مهدی بهنیافر؛ مهدیه روحی
چکیده
اعلامیه یا محکومیتنامۀ1277 برآیند سلسله مشاجراتی فلسفی و کلامی ازابتدای قرن سیزدهم است که اسقف پاریس (اتین تمپیر) علیه آموزههای ارسطویی، توماسی و ابنرشدی صادر کرد. این اعلامیه بدواً با هدف صیانت از آموزه قدرت مطلق خداوند و نقد قاعدهپردازیهای فیلسوفانه و کلامی درباره خداوند صادر شد اما بعدها تحولات جدیدی رقم زد که خارج از اغراض ...
بیشتر
اعلامیه یا محکومیتنامۀ1277 برآیند سلسله مشاجراتی فلسفی و کلامی ازابتدای قرن سیزدهم است که اسقف پاریس (اتین تمپیر) علیه آموزههای ارسطویی، توماسی و ابنرشدی صادر کرد. این اعلامیه بدواً با هدف صیانت از آموزه قدرت مطلق خداوند و نقد قاعدهپردازیهای فیلسوفانه و کلامی درباره خداوند صادر شد اما بعدها تحولات جدیدی رقم زد که خارج از اغراض اولیه بانیان آن و بلکه در تضاد با آنها بود.در این پژوهش بهروش تحلیلی-استنادی، ابتدا تحلیلی از زمینهها و اختلاف نظرهای فلسفی و کلامی منتهی به اعلامیۀ1277، اهداف اولیه و نقشۀ مفهومی آن ارائه کردهایم. صیانت از آموزۀ قدرت مطلق خداوند، نخستین و پررنگترین هدف این اعلامیه است. اما لوازم پنهان و درازمدتی همچون نومینالیسم، سکولاریسم و همینطور توسعۀ علم مدرن و خروج علم از سایۀ نگرش ارسطویی را هم تحلیل کرده و نشاندادهایم که اینها لوازمی الهیاتی، علمی و فلسفی هستند که نهتنها مورد نظر بانیان اعلامیه نبوده بلکه در تضاد با خطوط اصلی افکار آنهاست. اینها لوازمی بدواً فلسفی و الهیاتیاند که در طول زمان ابعاد علمشناسانه، اجتماعی و فرهنگی بهخود گرفته و –عمدتاً ناخواسته- دایرۀ نفوذ جغرافیایی و فکری اعلامیۀ1277 را از زمان و مکان خود فراتر برده و در مواردی هم اغراض بنیانگذاران آن را نقض کردهاند.