سمیه امیری؛ عباس احمدی سعدی
چکیده
بررسی رابطه میان حکمت و شریعت همواره دغدغه فیلسوفان بوده است و در عصر ما پرداختن به آن از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا جهان امروز سخت محتاج معنویت و پایبندی به شریعت است آن هم شریعتی که برپایه عقل و استدلال بنا شده باشد. از سویی اگر حقیقت غایت شریعت است، راه های رسیدن به معرفتی که انسان را به حقیقت برساند کدام است؟ این نیز دارای ابهامات ...
بیشتر
بررسی رابطه میان حکمت و شریعت همواره دغدغه فیلسوفان بوده است و در عصر ما پرداختن به آن از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا جهان امروز سخت محتاج معنویت و پایبندی به شریعت است آن هم شریعتی که برپایه عقل و استدلال بنا شده باشد. از سویی اگر حقیقت غایت شریعت است، راه های رسیدن به معرفتی که انسان را به حقیقت برساند کدام است؟ این نیز دارای ابهامات فراوان است و پیرامون آن نظرات مختلفی بیان شده است.ما در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی، در پی تبیین این مطلب هستیم که حکمت فراتر از فلسفه است و حکمت، فلسفة متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. در میان اندیشمندان مسلمان، نظرات عین القضات همدانی حکیم و عارف قرن پنجم هجری را برگزیده ایم که به عقیده عده ای، جمع بین حکمت عملی و نظری است. او از میان راههای حس، تجربه و عقل راه دیگری را به عنوان «طور وراء عقل» مطرح می کند و شناخت حقیقی و ریشه ای را تنها از طریق دستیابی به بالاترین شناخت یعنی طور وراء عقل می داند.شریعت ملاک صحت و سقم هر معرفتی است و در تبیین مبانی معرفت شناسی باید از کشف بهره برد و از حکمت به عنوان ابزار معرفتی در فهم آیات الهی و جهت درک مبانی هستی شناسی استفاده کرد.