سیدمسعود سیف؛ پریسا وفامند
دوره 6، شماره 12 ، آذر 1394، ، صفحه 33-55
چکیده
یکی از مسائل مهم در فلسفۀ دکارت دور دکارتی است. این مسئله را اولینبار معاصران دکارت مطرح کردند؛ اینکه دکارت معتقد است: «اگر من یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریبکار نیست، میتوانم یقین داشته که هر آنچه را به طور واضح و متمایز ادراک کردهام صحیح است» و «فقط در صورتی که در ابتدا یقین داشته باشم که هر آنچه را به ...
بیشتر
یکی از مسائل مهم در فلسفۀ دکارت دور دکارتی است. این مسئله را اولینبار معاصران دکارت مطرح کردند؛ اینکه دکارت معتقد است: «اگر من یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریبکار نیست، میتوانم یقین داشته که هر آنچه را به طور واضح و متمایز ادراک کردهام صحیح است» و «فقط در صورتی که در ابتدا یقین داشته باشم که هر آنچه را به طور واضح و متمایز ادراک کنم صحیح است، میتوانم یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریبکار نیست»؛ یعنی یقین به دو قضیۀ «خداوند وجود دارد و فریبکار نیست» و «هر آنچه به نحو واضح و متمایز ادراک کنم صحیح است» منوط به یکدیگر است و بنابراین مستلزم دور است. برای حل مسئلۀ دور دکارتی راهحلهای متعددی ارائه شده است که مهمترین آنها عبارتاند از راهحل حافظه، راهحل یقین دوگانه و راهحل مبتنی بر تفسیر روانشناسانه. در این مقاله راهحل حافظه و نقد آن را بررسی میکنیم که بنا بر آن خداوند ضامن دقت حافظۀ ماست، نه ضامن درستی ادراکات واضح و متمایز.