پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
بررسی اصل تربیتی تدریج در قرآن، مبتنی بر تحلیل و نقد دیدگاه مفسران قرآن
1
25
FA
بتول
ابدال
دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس
b.abdal@modares.ac.ir
کاوس
روحی برندق
0000-0003-3474-0421
دانشیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس
k.roohi@modares.ac.ir
سید مهدی
سجادی
استاد علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس
sajadism@modares.ac.ir
نهله
غروی نائینی
استاد علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس
naeeni_n@modares.ac.ir
10.30465/srs.2022.5604
چکیده<br />اصول تربیت بواسطه حلقه واسط بودن بین مبانی و اهداف تربیتی یکی از مباحث مهم و کاربردی در تعلیم و تربیت می باشد. یکی از اصول تربیت، اصل تدریج می باشد که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان متقدم و متأخر تربیت قرار گرفته است. در قرآن کریم مسئله تدریج در آیات متعدد در دو حوزه تکوین و تشریع مطرح شده است. با بررسی های انجام شده، از آیاتی که در حوزه تکوین بیان شده می توان مبنای تدریج و از آیاتی که درحوزه تشریع بیان شده می توان اصل تدریج را استخراج نمود. مفسران قرآن به طور مستقیم و غیر مستقیم به این اصل تربیتی پرداخته اند. اندیشمندان علوم تربیت اسلامی در مورد اصل تدریج، به دسته ای خاص از آیات قرآن اشاره داشته اند، در حالی که در قرآن کریم حدود 90 آیه راجع به این اصل وجود دارد که برخی به طور مستقیم و برخی به طور غیرمستقیم به اصل تدریج اشاره دارند و می توان تدریج در آموزش را از آنها برداشت نمود.<br />این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه مفسران قرآن را در زمینه استناد به آیات قرآن و گستره آیاتی که در مورد این اصل وجود دارد مورد پژوهش، تحلیل و بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است برخی مفسران از جمله علامه طباطبایی با استناد به آیات قرآن به طور مستقیم به این اصل در آموزش اشاره کرده اند.
واژگان کلیدی : اصول تربیتی,اصل تدریج,مفسران قرآن,علوم تربیت اسلامی
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5604.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5604_198bca541eee23255d633ccb65a5bff9.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
بررسی و نقد آراء مفسران پیرامون اعجاز علمی صلب و ترائب در قرآن کریم
27
64
FA
سینا
آقائی
0000-0002-8154-8419
دبیر زیست شناسی آموزش و پرورش چابکسر/ گیلان
hadisnow@gmail.com
10.30465/srs.2021.38494.1912
دیدگاه قرآن در مورد آفرینش انسان همواره مورد بحث بوده است. یکی از شبهاتی که مطرح میشود، مربوط به آیات ابتدایی سوره مبارکه طارق است. منتقدان قرآن بر این باور هستند که کتاب خدا در این آیات مرتکب اشتباهاتی جهت نشان دادن منشأ سلولهای جنسی شده است. اشتباهات منتقدان قرآن، درک نادرست آنها از علم لغت، برداشت غلط از قرآن و گره زدن نظرات مفسران به نظر قرآن و از طرفی دیگر نظرات گوناگون و مختلف مفسران که در اغلب اوقات فاصله زیادی با علوم روز مانند علم آناتومی دارد، موجب این کجاندیشی شده است. هدف از این پژوهش، بررسی نظرات مفسران، نقد آنها و برداشتی درست از این آیات میباشد. در این پژوهش با گرایش انتقادی و براساس منابع کتابخانهای، پس از بحث روی آیات 5 الی 8 سوره مبارکه طارق و مشاهده نظرات مفسران و لغویان، به تبیین نظر شخصی نویسنده منطبق با علم لغت و آناتومی خواهیم پرداخت و در پایان نشان خواهیم داد که نهتنها اشتباهی از جانب قرآن در این آیات رخ نداده بلکه اعجازی حیرتانگیز نیز مطرحشده است، زیرا برخلاف تصور برخی مفسران، با بررسی کتب لغت نزدیک به زمان نزول قرآن و مشاهده احادیث و روایتی که در توضیح این آیات آمده است، روشن میشود که صلب و ترائب مربوط به مرد بوده و به استخوانهای خاجی و عانه انسان اشاره دارند.
سوره طارق,صلب و ترائب,اعجاز قرآن,آناتومی,آفرینش انسان
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6984.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6984_9b60125167fb923e110e67d266fb1084.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
بازشناخت علمی- دینی رابطه «مدائن سماء» و «عمود نور» در روایت: «لهذه النجوم التی فی السماء مدائن …مربوطة کل مدینة الی عمود من نور»
65
87
FA
زهرا
بشارتی
دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه علامه طباطبائی
mrs.besharati@yahoo.com
علی
شریفی
0000-0002-3550-7974
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه علامه طباطبائی
dralisharifi15@gmail.com
محمدرضا
بشارتی
پژوهشگر پژوهشکده اعجاز قرآن دانشگاه شهید بهشتی
besharati@ce.sharif.edu
10.30465/srs.2022.5603
در روایتی از امام علی(ع) وجود مدائنی در آسمان که هر یک به عمودی از نور اتصال دارند، مطمح نظر قرار گرفته است. بعضی مراد از «مدائن سماء» را شهرهایی شبیه به شهرهای زمینی در آسمان دانسته اند و آن را حمل بر وجود زمین های متعدد در فضا کرده اند. برخی نیز بر جعلی بودن روایت مذکور تأکید کرده اند. بر این اساس نوشتار حاضر با عنایت به اختلاف برداشت ها، جهت تبیین چیستی مدلول روایت مذکور به بررسی متنی و سندی آن با تکیه بر روش های نقد حدیث پرداخته است. بر این اساس می توان با تکیه بر صحت سندی و معنای جامع و فراگیر«محصون بودن» برای واژه «مدائن» و «سیارات» برای «نجوم» در متن، به ترتیب به معانی «مدارهای سیارات» و «نیروی جاذبه خورشیدی» برای «مدائن سماء» و «عمود نور» دست یافت. همچنین طول عمود نور در متن حدیث و شعاع منظومه شمسی یعنی فاصله کمربند کوئیپر از خورشید با نظرداشت مرز بخش سیارهای (با تقریب بالا) برابر است.
مدائن,سماء,عمود نور,مدار,جاذبه خورشیدی
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5603.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5603_8ce9c46eea149d3bdf0b6cba7d8092f7.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
واکاوی تطور تاریخی آراء مفسران پیرامون واژه «کفاتا» در آیه «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً»
89
109
FA
مهیار
خانی مقدم
0000.0001.5791.4039
استادیار قرآن و حدیث دانشگاه گیلان
m.khani@guilan.ac.ir
علی اصغر
شعاعی
هیات علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم
shoaei114@yahoo.com
10.30465/srs.2021.37549.1885
واژه «کفات» در آیه 25 سوره مبارکه مرسلات به عنوان یکی از صفت های زمین مطرح شده که دقت در آراء مفسران قرآن و تطور پیرامون مفهوم آن، می تواند نمونه ای مناسب از نقش تغییر مقتضیات فرهنگ مخاطبان در نحوه ارائه مطالب تفسیری را ارائه نماید. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، به بررسی روایات معصومان(ع)، آراء لغویان و مفسران(از قرن اول تا دوران معاصر) و سیر تطور آنها پرداخته است که بر اساس نتیجه آن، به رغم آنکه از تفاسیر متقدم تا تفاسیر قرن چهاردهم هجری، به دلیل رویکرد دغدغه های تفهمی مخاطبان قرآن که عمدتا ناظر به فلسفه، کلام، ادبیات، فقه و .. بود، معنای واژه «کفات» که فحوای ضمیمه و جذب کردن نسبت به زمین بود را با ادبیاتی ناظر به جایگاه آرامش و سکونت و تامین مایحتاج انسان و دفن اموات مطرح کردند، از قرن چهاردهم با ترجمه آثار علمی ناظر به رنسانس در تمدن غرب و اولویت یافتن علوم تجربی، گرایش به توضیح بر اساس اصطلاح تخصصی جاذبه در میان مفسران، فزونی یافت.
آیه25مرسلات,کفات,جاذبه زمین,تفسیر علمی قرآن
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6770.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6770_d3a1f6685bc5990f9c19ead8a720ef6e.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
خوانشی اگزیستانسیالیستی از مفهوم مرگ در نهج البلاغه
111
129
FA
ندا
راه بار
0000-0003-2479-6544
کارشناس ارشد فلسفه اسلامی . پژوهشگر و مدرس
n.rahbar.b@gmail.com
مهدی
خبازی کناری
0000-0003-2654-4607
دانشیار فلسفه غرب عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران
m.kenari@umz.ac.ir
10.30465/srs.2021.35342.1838
تحلیل اگزیستانسیال از مفهوم مرگ یکی از مولفه های بنیادین تفکر هایدگر است. برمبنای تفکر هایدگر، مرگ به مثابه تعین امکان های اصیل دازاین، ضرورتی ست اجتناب ناپذیر، که عیان کننده ی بخشی از جهانمندی وی است. امکانی که دازاین با آن تولد یافته و به فرایند فهم هستی راه می یابد. به دیگر سخن، زندگی و مرگ، در نسبت با یکدیگر تکوین می یابند. در سنت اسلامی، در نهج البلاغه نیز با نگرشی اگزیستانسیالیستی به مفهوم مرگ مواجه هستیم، که به مثابه نزدیک ترین امکان فرد گریزی از آن نیست. خوانش حضرت امیر از مرگ، خوانشی سلبی و اضطراب آور نیست، بلکه نگرشی اصیل و اگزیستاسیالیستی است که فرد در فرایند حیات آن را هم چون امری بالقوه به فعلیت می رساند. در پژوهش حاضر، با نگاهی اگزیستانسیالیستی به مرگ در نهج البلاغه پرداخته خواهد شد و میزان نزدیکی و هم اندیشی هایدگر و حضرت امیر پیرامون مساله مرگ نشان داده خواهد شد. از جمله این که مرگ اندیشی، تعالی به خودآگاهی، زیستن آگاهانه و تعین امکان های واقع بوده ی فرد در جهان است. به بیان دیگر، تفکر درباره ی مرگ، هویت زندگی را برای ما آشکار خواهد کرد.
مرگ آگاهی,زندگی,نهج البلاغه,اگزیستانسیالیسم
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6708.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6708_70de50608dceb5e3d90136a8d4d218a7.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
منشأ دین از دیدگاه اندرو لانگ (از نقد نظریۀ تطورگرایی تا طرح دیدگاهی جدید دربارۀ منشأ دین)
131
162
FA
قربان
علمی
دانشیار گروه ادیان و عرفان تطبیقی. دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران
gelmi@ut.ac.ir
یونس
تسلیمی پاک
دانشجوی دکتری گروه ادیان و عرفان تطبیقی. دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران
taslimi.yns@gmail.com
10.30465/srs.2021.37496.1883
در نیمۀ دوم قرن نوزدهم، انسانشناسان تطورگرا معتقد بودند که باور دینی بشر از صورتهای سادۀ نخستین آغاز شده و پس از طی مراحل مختلف تحول تاریخی، به شکل ادیان مترقی کنونی درآمده است. بر اساس این دیدگاه، انسانهای ابتدایی تصوری از مفهوم خدا نداشتند و شکلگیری این مفهوم در ذهن آدمی، مربوط به آخرین مرحله از مراحل تحول از اندیشۀ دینی بشر تلقی میشد. اندور لانگ، انسانشناس اسکاتلندی، از مهمترین مخالفان استفاده از آموزههای تطورگرایانه در تبیین خاستگاه دین، ضمن نقد این دیدگاه، نظریهای دربارۀ وجود «موجود متعال» در باورهای انسانهای اولیه ارائه داد که بعدها توسط برخی دیگر، بهویژه ویلهلم اشمیت، انسانشناس اتریشی، تکمیل و با عنوان نظریۀ «توحید ابتدایی» مطرح شد. لانگ باور به خدا و باور به جاودانگی روح را دو منشأ عمده و ضروری برای دین میداند و با استناد به شواهدی، معتقد است که حتی در میان عقبماندهترین اقوام جهان هم سایههایی از اندیشۀ پرستش «موجود متعال» مشهود است. این مقاله، ضمن مرور زمینهها و مبانی فکری لانگ، و مهمترین نقدهای او به آراء انسانشناسان تطورگرا (از فرضیات مادیگرایانه و پوزیتیویستی گرفته تا غفلت از ساحت فراروانی در وجود آدمی)، به تبیین مهمترین نظریۀ او در حوزۀ انسانشناسی دین میپردازد.
اندرو لانگ,منشأ دین,انسانشناسی دین,تطورگرایی,موجود متعال,توحید ابتدایی
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6918.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6918_99f21e508e91017e879bded4ac7b4fc9.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
زوایه دید زمانی در داستانهای قرآن و عهد عتیق (مطالعه موردی داستان حضرت ابراهیم و لوط8 )
163
187
FA
عیسی
علیزاده منامن
دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، گروه علوم قرآن و حدیث، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
isaalizadeh313@gmail.com
سید حسن
عاملی
دانشیار گروه فقه و حقوق اسلامی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
sydhsnamly@gmail.com
علی
غفاری
دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
a_ghafari@uma.ac.ir
رامین
محرمی
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
moharami@uma.ac.ir
10.30465/srs.2020.32667.1780
زاویه دید زمانی، به بررسی زمان در روایت را بحث و در آن از سه جنبه اصلی ترتیب، دیرش و بسامد مطرح می شود که باید آنها را در کل متن و نه دریک جمله بررسی کرد؛ این نوشتار به صورت توصیفی و تحلیلی به بررسی زاویه دید زمانی در داستان حضرت ابراهیم و لوط در دو کتاب مقدس قرآن کریم و عهد عتیق پرداخته است، نتایج بدست آمده نشان می دهد که اندیشه کلی حاکم بر دو کتاب بر زوایه دید زمانی تاثیر مستقیم داشته است؛ ترتیب در داستان عهد عتیق بارزتر از قرآن کریم می باشد و زمان قرائت با زمان روایت نسبت هماهنگتری در قران کریم بر عهد عتیق دارد و نیز بسامد در قرآن کریم مکرر و در عهد عتیق در اغلب از نوع مفرد است، این موارد از ایدئولوژی قرآن که هدایتی و تربیتی است و در عهد قدیم تاریخی است، را نشأت گرفته و به صورت کلی سعی در بیان آن را دارد.
زاویه دید,ترتیب,دیرش,بسامد,قرآن کریم,عهد عتیق
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5893.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5893_cf9b4c2f5f68a9b8ed487005734bfdc4.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
تحلیل و بررسی آرای ابن عربی از منظر دانش حصولی و حضوری با تکیهبر «فصوص الحکم»
189
215
FA
احمدرضا
کیخای فرزانه
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی ،دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان،ایران ،زاهدان
keikhafarzaneh@lihu.usb.ac.ir
حمیرضا
اکبری
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی،واحد زاهدان ،دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان،ایران
hamidrezaakbari22@gmail.com
محمد
زارعی
0000-0002-6943-0733
استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان
m.zarei1359@gmail.com
10.30465/srs.2021.34695.1822
این پژوهش با تکیهبر فصوص الحکم به سلوک قدسی و حضوری، اتصالی و شهودی در دریافتهای باطنی و تجربههای عرفانی و قلبی ابن عربی در کاربست دانش حصولی و حضوری میپردازد. علاوه بر آن اندیشههای عرفانی، اصالت موهبت و کشش در برابر تدبیر و کوشش، رهایی از امور حسی و علایق مادی بهعنوان راه جزم و مطمئن برای نیل به مطلوب حقیقی در دیدگاه این عارف گرانقدر مطرح میشود.<br />ابن عربی آنچه را از انواع علوم ضروری میداند که حاصل از کشف است و معتقد است که این علم هرگز در معرض شک و شبهه نیست، درعینحال راه عقل را بهشرط آنکه حد خود را نگه دارد تخطئه و تحقیر نمیکند و تمام سخنشان در این است که یگانه وسیلۀ شناخت «تعریف الهی» است.<br />ازنظر ابن عربی عقل و علم ظاهری در محدودۀ صورتهای ذهنی تلاش میکند و هدف اش رسیدن به ادراک است اما هدف علم نورانی؛ گشایش چشم بصیرت و ادراک ملکوت عالم و درک حقایق و رسیدن بهحق است که سرچشمۀ حقیقی آن باطن و روح و قلب انسان کامل است.<br />واژههای کلیدی: ابن عربی، علم حصولی و حضوری، درک باطنی، اصالت کشف و شهود.
ابن عربی,علم حصولی و حضوری,درک باطنی,اصالت کشف و شهود
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6609.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6609_fa42fcaa7d9ff56c55cd04c34d18ce2d.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
نقد و بررسی دیدگاه مایکل روس در باب رابطه علم و دین
217
245
FA
وحید
گرامی
دانشجوی دکتری رشته فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه زنجان
gerami.vahid@znu.ac.ir
محسن
جاهد
دانشیار فلسفه و کلام اسلامی/دانشکده علوم انسانی/دانشگاه زنجان/زنجان/ایران
jahed.mohsen@znu.ac.ir
حسن
فتح زاده
دانشیار فلسفه و کلام اسلامی/دانشکده علوم انسانی/دانشگاه زنجان/زنجان/ایران
hfatzade@znu.ac.ir
10.30465/srs.2021.35471.1840
تحلیل و بررسی رابطه علم و دین همواره یکی از مهمترین دغدغههای فلسفی و کلامی بوده است. از جمله کسانی که به طور مفصَّل به این مسئله پرداخته مایکل روس است. مدعای وی آن است که ماهیت علم ذاتاً استعاری است و از آنجا که استعاره محدود است، علم نیز محدود بوده و اساساً برخی مسائل، برای دانشمند مسئله نیست تا در صدد پاسخ به آنها برآید. وی فهرستی از اینگونه مسائل به شرح زیر ارائه میدهد: منشأ موجودات، مبانی اخلاق، ماهیت آگاهی و معنای جهان؛ لذا موقعیتی برای دیگر حوزهها از جمله دین فراهم میشود تا به آن سؤالات پاسخ دهند. بنابراین، روس خود را از حامیان دیدگاه استقلال میداند. نقطه ضعف دیدگاه روس آن است که وی ادعا میکند شاید مسائلی که امروزه در قلمرو دیناند، در آینده ذیل علم قرار گیرند، حال آنکه نگارندگان بر این باورند که اولاً، غالب مسائل چهارگانهای که در فهرست فوق وجود دارند، به دلیل ویژگیهایی مانند: مسئلهمحور بودن علم، غیرارزشی بودن و حاکمیت استعاره ماشین در علم، هرگز نمیتوانند ذیل علم قرار گیرند، لذا همواره ذیل دین باقی میمانند. ثانیاً، با توجه به استعاری بودن زبان علم باید در رابطه علم و دین به دیدگاه مکمّل باور داشت، نه دیدگاه استقلال.
دین,علم,استعاره ماشین,استقلال,مکمِّل,مایکل روس
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6807.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6807_34f29a98c5ffbbbb7806bb3cb354c09f.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
تفسیر علمی آیه مرج البحرین با رویکرد شبهه پژوهی
247
266
FA
مجید
معارف
استاد گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران
maaref@ut.ac.ir
شادی
نفیسی
دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران
shadinafisi@ut.ac.ir
حسین
رضایی
دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران
hossein.reza.364@gmail.com
10.30465/srs.2021.36019.1851
در قرآن کریم سخن از دو دریاست که یکی شیرین و دیگری شور و تلخ بوده که این دو با هم تلاقی می کنند، اما بر هم غلبه پیدا نمیکنند و از آنها لولوء و مرجان نیز استخراج نیز می-شود. درباره اینکه مقصود از این دو دریا چیست و مصداق آن کدام است در میان مفسران آراء مختلفی وجود دارد که این آراء از جنبههای مختلف قابل نقد و بررسی هستند. در این میان عده دیگری تلاش میکنند این آیات را از جنبه علمی مورد نقد قرار داده و آن را خطای علمی قرآن کریم معرفی نمایند که شخصی به نام مستعار سها از جمله آنهاست. وی در کتابی با عنوان نقد قرآن دلایلی در نقد علمی این آیات ارائه کردهاست. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی با گرایش انتقادی و بر اساس منابع کتابخانهای انجام شده، قصد دارد با مراجعه به منابع معتبر علمی در حوزه زیستبومشناسی، به نقد و بررسی ادعاهای مطرح شده پرداخته و ضمن بررسی آراء مفسران و محققان، عدم تعارض بین یافتههای علمی با آیات مربوط به بحث را اثبات نماید. در این مقاله دلایلی ارائه می گردد که مقصود از واژه «البحرین» مصبهایی از نوع زبانه آب شور (Salt Wedge) می باشد که ویژگیهای آن، با همه اوصاف برشمرده از این دو دریا در قرآن کریم، در تطابق کامل است.
تفسیر علمی,مرج البحرین,شبهه,کتاب نقد قرآن,سها
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6676.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6676_429785e0feababcd0e218cbac193c4f6.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
نقدی بر ادلهی سرمدیت زمانمند خداوند (با محوریت نقد دلایل ویلیام کریگ و استیون دیویس)
267
287
FA
سید جابر
موسوی راد
استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
mousavirad313@gmail.com
10.30465/srs.2021.36011.1850
سرمدیت خداوند به دو صورت زمانمند و بیزمان مطرح شده است. مطابق سرمدیت زمانمند، خداوند درون زمان قرار دارد و درون زمان، همیشه بوده، هست و خواهد بود. اما مطابق سرمدیت بیزمان، خداوند خارج از زمان قرار دارد. بسیاری از فیلسوفان دین معاصر از نظریهی سرمدیت زمانمند دفاع نمودهاند. از جمله ویلیام کریگ و استیون دیویس، تلاش نمودهاند ضمن به چالش کشیدن ادلّهی سرمدیت بیزمان بر مبنای این ادله وجود خدای زمانمند را اثبات نمایند: وجود شخصی خداوند مستلزم زمانمندی است؛ افعال زمانمند الهی نشان میدهد که ذات الهی زمانمند است؛ نسبت دادن زمان به ذات خداوند حاکی از زمامندی ذات الهی است؛ علم خداوند به امور زمانی بدون زمانمندی ذات خداوند ممکن نیست. در این مقاله با محور قراردادن ادلهی ویلیام کریگ و استیون دیویس، به تحلیل و نقد این ادلّه پرداخته خواهد شد و اثبات خواهد گردید که به لحاظ عقلی، نظریهی سرمدیت بیزمان که دیدگاه رایج در کلام و فلسفهی اسلامی است، با هیچ چالشی مواجه نیست.
سرمدیت زمانمند,سرمدیت بیزمان,خدا,ویلیام کریگ,استیون دیویس
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6704.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_6704_b0c5038bad47f859e00d529fa208bbbb.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
12
2
2022
01
21
علوم انسانی اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی و عطاس (مطالعه تطبیقی)
289
320
FA
محمد مهدی
نادری قمی
عضو هیئت علمی گروه مدیریت/ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی/ قم
naderi@qabas.net
10.30465/srs.2021.37861.1894
امکان و چگونگی علوم انسانی اسلامی، از جمله مسائل و موضوعاتی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و متفکران مسلمان قرار گرفته است. یکی از راههایی که میتواند به پیشرقت این حوزه مطالعاتی و حل مسائل آن کمک کند مطالعه تطبیقی آرا و نظریات شخصیتهای برجسته و تأثیرگذار این عرصه است. به همین منظور مقاله حاضر تلاش دارد با روش توصیفی تحلیلی، برخی از مهمترین مشابهتها و تمایزات دیدگاههای علامه مصباح یزدی و سید محمد نقیب العطاس در این زمینه را به اجمال بررسی نماید. از جمله مشابهتها میتوان به مواردی همچون: امکان و لزوم تدوین علوم انسانی اسلامی، ابتنای علوم انسانی اسلامی بر مبانی خاص خود، نفی حصر روششناختی تجربی، نقد سکولاریزم به عنوان یکی از مبانی مهم و اساسی علوم انسانی غربی و ... اشاره کرد. در مورد تقاوتها نیز مواردی همچون: تعریف علم، دین و علم دینی، معیار صدق و کذب گزارهها، جایگاه شهود در ابزارها و منابع شناخت، هستیشناسی و تأثیر آن در علوم انسانی اسلامی و ... قابل ذکر و اشاره است.
علم دینی,علوم انسانی اسلامی,علامه مصباح,سید محمد نقیب العطاس
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_7117.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_7117_67b598034ddc5940f000f9837af4615c.pdf