علی رضا فارسی نژاد؛ امید ارجمند
چکیده
مطهری با بهره گیری از میراث قرآنی، فلسفی، عرفانی و علوم و فلسفههای جدید کاملترین تقریر از نظریه فطرت را ارائه میدهد. وی در ابتدا سه مرتبه طبیعت، غریزه و فطرت را برای انسان در نظر میگیرد. مرتبه فطرت را به دو بخش فطرت شناخت و فطرت گرایش تقسیم میکند و برای فظرت گرایش، گرایشهای پنج گانهای را ذکر میکند. یونگ تحت تاثیر دیگر روانشناسان ...
بیشتر
مطهری با بهره گیری از میراث قرآنی، فلسفی، عرفانی و علوم و فلسفههای جدید کاملترین تقریر از نظریه فطرت را ارائه میدهد. وی در ابتدا سه مرتبه طبیعت، غریزه و فطرت را برای انسان در نظر میگیرد. مرتبه فطرت را به دو بخش فطرت شناخت و فطرت گرایش تقسیم میکند و برای فظرت گرایش، گرایشهای پنج گانهای را ذکر میکند. یونگ تحت تاثیر دیگر روانشناسان و سنتهای فلسفی و عرفانی، نظریه ناهشیار را مطرح مینماید. او در ابتدا روان انسان را به دو بخش روان خودآگاه و روان ناخودآگاه تقسیم میکند. سپس روان ناخودآگاه را به دو قسم ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تقسیم میکند و برای ناخودآگاه جمعی کهن الگوهای مختلفی ذکر میکند. هدف این پژوهش بررسی و تطبیق چارچوب کلی این دو نظریه میباشد که به روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی این هدف دنبال شده است. انسان شناسانه بودن هر دو نظریه، تناظر فطرت شناخت با خودآگاه، و فطرت گرایش با ناخودآگاه، همسنگی فطرت فردی با ناخودآگاه فردی و فطرت عمومی با ناخودآگاه جمعی، شباهت گرایشهای پنج گانه فطری با کهن الگوها، محمل قرار گرفتن هر دو نظریه برای تبیین پدیدههای دینی از شباهتهای این دو نظریه است. اختصاص نظریه فطرت به جنبههای مثبت و متعالی و پرداختن نظریه ناهشیار به جنبههای مثبت و منفیِ نفس از تفاوتهای این دو نظریه میباشد.
سید محمدرضا محمودپناهی
چکیده
یکی از آموزه های اصیل مدرنیته، موضوع سکولاریسم است، بر اساس این آموزه قانون اساسی، رویه قضایی و عرف قانون گذاری کشورهای مدرن غرب بر عدم مرجعیت دین، خصوصی شدن مناسک مذهبی، جداسازی از حوزه سیاست و نزاع علم و عقل با دین بنیان گذاری شده است. در سال های اخیر، اندیشمندان برجسته علم سیاست همچون یورگن هابرماس با طرح مباحث پست سکولاریسم و استدلال ...
بیشتر
یکی از آموزه های اصیل مدرنیته، موضوع سکولاریسم است، بر اساس این آموزه قانون اساسی، رویه قضایی و عرف قانون گذاری کشورهای مدرن غرب بر عدم مرجعیت دین، خصوصی شدن مناسک مذهبی، جداسازی از حوزه سیاست و نزاع علم و عقل با دین بنیان گذاری شده است. در سال های اخیر، اندیشمندان برجسته علم سیاست همچون یورگن هابرماس با طرح مباحث پست سکولاریسم و استدلال بر ضرورت و چگونگی حضور دین در سپهر عمومی جایگاه دین در جامعه و رابطه سیاست و دین را بازسازی نموده اند. در این مقاله آموزه های پست سکولاری هابرماس و آراء فراسکولار استاد مطهری به روش توصیفی تحلیلی، بررسی و مقایسه می شود. بر اساس دستآوردهای این پژوهش، اندیشه های هابرماس و مطهری در ناقص و ناکافی بودن سکولاریسم و ضرورت حضور دین در سیاست مشابه و در منابع گذار از سکولاریسم و دامنه حضور دین در جامعه پساسکولار متفاوتند.
سمانه شاهرودی؛ روح اله آدینه
چکیده
حقیقت جویی و کمال طلبی ذاتی هر انسان است، طبق مقتضیات جامعه امروز سلسله ای از تردیدها و پرسش ها در زمینه عدل الهی و مساله شر برای مردم به ویژه نسل جوان به وجود آمده است که این پرسش ها معبر لازمی است که به وسیله آن به سر منزل اطمینان و یقیین برسند. وجود کژی ها و شرور در برگ های زرین کتاب بی کران عالم ناسوت هر متفکری را می آزارد که اگر آفریننده ...
بیشتر
حقیقت جویی و کمال طلبی ذاتی هر انسان است، طبق مقتضیات جامعه امروز سلسله ای از تردیدها و پرسش ها در زمینه عدل الهی و مساله شر برای مردم به ویژه نسل جوان به وجود آمده است که این پرسش ها معبر لازمی است که به وسیله آن به سر منزل اطمینان و یقیین برسند. وجود کژی ها و شرور در برگ های زرین کتاب بی کران عالم ناسوت هر متفکری را می آزارد که اگر آفریننده جهان هستی ، قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه محض است، چگونه اجازه داده است که کژی ها و بی عدالتی ها در عالم رخنه کند. فلاسفه ملحد از یک سو می کوشند که شرور این عالم را ناسازگار با خدای توانا و خیرخواه بدانند و از سوی دیگر متالهان در چالش با ملحدان در تلاشند با ارائه راه حل های منطقی به پاسخ بپردازند.این پژوهش معنا و مفهوم شرور را از دیدگاه شهید مطهری و آگوستین مورد بررسی قرار می دهد. و ضمن بررسی انواع شرور، مساله شر از دیدگاه آگوستین و مطهری را بررسی نموده ودر آخر به تحلیل و نقد این دیدگاه ها می پردازد.هرچند هم آگوستین و هم مطهری از مفاهیم تقریبا یکسانی مانند عدمی بودن ، نسبی بودن و ... استفاده می کنند اما مراد و منظور آنها از این واژگان متفاوت است. در این پژوهش در صدد آنیم که بعد از بررسی رویکرد آگوستین و مطهری به مساله شر، مبنای شرور در عالم را از نظر علمی بررسی کنیم . در نهایت آیا این شرور به خدا برمی گردند یا به انسان. و انسانها چقدر در پیدایش شرور نقش دارند . و چگونه می توانند با مدیریت مانع پیدایش شرور شوند
امیر قنبری همایکوه؛ ایراندخت فیاض؛ محسن ایمانی نائینی؛ اکبر صالحی
دوره 9، شماره 2 ، بهمن 1397، ، صفحه 49-71
چکیده
امروزه نسبت علم و دین، یکی از مسائل بحثانگیز و مهم در جوامع غربی و اسلامی است. این پژوهش از نظر طرح جزء تحقیقات کیفی بوده و از نظر روش در چهارچوب روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است. ایان باربور و استاد مطهری با دو نگرش متفاوت، در تشخیص مکمل بودن علم و دین تلاش کردند. باربور با تکیه بر «فلسفة پویشی» به طرح چهار رویکرد «تعارض، ...
بیشتر
امروزه نسبت علم و دین، یکی از مسائل بحثانگیز و مهم در جوامع غربی و اسلامی است. این پژوهش از نظر طرح جزء تحقیقات کیفی بوده و از نظر روش در چهارچوب روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است. ایان باربور و استاد مطهری با دو نگرش متفاوت، در تشخیص مکمل بودن علم و دین تلاش کردند. باربور با تکیه بر «فلسفة پویشی» به طرح چهار رویکرد «تعارض، تمایز، گفتگو و مکمل» پرداخته که از دید مطهری نقدهایی شامل: وحدت علم و دین در چارچوب فلسفة پویشی، رئالیسم انتقادی، همعرض بودن خداوند و جهان هستی، تقدم معرفت تجربی بر معرفت دینی وارد است که در این مقاله با طرح سه پرسش «نسبت علم و دین در دیدگاه شهید مطهری»، «نسبت علم و دین در دیدگاه باربور» و «نقاط قوت و ضعف ایان باربور بر اساس نظریه استاد مطهری» مورد بررسی قرار گرفت. مطهری با واکاوی پیشفرضهای ذهنی افراد در پی مکمل بودن رابطه علم و دین است و اعتقاد دارد که علم و دین به یکدیگر نیازمندند. آراء باربور در آخرین اظهارنظرش درباره رابطه علم و دین با تکیه بر الهیات پویشی از تمایز علم و دین به مکمل بودن این دو تغییر یافت.
محمدصادق زاهدی؛ سیداحمد ثمره هاشمی
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 59-76
چکیده
چکیده با پیدایش نهضت علمی و پیشرفت علوم تجربی، چالشهای فراوانی میان علم و دین پدید آمده و دیدگاههای متفاوتی دربارۀ نسبت میان آن دو ارائه شده است. علاوه بر دیدگاه تعارض (conflict) که علم و دین را دو امر ناسازگار میانگارد، دیدگاههای دیگری نیز در تبیین این رابطه ارائه شده است که ازجمله میتوان به دیدگاه تمایز (contrast)، دیدگاه ...
بیشتر
چکیده با پیدایش نهضت علمی و پیشرفت علوم تجربی، چالشهای فراوانی میان علم و دین پدید آمده و دیدگاههای متفاوتی دربارۀ نسبت میان آن دو ارائه شده است. علاوه بر دیدگاه تعارض (conflict) که علم و دین را دو امر ناسازگار میانگارد، دیدگاههای دیگری نیز در تبیین این رابطه ارائه شده است که ازجمله میتوان به دیدگاه تمایز (contrast)، دیدگاه تلاقی (contact) و دیدگاه تأیید (confirmation) اشاره کرد. مرتضی مطهری و مهدی بازرگان، به عنوان دو اندیشمند مسلمان با دو رویکرد متفاوت، در نشاندادن عدم تعارض میان علم و دین اهتمام داشتهاند. مطهری با تحلیل پیشفرضهای فلسفی، در پی حل تعارضات ادعاشده میان علم و دین است. او دین را مؤید علم دانسته و انسان را نیازمند هر دو میداند. بازرگان با استفاده از یافتههای علوم تجربی، سعی در توجیه علمی آموزههای دینی داشته و میکوشد آنها را مطابق دستاوردهای علمی نشان دهد. به باور او، علم و دین دارای دستاوردهای مشابهاند. آرای بازرگان دربارۀ رابطۀ علم و دین در اواخر عمرش تغییر کرده و به دیدگاه تمایز گرایش پیداکرده است.