در این مقاله سعی شده تا علل و دواعی امام محمد غزالی در مخالفت و ضدیت با فلسفه و فیلسوفان بهاختصار تقریر شود؛ زیرا بیتردید وی یکی از جدیترین و سرسختترین مخالفان فلسفه و فیلسوفان در همۀ ادوار تاریخ بوده است. البته، دراینباره سخن بسیار گفته شده است، اما در این میان بهتر است از زبان خود غزالی و فیلسوفان طراز اول به داوری ...
بیشتر
در این مقاله سعی شده تا علل و دواعی امام محمد غزالی در مخالفت و ضدیت با فلسفه و فیلسوفان بهاختصار تقریر شود؛ زیرا بیتردید وی یکی از جدیترین و سرسختترین مخالفان فلسفه و فیلسوفان در همۀ ادوار تاریخ بوده است. البته، دراینباره سخن بسیار گفته شده است، اما در این میان بهتر است از زبان خود غزالی و فیلسوفان طراز اول به داوری بنشینیم تا حقیقت آفتابیتر شود. اما آنچه دراینباره، بهاجمال، میتوان گفت این است که درواقع، مخالفت غزالی نه با خود فلسفه که با ورود نابجا و ناصواب فیلسوفان در عرصۀ دیانت بوده است. البته، مخالفت وی با فیلسوفان نیز در نظر خویش، نه از سر عناد و رقابت که به انگیزۀ دفاع از دین بوده است؛ زیرا حداقل، پارهای از عقاید فیلسوفان موجب سستی دیانت تودۀ مردم میشود و در تناقض با اعتقادات و اصول دین است.