پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
تحلیلی بر اصل سنخیت در جریان وحی زبانی
1
18
FA
حسام
امامی دانالو
0000-0002-5687-3092
دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه علامه طباطبائی
hesam.e.danaloo@gmail.com
علی
شریفی
0000-0002-3550-7974
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.
dralisharifi15@gmail.com
10.30465/srs.2020.5514
تحلیل فلسفی وحی و تکلّم الهی، یکی از ضرورتهای دینی است. بشری بودن الفاظ قرآن کریم، انگارهای است که حداقل از اوایل قرن چهارم هجری، برای تبیین نحوة تکلّم الهی بهوجود آمده است و برخی در این میان برآنند که با توجه به اصل «سنخیت» ممکن نیست قرآن مخلوق بیواسطة خداوند باشد و بنابراین در جریان وحی، تنها معانی بدون شکل بر پیامبر اکرم (ص) نازلشده و ایشان خود به شکلدهی و عربی کردن معانی مبادرت ورزیده است. ازاینرو، پس از تبیین نحوة تمسک قائلان به بشری بودن الفاظ قرآن کریم، به اصل سنخیت، برداشت آنان تحلیل و نقد شده است و چنین به دست آمد که پذیرش اصل سنخیت مانع الهی دانستن الفاظ قرآن کریم نیست و با توجه به مبانی فلسفی، ازجمله مبانی وحدت وجود و تشکیک در وجود، میتوان با فرض پذیرش اصل سنخیت و بساطت ذات، همچنان الفاظ قرآن کریم را مخلوق بیواسطة خداوند دانست
اصل سنخیت,قرآن کریم,بشری بودن,وحی زبانی,خلق بیواسطه
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5514.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5514_530dc23fd4e436b2cd2609b6551dc23b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
معرفت شناسی از منظر عین القضات همدانی در نسبت میان حکمت ، شریعت و عرفان
19
41
FA
سمیه
امیری
مربی گروه معارف دانشگاه آزاد شیراز -سما
s.amiri63@yahoo.com
عباس
احمدی سعدی
استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی فسا
aahmadi85@gmail.com
10.30465/srs.2020.5666
بررسی رابطه میان حکمت و شریعت همواره دغدغه فیلسوفان بوده است و در عصر ما پرداختن به آن از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا جهان امروز سخت محتاج معنویت و پایبندی به شریعت است آن هم شریعتی که برپایه عقل و استدلال بنا شده باشد. از سویی اگر حقیقت غایت شریعت است، راه های رسیدن به معرفتی که انسان را به حقیقت برساند کدام است؟ این نیز دارای ابهامات فراوان است و پیرامون آن نظرات مختلفی بیان شده است.<br />ما در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی، در پی تبیین این مطلب هستیم که حکمت فراتر از فلسفه است و حکمت، فلسفة متجلّی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. در میان اندیشمندان مسلمان، نظرات عین القضات همدانی حکیم و عارف قرن پنجم هجری را برگزیده ایم که به عقیده عده ای، جمع بین حکمت عملی و نظری است. او از میان راههای حس، تجربه و عقل راه دیگری را به عنوان «طور وراء عقل» مطرح می کند و شناخت حقیقی و ریشه ای را تنها از طریق دستیابی به بالاترین شناخت یعنی طور وراء عقل می داند.<br />شریعت ملاک صحت و سقم هر معرفتی است و در تبیین مبانی معرفت شناسی باید از کشف بهره برد و از حکمت به عنوان ابزار معرفتی در فهم آیات الهی و جهت درک مبانی هستی شناسی استفاده کرد.
حکمت,شریعت,عین القضات همدانی,معرفت شناسی,عقل,طور وراء عقل
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5666.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5666_64971638de3279f7e9fb2f1b5a8bea7d.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
سیری بر فرآیند تسری اعتقادات در معماری
43
78
FA
حسن
ذوالفقارزاده
0000-0003-0939-7369
دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی/ دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین
hzolfagharzadeh@yahoo.com
10.30465/srs.2020.5608
بیان مسأله: اسلام کاملترین دین الهی است که توسط حضرت خاتم الانبیاء (ص) برای هدایت و رستگاری انسانها نازل شده است. دین از سرچشمة وحی نشأت گرفته است و انسانها برای رسیدن به معرفت دینی از طریق فعل و قول و تقریر پیامبر اعظم(ص)و امامان معصوم (ع) دست پیدا می کنند. دین در سه عرصۀ اعتقادات، اخلاقیات و احکام شکل می گیرد. اعتقادات یا اصول دین، شامل: توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت بوده که عقیدۀ هر مسلمان به هر کدام از اصول دین بجهت عدم تقلیدی بودن آنها بوده و باید از روى دلیل و برهان باشد. این اصول در همه موضوعات عالم جریان پیدا می کند. چگونگی تسری این اصول در معماری اسلامی مورد بحث این مقاله می باشد. <br />سوال تحقیق: فرآیند تسری اعتقادات به موضوعات هنر و معماری چگونه صورت می گیرد؟<br />اهداف تحقیق: معارف دینی از جمله اصول دین، ساری و جاری در تمام موضوعات عالم از جمله هنر و معماری است.<br />روش تحقیق: سرآغاز این پژوهش با توصیف کلمات کلیدی شروع شده و تبیین می شود که از طریق استنادی و نظری صورت می گیرد و بعد، از طریق مطالعات تطبیقی جهت تسری اعتقادات به معماری اسلامی تحلیل می گردد.<br />مهمترین یافتهها و نتیجهگیری تحقیق: هر یک از این اصول یک معنی خاص دارد و مشتقات بر آمده از این اصول معانی عام و شامل دارد. معنی خاص هر کدام مختص به همان اصل و دارای معنی واحد است که حاکی از بینش دینی است. ولی معنی عام آن ها که از طریق مشتقات آنها صورت می گیرد دارای بعد نظری و فلسفی است که معانی متکثر و گسترده و شمولیتی در عرصه های مختلف دارد و مصادیق آنها دارای تعیّناتی است که در علم معماری هم ، ظهور و بروز پیدا می کند.
"اعتقادات","معماری","اصول دین","فرآیند"
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5608.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5608_c7c362c9fe44d685242584c7b37bf149.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
نقدهای علامه طباطبایی بر نظریه های مفسران دیگر در تفسیر آیات مربوط به مسائل اجتماعی با تأکید بر نظریه اعتباریات
79
98
FA
سحر
صدری
دانش آموخته دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس
sadri2010@yahoo.com
کاوس
روحی برندق
0000-0003-3474-0421
عضو هیات علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس
k.roohi@modares.ac.ir
علی
حاجی خانی
عضو هیات علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس
ali.hajikhani@modares.ac.ir
محمد
سعیدی مهر
استاد گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس
saeedi@modares.ac.ir
10.30465/srs.2020.5602
یکی از نوآوریهای علامه طباطبایی، نظریه اعتباریات است. این نظریه بر آراء ایشان در زمینههای مختلف تأثیر گذاشته است. یکی از این موارد، تفسیر آیات مربوط به مسائل اجتماعی است. علامه در این راستا حین بحث از مسائل اجتماعی به نظریه اعتباریات توجه داشته و بسیاری از آنها را بر همین مبنا توجیه و تفسیر کرده است. این تحقیق با روش جستجوی کتابخانهای و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی (توصیفی – تحلیلی) به بررسی تأثیر نظریه اعتباریات علامه در تفسیر آیات مربوط به مسائل اجتماعی در تفسیر المیزان پرداخته و به این نتیجه رسیده است که ایشان، در تبیین مسائلی چون پیدایش زندگی اجتماعی انسان، روابط اجتماعی چون اخوت و بنوت و زوجیت، کلام و زبان، قوانین اجتماعی و عقد و عهد و قسم، نظریه اعتباریات را دخالت داده و در برخی موارد دیدگاهی نو و برخلاف دیدگاههای مفسران ارائه کرده است.
علامه طباطبایی,تفسیر,نظریه اعتباریات,مسائل اجتماعی
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5602.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5602_9b48a6c6d388a102351e479bf757d711.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
بررسی ساختار داستان حضرت ابراهیم و لوط در قرآن کریم و عهد عتیق براساس الگوی سیمپسون
99
120
FA
عیسی
علیزاده منامن
دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، گروه علوم قرآن و حدیث، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
isaalizadeh313@gmail.com
سید حسن
عاملی
دانشیار گروه فقه و حقوق اسلامی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
jabalameli12@yahoo.com
علی
غفاری
دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
a_ghafari@uma.ac.ir
رامین
محرمی
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
moharami@uma.ac.ir
10.30465/srs.2020.5684
بررسی داستان حضرت ابراهیم7 به علت درونمایههای مشترک در ادیان توحیدی و نیز داستان حضرت لوط7 به دلیل قرابت با ایشان که پیوستگی خاص در نوع چینش محتوا دیده میشود، بسیار مورد توجه میباشد، الگوی سیمپسون به علت جامعیت و مرزبندی مناسب دارای جامعیت میباشد، وی در ارائه الگوی ششگانه خویش برای بررسی روایت در بحث از شخصیتپردازی به اعمال و وقایع در روایت اشاره میکند، وی در این موضوع از ساختار گذرایی هالیدی استفاده و برای بسامدهای وقوع شده در داستان شش فرایند مادی، رفتاری، کلامی، ذهنی، رابطهای و وجودی را نام میبرد؛ مقاله حاضر به بررسی این موضوع با شیوه توصیفی - تحلیلی پرداخته است، براساس نتایج حاصل شده فرایند مادی به دلیل بیان ذکر سرگذشت انبیاء در هردو کتاب دارای فراوانی بیشتر میباشد، فرایند کلامی در قرآن درصد بیشتری را نسان میدهد که دلیل بر گفتگویی و نقل قول مستقیم در قرآن میباشد، درصد فرایندهای دیگر نیز نشاندهنده تفاوت در سبک خاص قرآن و سبک تاریخگونه تورات دارد، در مجموع فرآیندها داستان تورات مفصلتر و یکجا میباشد به همین دلیل تعداد بیشتری را شامل شده است، ولی این موضوع در قرآن به دلیل پراکندگی داستان در بین سورههای مختلف بسیار کمتر است، به نحوی که میتوان گفت هدف تورات داستانگویی ولی هدف قرآن از آوردن آن در پس پرده اهداف دیگر نهفته است.
"هالیدی","سیمپسون","داستان","شخصیت پردازی","فرایند"
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5684.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5684_6ae5be8b4b134c37aa430c853d3aaf08.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
مطالعه تطبیقی رهیافت علمی و قرآنی به مسأله تخریب محیط زیست
121
146
FA
سید سجاد
غلامی
0000-0001-8224-9560
استادیار گروه الهیات دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه دولتی یاسوج
s.gholami@yu.ac.ir
حجت اله
لطیف منش
استادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج
h.latifmanesh@yu.ac.ir
یعقوب
قاسمی باباحیدری
کارشناس ارشد علوم قرآنی از دانشگاه دولتی یاسوج
shehabon@gmail.com
10.30465/srs.2020.32963.1788
محیط زیست از جمله مسائل مهم حوزه علم و دین و چالش جدی درعصر حاضراست؛ تخریب محیط زیست، محققان را بر آنداشته است تا در پی کشف علت و عوامل اصلی ظهور این بحران باشند. یکی از جنبههایی که کمتر بدان پرداخته شده است، نگرش محیطزیستی مبحث فساد در زمین، از منظر مفسران قرآن کریم و دانشمندان علم محیط زیست است. این جستار درصدد است با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی و تطبیقی و با پرداختن به آراء مفسران فریقین و دانشمندان علوم محیط زیست، نوع نگرش هر دو طیف به مسئله محیط زیست و علل و عوامل اصلاح و افساد در زمین را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد. پس از بررسی تطبیقی و تحلیل آراء مفسران ذیل آیات، این نتیجه حاصل شد که آراء مفسران و دانشمندان محیط زیست از سویی دارای مشترکاتی است و از سوی دیگر وجوه و افتراقهای اساسی را دربردارد، از جمله اشتراکات، تخریب محیط زیست توسط انسان و از بین بردن حرث است که منجر به برهم زدن اکوسیستم و تأثیر آن در زندگی انسانها است، نادیده انگاشتن افعال سلبی و ایجابی در برخورد و ارتباط با خالق، مخلوق و خود، وجوه قابل ممیزهای است که تفوق دیدگاه مفسران را بر آنان داشته است.
قرآن,افساد,محیط زیست,حرث,نسل
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5838.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5838_66e0705ac32ab514d21f2626b61d460d.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
بررسی نگرش کریشنامورتی به دانش با تکیه بر آموزههای اسلام
147
171
FA
مهدی
قهرمان
استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه صنعتی سهند تبریز
mahdi_sut@yahoo.com
پریا
نوری
دانشجوی دکتری رشته مدرسی معارف گرایش قرآن و متون دانشگاه قرآن و حدیث(پردیس تهران)
p.noorikh@gmail.com
سید مجید
نبوی
دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشگاه اراک
majidnabavi1366@gmail.com
10.30465/srs.2020.33223.1790
کریشنا مورتی بهعنوان عارف، متفکر، نویسنده و سخنران در جهان معروف است. یکی از اصلیترین مولفههای فکری کریشنا مورتی (1895 -1986) دیدگاه خاص ایشان در مورد دانش است. اندیشه کریشنا در مورد دانش با نگرش اسلام تفاوتهای زیادی دارد. لذا در این نوشته دیدگاه ایشان با نگرش اسلام به دانش بهصورت تطبیقی و به روش کتابخانهای مقایسه شده و به روش توصیفی-تحلیلی پردازش گشت و مسجل شد با اینکه دیدگاه ایشان به دانش در مواردی همسان با دیدگاه اسلام است اما در بیشتر موارد نگاهشان به دانش کاملاً متفاوت با نگاه اسلام بوده و حتی در مواردی نیز متضاد است. از دید کریشنا مورتی دانش علت کرختی ذهن، جنگها و ویرانیها، بیثباتی انسان، اسارت ذهن، شرطیشدن و مانع تغییر روانی، همراه با جهالت، مانع خرد و آزادی انسان بوده و مطرود است. این در حالی است که هدایت انسان بوسیله علم طبق آیات و روایات ائمه معصومین مورد تاکید اسلام است. قرآن، پرورش عقل و اندیشه را یکی از عوامل و عناصر سازنده انسان میداند که سبب تکامل او میشود. بنابر آموزههای اسلام آنچه موجب بیثباتی و سردرگمی انسان میشود جهل و ندانستن است. بر اساس قرآن، نظر کریشنا مورتی مبنی بر اینکه دانشی که بهعنوان وسیلهای برای هدایت انسان در درون به کار گیرد مانعی برای کشف محسوب می-شود، مردود است. لذا اندیشه و نگاه مورتی به دانش در کل از دید اسلام مطرود و غیرقابل قبول است.
اندیشه,کریشنا مورتی,اسلام,علم,دانش,جهل
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5837.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5837_eff7ff310ce7436281a2cb13b82ae176.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
نسبت علم و دین در گذر تاریخ (دوره پیشارنسانس با تأکید بر اسلام و مسیحیت)
173
188
FA
زهرا
کلهر
دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشکده الاهیات دانشگاه شیراز
zkalhor93@gmail.com
علی رضا
فارسی نژاد
استادیار بخش فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه شیراز
alifarsi@shirazu.ac.ir
کامبیز
کلهر
کارشناس گروه علوم زیستی - دانشکده علوم - دانشگاه کردستان - سنندج- ایران
kalhor.kz@gmail.com
10.30465/srs.2020.5675
در طول تاریخ ِجوامع دینی، سرنوشت علوم به ویژه علوم عقلی همواره به به دست آموزههای إلاهیاتی آن جامعه بوده است از این نظر بررسی نحوه تعامل علوم به ویژه علوم عقلی با دین به معنای آموزههای إلاهیاتی دارای اهمیت است؛ اثر پیش رو که پژوهشی با رویکرد تاریخی است ضمن توصیف و تحلیل آراء مورخان درباره چگونگی تعامل علم و دین در دوره ماقبل تاریخ، یونان باستان و قرون وسطی در جهان مسیحیت و اسلام به این نتیجه میرسد که علم و دین در طول تاریخ همواره نسبتهای پویا، دو طرفه و گوناگونی با یکدیگر داشتهاند با این همه از زمان شکل گیری علوم، چه در یونان باستان و چه در قرون وسطی در عالم اسلام و مسیحیت همواره بین بخشی از آموزههای علوم به ویژه علوم عقلی با مواضع إلاهیاتی برخی از مذاهب دینی نوعی ناسازگاری وجود داشته است؛ با اینکه مسیحیت و اسلام هر دو در ابتدای ظهورشان سبب رشد علوم بودند و علوم- علوم عقلی- نیز روش لازم را برای تبیین تعالیم دینی در اختیار إلاهیدانان میگذاشت اما همواره نوعی ناسازگاری بین ساختار ذهنی - روانی مفسران آموزههای دینی و یافته-های علوم عقلی وجود داشته است.
اسلام,دوره پیشارنسانس,مسیحیت,نسبت علم و دین
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5675.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5675_09826d4e5cd4d3ac5bf0b748d3c61c68.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
اندیشوران مسلمان و تعلیل گونه های دین ورزی
189
210
FA
داود
معماری
0000-0002-0097-2665
استادیار دانشگاه بین المللی امام خمینی دانشکده علوم وتحقیقات اسلامی
memari@isr.ikiu.ac.ir
میثم
اکبرزاده
استادیار گروه حقوق و الهیات دانشگاه پیام نور استان قزوین
dr.m.akbarzadeh@gmail.com
10.30465/srs.2020.5595
گوناگونی وتنوع آدمیان در دینورزی واقعیتی انکارناپذیر است؛ اما تعلیل وتوجیه آن در نزد عالمان دینی، عارفان، فیلسوفان، روانشناسان و جامعهشناسان دین، معرکه آراء بوده است. برخی آن پدیده را یکسره معلل به عوامل غیرمعرفتی و برخی نیز آن را مدلل به عوامل معرفتی دانستهاند. لازمه کلامی اولی، پلورالیسم و لازمه کلامی دومی، انحصارگرایی است. این نوشتار با عرضه گونه شناسیهای قرآنی و روایی و تعلیل های فلسفی، کلامی، عرفانی و فقهی عالمان مسلمان از دین ورزی وتعلیل آنها به نظریه پیشنهادی و مختار خویش یعنی «اختیار در محدوده شاکله» میرسد که لازمه کلامی آن، نه پلورالیسم و نه انحصارگرایی، بلکه شمولگرایی خواهد بود. تامل در گونه شناسیهای ارائه شده نشان میدهد که نگاه مذهبی در دستهبندی انسانها خنثی نیست، بلکه ارزشی، جهتدار و در یک الگوی سهوجهی مبتنی بر ادراک، ایمان و اخلاق قابل تبیین است.
واژگان کلیدی: تنوع دین ورزی,پلورالیسم,انحصارگرایی,شمولگرایی,شاکله
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5595.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5595_3e2877b8a274b24663306f9d6e105843.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
اندیشه های اقتصادی ابن خلدون؛ارزیابی انتقادی چهار ادعا
211
231
FA
سیدحسین
میرجلیلی
استاد اقتصاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
h.jalili@yahoo.com
10.30465/srs.2020.5625
ابن خلدون پیشگام اندیشه اقتصادی مدرن در قرن چهاردهم میلادی است.این مقاله به ارزیابی چهار ادعا در مورد اندیشه های اقتصادی ابن خلدون می پردازد. اول، این که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون با اندیشه های بعدی پیوستگی ندارد. دوم، این که اندیشه های وی اندیشه اقتصادی اسلام است. سوم این که ابن خلدون مبدع نظریه ارزش مبتنی بر کار است. چهارم اینکه وی پیشگام مارکس در تحلیل ماتریالیستی تاریخ است. در این مقاله ادعاهای یادشده با استفاده از روش تحلیلی مورد ارزیابی قرار می گیرد و نشان داده می شود که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون از طریق مکتب سالامانکا به اندیشه های اقتصادی اسکاتلندی (کلاسیک) منتقل شده است. لذا از پیوستگی برخوردار است.اندیشه های اقتصادی ابن خلدون، اندیشه های اقتصادی اسلام نیست، بلکه تحلیل اقتصاد مسلمین در یک جغرافیای محدوداست. همچنین ابن خلدون مبدع نظریه ارزش مبتنی بر کار و ماتریالیسم تاریخی نمی باشد.
اندیشه اقتصادی,ابن خلدون,اقتصاد اسلامی,اقتصاد اسکولاستیک,مکتب سالامانکا,ماتریالیسم تاریخی
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5625.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5625_352811f8f2694fa25f86cfa5dcbf7d37.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
نقش مغالطات اگزیستانسیالیسم بر علوم انسانی
233
249
FA
محمود
نمازی
استادیار گروه فلسفه موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ره
namazi@qabas.net
10.30465/srs.2020.5624
چکیده<br />جریان فکری اگزیستانسیالیسم از مغالطات مهمی رنج می برد؛ مغالطه موضوعی و اخذ عرضی به جای ذاتی یا اصالت بخشیدن به عمل به جای عامل، مغالطه روشی و بکارگیری تمثیل واستقراء ناقصِ ظنی به جای قیاس و استقراء تامِ یقینی و مغالطه هدفی و خلط هدف با وسیله. <br />جریان اگزیستانسیالیسم به دلیل نفوذش در عالمان و اندیشمندان علوم انسانی، آنها را تحت تاثیر خود قرار داد و سبب شد عالمان علوم انسانی از این دریچه به فکر، اندیشه و انتخابهای انسان بنگرند. حاصل این فرایند آن شد که علوم انسانی که تدوین مییافتند تا به ابعاد اجتماعی انسان توجه کنند و به آنها برسند و جامعه را به نحو صحیح اداره کنند، از این هدف باز ماندند. به عنوان مثال روانشناسی وجود گرا متاثر از اندیشمندان اگزیستانسیالیسم، آنها که انسان را محدود به یک تجربه عملی و یک حیوان محدود دنیوی دانستد، با غفلت از سرشت و طبیعت فراحیوانی انسان و نادیده گرفتن میدان وسیعی از خصوصیات مشترک، غیراکتسابی و زوالناپذیر انسان مانند ادراکات، گرایشات و توانشهای ویژه، نتوانستند دریابند که این ویژگیهای زوالناپذیر از تجربه زیسته قابل اسخراج نیست و نیازمند درک عقلانی و درک این حقیقت اند که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل یافته است.<br />مقاله حاضر بروش توصیفی تحلیلی، ضمن ارائه تعریف قابل دفاعی از علوم انسانی، تأثیر اشتباهات و مغالطات این جریان فکری را در موضوع، روش و هدف علوم انسانی ارزیابی خواهد کرد.
کلیدواژهها: "اگزیستانسیالیسم," "مغالطات منطقی," "علوم انسانی"
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5624.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5624_cff1168f4a58dd3c49c8f397ab6b9992.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی
پژوهشهای علم و دین
38306462
23830654
11
2
2020
11
21
اهل حدیث و پیامدهای کلام ورزی (واکاوی پیامدهای معرفت شناختی و روش شناختی)
251
274
FA
ابراهیم
نوئی
استادیار گروه معارف اسلامی دانشکده الهیات و اداین دانشگاه شهید بهشتی
e_noei@sbu.ac.ir
عباس
ایزدپناه
استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه قم
abbas_izadpanah@yahoo.com
شریعت
آقاجری
کارشناس ارشد کلام اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه قم
sh.1363@yahoo.com
10.30465/srs.2020.32889.1784
علم کلام از دانشهایی دینی است که سرگذشت یکنواختی نداشته است. اگر شماری به وجوب فراگیری و اشتغال به آن رأی داده اند، کسانی هم در تحریم پرداختن به آن از هیچ تلاشی دریغ نکردند. اهل حدیث علاوه بر تمسک به دلایل متعدد بر این تحریم، پیامدهایی را برای نادرستی اشتغال به این علم ذکر کرده اند، که درباره هر دانش دیگری هم مطرح شود، باید از پرداختن به آن خودداری کرد. پرسش نوشتار حاضر آن است که اهل حدیث با تمسک به چه پیامدها و لوازم معرفت شناختی و روش شناختی با اشتغال به علم کلام مخالفت کرده اند؟ تا چه مقدار می توان با لازمه بودن امور مزبور همراه شد و تمسک به این قبیل امور چگونه می تواند وجهی برای مخالفت با علم کلام فراهم آورد؟ دستاورد نوشتار حاضر آن است که تلاش مخالفان علم کلام در تمسک به این پیامدها متکلمان را متوجه هشدارهایی می سازد که اگر مسیر پرداختن به این علم را به درستی سپری نکنند، چه تهدیداتی در کمین آنها خواهد بود. البته این پیامدها نه متوجه ذات علم کلامند و نه هیچ اختصاصی به علم کلام دارند. اندیشمندان هر علمی اگر به این قبیل پیامدها التفات نداشته باشند و یا به شیوه درست اشتغال به یک علم ملتزم نباشند در معرض چنین پیامدهایی هستند.
اهل حدیث,علم کلام,لوازم معرفت شناختی,لوازم روش شناختی,متکلمان
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5839.html
https://elmodin.ihcs.ac.ir/article_5839_0334fbf1bf55128e7ea168f42365386f.pdf