علیرضا ملااحمدی؛ هادی وکیلی
دوره 9، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 51-75
چکیده
یکی از مهمترین مباحثی که امروزه در عرصۀ فلسفۀدین و فلسفۀعلم مطرح است، موضوع «نسبت علم و دین» و «علم دینی» است. حکیم متألّه آیت الله جوادی آملی (مدّظلّه) در خلال مباحث کتاب «منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی» به طرح کلیاتِ دیدگاه خویش در این رابطه پرداخته است که میتوان آنرا چالشبرانگیزترین نظریه دربارۀ علم دینی دانست. ...
بیشتر
یکی از مهمترین مباحثی که امروزه در عرصۀ فلسفۀدین و فلسفۀعلم مطرح است، موضوع «نسبت علم و دین» و «علم دینی» است. حکیم متألّه آیت الله جوادی آملی (مدّظلّه) در خلال مباحث کتاب «منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی» به طرح کلیاتِ دیدگاه خویش در این رابطه پرداخته است که میتوان آنرا چالشبرانگیزترین نظریه دربارۀ علم دینی دانست. لذا اشکالات و پرسشهای متفاوتی دربارۀ آن نظریه مطرح شده است که از جملۀ مهمترینِ آنها، «عدمانسجام» و همچنین «عدمکارآمدی و ثمربخشی بهخصوص در ساحت علوم تجربی» میباشد. لذا در این نوشتار تلاش شده است تا بر محور اندیشههای آن حکیم متألّه، بهترتیب در جستجوی پاسخ این دو پرسش باشیم که «جهت نیل به یک الگو برای اسلامیسازیِ علومتجربی چه باید کرد؟» و سپس «چنین طرحی در صورت بسطیافتن و عملیشدن، چه ثمرات و کارکردهایی بهدنبال خواهد داشت؟» بنابراین مبتنی بر دیدگاههای ایشان، ابتدا ملزوماتِ دینیسازیِ علوم تجربی ذیل دو عنوان «اصول گزارهای» و «اصول روششناختی» تبیین گردیده، سپس ثمرات پیادهسازیِ این الگو ذیل پنج عنوان تبیین میگردد. در این بخش روشن میشود که در صورت تبدیلشدنِ این تئوری به یک الگوی عملیاتی، علم تجربی ثمراتِ چشمگیری خواهد داشت که «افزایش کارآمدیِ علوم تجربی و جهش تکنولوژی» یکی از آنها خواهدبود.