فریبا پسندی؛ محمدرضا شمشیری؛ مهدی دهباشی
چکیده
زبان شناسی دین و بررسی ساختار آن یکی از مهم ترین موضوعاتی است که از دیرباز در عرصه دین پژوهی درخور توجه بوده و سابقه ای دیرینه دارد. این مبحث در فلسفه دین آمیخته با موضوع تمثیل همواره به تحلیل و بررسی معانی اوصاف الهی و تبیین گزاره های دینی در تمامی ادیان آسمانی اختصاص داشته و امروزه با مطرح شدن شبهاتی درخصوص تعارض علم و دین، زبان دینی ...
بیشتر
زبان شناسی دین و بررسی ساختار آن یکی از مهم ترین موضوعاتی است که از دیرباز در عرصه دین پژوهی درخور توجه بوده و سابقه ای دیرینه دارد. این مبحث در فلسفه دین آمیخته با موضوع تمثیل همواره به تحلیل و بررسی معانی اوصاف الهی و تبیین گزاره های دینی در تمامی ادیان آسمانی اختصاص داشته و امروزه با مطرح شدن شبهاتی درخصوص تعارض علم و دین، زبان دینی به عنوان موضوعی مستقل اهمیت به سزایی یافته است. در دهه های اخیر از میان رهیافت ها و رویکردهای فراوانی که در موضوع زبان دین مطرح شده، علامه محمد حسین طباطبایی با تأکید بر معرفت بخش بودن و قابل فهم بودن انواع گزاره های دینی صاحب دیدگاهی شاخص است. این جستار با رویکرد توصیفی، تحلیلی بررسی آرای این اندیشمند اسلامی معاصر را در مورد ساختار زبان دین و تمثیلی بودن این زبان به دلیل وجود بطون و لایه های درونی آن مدنظر قرار داده است.
فریبا پسندی؛ محمدرضا شمشیری
دوره 8، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 73-90
چکیده
یکی از مباحث مهم در عرصه دینپژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزههای آموزههای دینی و یافتههای علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارضهای علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخصترین چهرههایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم در عرصه دینپژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزههای آموزههای دینی و یافتههای علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارضهای علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخصترین چهرههایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. این دو هر چند در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازی کننده داشتند و در پی اثبات استقلال دین از علم و ایجاد حوزهای حفاظتی برای دین بودند؛ اما با ارائهی طرحهای خود در راستای بازگشت به گوهر دین، قرائتهایی از دین بیان نمودند که به دلیل تک بعدی بودن از مشکلات قابل توجهی برخوردار بود. شلایر ماخر، خدا و عناصر مهم دین را در حد احساس و تجربه شخصی کاهش داد؛ نوعی انسان محوری و تفسیر آموزههای دینی بر اساس معارف بشری که کارل بارت آن را نادرست خواند. اما بارت هم در معرض خطر قرار گرفت؛ تنها معیار سنجش را آموزههای مسیحی دانست و بزرگداشت خدا را با کوچک ساختن انسان همراه ساخت؛ یعنی درست خلاف جهتی حرکت نمود که شلایر ماخر پیموده بود.