در مکاتب بشری و ادیان تحریفشده تصور این است که آنچه نیاز بشری را تشکیل میدهد، اصل داشتن اعتقاد به معنویت است. از این منظر، اصل چنین نیازی را نمیتوان مورد انکار قرار داد و بر این اساس، صاحبنظران بهویژه روانشناسان، بر ضرورت پذیرش معنویت به عنوان عاملی تسکینبخش و آرامش زا تأکید نمودهاند لیک این که معنویت مورد باور حتما ...
بیشتر
چکیده در مکاتب بشری و ادیان تحریفشده تصور این است که آنچه نیاز بشری را تشکیل میدهد، اصل داشتن اعتقاد به معنویت است. از این منظر، اصل چنین نیازی را نمیتوان مورد انکار قرار داد و بر این اساس، صاحبنظران بهویژه روانشناسان، بر ضرورت پذیرش معنویت به عنوان عاملی تسکینبخش و آرامش زا تأکید نمودهاند لیک این که معنویت مورد باور حتما درست است یا خیر ؟ حتما بر پایۀ عقلانی صحیح استوار است یا خیر،اهمیتی ندارد . در اسلام ضمن تأکید فراوان براصل این نیاز، تصریحشده که ایمان و باور به معنویت میبایست بر پایۀ علمی و معقول شکل بگیرد و اصلا ارزشگذاری رفتار انسانها بر معیار علم و عقل است و همینطور ایمان و باور تنها در صورتی نجاتبخش و باعث سعادت و در عین حال موجب آرامش خواهد بود که شالودۀ آن را اصول مسلم عقلی و علمی تشکیل دهد. این مقاله درصدد است تا ضمن تعیین مرز دقیق میان معنویت بر پایۀ علم و عقل از یکسو و معنویت بر پایۀ احساسات واهی از سوی دیگر به تبیین معنویت مبتنی بر عقل و علم در اسلام بپردازد و نیز فلسفۀ این بناگذاری را بیان نماید
چکیده نسبت میان علم و دین از مسائلی است که در هر دو حوزه فلسفۀ علم و فلسفۀ دین مطمح نظر پارهای از اندیشمندان این دو حوزه بوده است. کتاب علم، عقل و دین نوشتۀدرک استینزبی تلاشی است برای جمع علم و دین و انعکاس پیامدهای نظریات علمی و نظریات فیلسوفان علم برای دین. وی که خود روحانی مسیحی است معتقد است که علم و دین را نباید دو فرهنگ یا جهانبینی ...
بیشتر
چکیده نسبت میان علم و دین از مسائلی است که در هر دو حوزه فلسفۀ علم و فلسفۀ دین مطمح نظر پارهای از اندیشمندان این دو حوزه بوده است. کتاب علم، عقل و دین نوشتۀدرک استینزبی تلاشی است برای جمع علم و دین و انعکاس پیامدهای نظریات علمی و نظریات فیلسوفان علم برای دین. وی که خود روحانی مسیحی است معتقد است که علم و دین را نباید دو فرهنگ یا جهانبینی مجزا و مستقل از هم تلقی کرد که یکی عقلانی و دیگری غیرعقلانی است. این دو یکی هستند و هر دو میکوشند جهان و جایگاه انسان را در آن بفهمند. وی در این کتاب به بررسی نظریات پارهای از فیلسوفان علم، پوزیتیویستها، پوپر، کوون، فایرابند و یکی از فیلسوفان بزرگ معاصر ویتگنشتاین پرداخته است و البته در این میان با پوپر همدلی بیشتری دارد و حجم بیشتری از کتاب را به تحلیل اندیشههای او اختصاص میدهد. وی در بحث از اندیشههای هر یک از این فیلسوفان تأثیرات اندیشه ایشان را بر فلسفه دین ردیابی و تحلیل میکند. در این مقاله به معرفی این کتاب و ذکر برخی کاستیهای آن خواهیم پرداخت.
چکیده
آیا میتوان با اقامۀ برهان منطقی وجود خدا را اثبات کرد؟ برخی فیلسوفان معتقدند اثبات وجود خدا با اقامۀ برهان منطقی امکانپذیر است؛ در مقابل، برخی دیگر بر این باورند که اثبات وجود خدا با برهان منطقی امتناع دارد؛ اما گروه سومی هستند که هرچند اثبات وجود خدا را ممتنع نمیدانند، تلقی طرفداران الهیات طبیعی سنتی از برهان را رد و ...
بیشتر
چکیده
آیا میتوان با اقامۀ برهان منطقی وجود خدا را اثبات کرد؟ برخی فیلسوفان معتقدند اثبات وجود خدا با اقامۀ برهان منطقی امکانپذیر است؛ در مقابل، برخی دیگر بر این باورند که اثبات وجود خدا با برهان منطقی امتناع دارد؛ اما گروه سومی هستند که هرچند اثبات وجود خدا را ممتنع نمیدانند، تلقی طرفداران الهیات طبیعی سنتی از برهان را رد و شرایط جدیدی را برای برهان پیشنهاد میکنند. اینان بر این باورند که هرچند برخی از استدلالهای مخالفان براهین کلاسیک الهیات طبیعی در اثبات وجود خدا قابل نقد است و میتوان به نحوی از اثباتپذیری وجود خدا دفاع عقلانی کرد، تلقی مدافعان الهیات طبیعی سنتی از مفهوم برهان و شرایط آن و یقینی بودن براهین کلاسیک اثبات وجود خدا برای همگان قابل دفاع نیست. با پذیرش پارادایمهای جدید معرفتشناختی و بازسازی مفهوم برهان به عنوان برهان وابسته به شخص، میتوان از برخی براهین اثبات وجود خدا دفاع کرد و تلقی جدیدی از عقلانیت باور به خدا ارائه کرد.