علی علیاصغری صدری؛ سیدجواد میری
دوره 3، شماره 6 ، آذر 1391، ، صفحه 95-117
چکیده
چکیده در این نوشته، نخست به آرای مخالفان علم بومی در ایران اشارهای میکنیم؛ سپس، برداشتهای اندیشمندان را از دیدگاه شریعتی دربارۀ علم بومی مطرح میسازیم؛ بعد از آن، زمینههایی که شریعتی برای مدل علمی خود شرحمیدهد، بررسی میکنیم. اصلیترین این زمینهها عبارتاند از: تأثیر فرهنگ بر علم، نقش محقق در علم و تفاوت علم ...
بیشتر
چکیده در این نوشته، نخست به آرای مخالفان علم بومی در ایران اشارهای میکنیم؛ سپس، برداشتهای اندیشمندان را از دیدگاه شریعتی دربارۀ علم بومی مطرح میسازیم؛ بعد از آن، زمینههایی که شریعتی برای مدل علمی خود شرحمیدهد، بررسی میکنیم. اصلیترین این زمینهها عبارتاند از: تأثیر فرهنگ بر علم، نقش محقق در علم و تفاوت علم و فکر. اینها بستر لازم برای علم بومی را فراهممیکنند؛ پس از آن، به ضرورت علم بومی در چهارچوب نقد علم مدرن از یکسو و اهمیت علم از سوی دیگر میپردازیم. معنای بومیسازی علم نزد شریعتی، حوزۀ بومیسازی و سازوکارهای آن، مباحث انتهایی این نوشته را تشکیل میدهند. سرانجام، مقایسۀ مختصری میان شریعتی و برخی اندیشمندان صورتمیگیرد. در مجموع، این مقاله بر آن است تا نشاندهد میتوان شریعتی را یکی از نخستین کسانی دانست که نیاز به علم بومی را در جامعۀ ایران مطرحکردهاند.