قربان علمی؛ نازنین جلیلی
چکیده
این مقاله، به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی مفهوم و ویژگیهای مانا و امر قدسی در نظام فکری مارت پرداخته است. او که در درجه نخست، بر انسانشناسی دین تمرکز دارد، بر عاطفه و احساس بهعنوان اصل اساسی روانشناسی تحلیلی ذهن و شخصیت انسان و مولفههای روانشناختی باور دینی نیز تأکید کرده و بهجای آنیمیسم تایلر، پیشاآنیمیسم یا آنیماتیسم ...
بیشتر
این مقاله، به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی مفهوم و ویژگیهای مانا و امر قدسی در نظام فکری مارت پرداخته است. او که در درجه نخست، بر انسانشناسی دین تمرکز دارد، بر عاطفه و احساس بهعنوان اصل اساسی روانشناسی تحلیلی ذهن و شخصیت انسان و مولفههای روانشناختی باور دینی نیز تأکید کرده و بهجای آنیمیسم تایلر، پیشاآنیمیسم یا آنیماتیسم (تجربه مانا) را بهعنوان صورت نخستین و اصیل تجربه دینی، عرضه داشت. مارت از متعلق آگاهی دینی تعبیر به مانا یا امر قدسی میکند. احساس مانا، احساس حضور یک قدرت یا نیروی شگفتانگیز و رازآلود است که گوهر دین ابتدایی را تشکیل میدهد. اساساً دین در پاسخ به احساس هیبت و در ارتباط با آن شکلگرفته است. احساس مانا آمیزهای از احساس هراس، اعجاب و جاذبه است که در انسان ایجاد هیبت میکند. تعریف حداقلی او از دین، شامل فرمول تابو – مانا است که تابو، جنبه منفی و سلبی امر قدسی یا موجود فراطبیعی است، که"نباید بیمحابا به آن نزدیک شد." در جنبه مثبت و ایجابی آن مانا است. چیزهایی که مانا دارند، تابو نیز هستند. مانای مارت، برخلاف کودرینگتون، قدرت نیست، بلکه کاملاً ماورای طبیعی، یعنی مذهبی و هسته اصلی دین است.
محدثه قوامی پور سرشکه؛ امیررضا محمودی
چکیده
کاربردهای هوش مصنوعی و فناوری های رباتیک یکپارچه شده با هوش مصنوعی شروع به خدمت به بشریت کرده اند. داشتن الگوریتمی که می تواند یاد بگیرد، هوش مصنوعی را از سایر تحولات فناورانه متمایز می کند. توسعه هوش مصنوعی یکی از مهمترین آستانه های پیشرفت از زمان آفرینش بشریت در نظر گرفته شده است. در واقع، پیش بینی نمی شود که در چه مسیری پیشرفت خواهد ...
بیشتر
کاربردهای هوش مصنوعی و فناوری های رباتیک یکپارچه شده با هوش مصنوعی شروع به خدمت به بشریت کرده اند. داشتن الگوریتمی که می تواند یاد بگیرد، هوش مصنوعی را از سایر تحولات فناورانه متمایز می کند. توسعه هوش مصنوعی یکی از مهمترین آستانه های پیشرفت از زمان آفرینش بشریت در نظر گرفته شده است. در واقع، پیش بینی نمی شود که در چه مسیری پیشرفت خواهد کرد و چگونه بشریت را تغییر خواهد داد. این تحقیق بر تغییرات اجتماعی و مذهبی که ممکن است از پیشرفت هوش مصنوعی ناشی شود، متمرکز است. تحقیق با آشکار کردن پس زمینه مذهبی و تاریخی توسعه هوش مصنوعی آغاز می شود. توسعه های فناورانه که پایه هوش مصنوعی را تشکیل می دهند و دیدگاه های فلسفی درباره زندگی اجتماعی به اختصار ذکر شده و دیدگاه هایی درباره این موضوع از گذشته تا امروز ارائه می شود. بحث در مورد اینکه آیا هوش مصنوعی همراه است یا دشمن، به طور خلاصه بیان می شود. راه های جدیدی که جامعه می تواند در چارچوب توسعه هوش مصنوعی به خود بگیرد و تغییرات ممکن در ساختار اجتماعی در بخش دوم مورد بحث قرار می گیرند. تلاش شده است برخی اصول که برای تضمین ساختار و نظم اجتماعی باید در نظر گرفته شوند، کاوش شوند. در حین انجام این ارزیابی ها، تلاش شده سهم دین که جزء لاینفک زندگی اجتماعی است، آشکار شود. در بخش آخر تحقیق، برخی پیشنهادها برای جایگاه دین به عنوان میراث بومی و ارزش، در بهره گیری از کاربردهای جدید هوش مصنوعی ارائه شده است.
مهدی کریمی
چکیده
نگاه مسئولانه به محیطزیست و شأن اخلاقی آن از دین و جهانبینی انسان نشأت میگیرد. بر همین اساس و با سرعت یافتن روند تخریب محیطزیست در عصر حاضر، توجه به مقولههای مسئولیتپذیری، دین و اخلاق زیستمحیطی افزایش یافته است. این مقاله با استفاده از روش فراتحلیل نشان میدهد، علیرغم حجم بالای پژوهشهای صورتگرفته در این حوزه در ایران، ...
بیشتر
نگاه مسئولانه به محیطزیست و شأن اخلاقی آن از دین و جهانبینی انسان نشأت میگیرد. بر همین اساس و با سرعت یافتن روند تخریب محیطزیست در عصر حاضر، توجه به مقولههای مسئولیتپذیری، دین و اخلاق زیستمحیطی افزایش یافته است. این مقاله با استفاده از روش فراتحلیل نشان میدهد، علیرغم حجم بالای پژوهشهای صورتگرفته در این حوزه در ایران، این مطالعات از آسیبهای جدی رنج میبرند. تمامی مقالات منتشرشده در بازه زمانی 1397 تا 1402 با نوعی بحران روش پژوهش روبهرو هستند، به طوری که اغلب آنها از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و با رویکرد کمّی تدوین شدهاند. همچنین بررسی پژوهشهای منتشرشده نشان میدهد، نوعی فقر روششناسی، پژوهشی و فلسفی در ایران در حوزه اخلاق، دین و مسئولیتپذیری زیستمحیطی وجود دارد. این مقاله پیشنهاد میکند، تلاش علمی مضاعفی جهت تببین اهمیت محیط زیست نزد ادیان و مذاهب صورت گیرد، بنیانی فلسفی برای اهمیت مسئولیتپذیری، دین و اخلاق زیستمحیطی پایهگذاری شود و آموزش و قانونگذاری متناسب مدنظر قرار گیرد.
غلامرضا صادقیان؛ هادی صمدی؛ کیوان الستی
چکیده
مقالة حاضر به دیدگاه چارلز سندرز پیرس، معمار پراگماتیسم دربارة رابطة علم و دین میپردازد. اندیشههای پیرس، بجز اهمیت ذاتی، از جهت تأثیر بر ویلیام جیمز و جان دیویی، دو تن از سرآمدان پراگماتیسم و معماران حوزة اندیشه و فرهنگ و آموزش امریکا اهمیت مضاعف دارد. در دعوی اصلی مقاله استدلال میکنیم با آنکه پیرس به گفتوگوی علم و دین اعتقاد ...
بیشتر
مقالة حاضر به دیدگاه چارلز سندرز پیرس، معمار پراگماتیسم دربارة رابطة علم و دین میپردازد. اندیشههای پیرس، بجز اهمیت ذاتی، از جهت تأثیر بر ویلیام جیمز و جان دیویی، دو تن از سرآمدان پراگماتیسم و معماران حوزة اندیشه و فرهنگ و آموزش امریکا اهمیت مضاعف دارد. در دعوی اصلی مقاله استدلال میکنیم با آنکه پیرس به گفتوگوی علم و دین اعتقاد داشت، اما چون خطاپذیرانگاری، آموزة اصلی فلسفة او، در چالش با آموزههای تعیینی و متافیزیکی کلیسا بود، پیرس کلیسای جهانی غیرالهیاتی را که با عشق الهی برپا میشود، پیشنهاد کرد که با کلیسای الهیاتی محافظهکار تفاوت اساسی دارد و برای صدق علمی، احترام اساسی قائل خواهد بود. پیرس که از «ازدواج» علم و دین سخن میگفت، نزاع یا بیتفاوتی را در روابط علم و دین نمیپذیرفت و میاندیشید که علم و دین باید تا رسیدن به صدق که برای پیرس همیشه «در راه» است، تعامل داشته باشند. فلسفة دین پیرس تا حدودی انگیزشگر است. به این دلیل وسوسهانگیز و انگیزشگر است که پیرس در مقام یک منطقدان و فیلسوف علم دقیق آن را گسترش داد و بسیاری از کسانی که به دلیل تسلط در منطق، فلسفة علم و نشانهشناسی، جذب پیرس شدهاند، از آنچه در کار او در مسائل دینی میبینند، نگران میشوند.
منوچهر رشادی؛ سعید گودرزی
چکیده
چکیدهدر این پژوهش با توجه به انواع رابطة علم و دین (تعارض، تمایز، تلاقی و سازگاری)، به بررسی آرای تعدادی از جامعهشناسان پرداخته شده است. نظریهپردازانی مثل کنت، مارکس، دورکیم، وبر و... دارای دیدگاه تعارض هستند و معتقدند باگذر جوامع از سنتی به مدرن و چیرگی علم تجربی و شیوة تفکر مدرن، جایگاه دین در دوران مدرن تضعیف شده و علم جای آن را ...
بیشتر
چکیدهدر این پژوهش با توجه به انواع رابطة علم و دین (تعارض، تمایز، تلاقی و سازگاری)، به بررسی آرای تعدادی از جامعهشناسان پرداخته شده است. نظریهپردازانی مثل کنت، مارکس، دورکیم، وبر و... دارای دیدگاه تعارض هستند و معتقدند باگذر جوامع از سنتی به مدرن و چیرگی علم تجربی و شیوة تفکر مدرن، جایگاه دین در دوران مدرن تضعیف شده و علم جای آن را میگیرد. برخی دیگر از جامعه شناسان مانند اسپنسر اعتقاد به تعامل و برخی دیگر مانند زیمل معتقد به جدایی (استقلال) بین علم و دین هستند. راهبرد هابرماس تعامل علم و دین است و زندگی اجتماعی جوامع مدرن در غیاب دین و اخلاق دینی را غیرممکن میداند. گیدنز نیز مخالف کاهش نفوذ دین با پیشرفت مدرنیته در دنیای مدرن است، اما بازاندیشی دینی را مطرح میکند. یافتهها بازگوی آن است که دیدگاه یکتایی در جامعهشناسی وجود ندارد که بتواند به طور کافی، همة پیچیدگىهای مرتبط با رابطة علم و دین را پوشش دهد. اما میتوان گفت تغییر دیدگاههای جامعهشناسان کلاسیک مبتنی بر تعارض، به سوی دیدگاههای مبتنی بر تعامل علم و دین در نظریههای متأخر جامعهشناسی است که به نوعی هم زیستی مسالمت آمیز میان مدرنیته و علم از سویی و دین از سویی دیگر است.
حسن میانداری
چکیده
نظریة تکامل دو جزء اصلی دارد: نیای مشترک و انتخاب طبیعی. «سازش» صفت معلول انتخاب طبیعی است. «محصول فرعی» صفت همبسته با سازش است. صاحبنظرانی در رشتههای مختلف از نظریة تکامل برای تبیین دین استفاده کردهاند. چهار رویکرد تکاملی برای تبیین دین وجود دارد: روانشناسی تکاملی، تکامل فرهنگی، ساختن کنام و بوم-شناسی رفتاری. روانشناسان ...
بیشتر
نظریة تکامل دو جزء اصلی دارد: نیای مشترک و انتخاب طبیعی. «سازش» صفت معلول انتخاب طبیعی است. «محصول فرعی» صفت همبسته با سازش است. صاحبنظرانی در رشتههای مختلف از نظریة تکامل برای تبیین دین استفاده کردهاند. چهار رویکرد تکاملی برای تبیین دین وجود دارد: روانشناسی تکاملی، تکامل فرهنگی، ساختن کنام و بوم-شناسی رفتاری. روانشناسان تکاملی معمولاً دین را محصول فرعی سازوکارهای روانی میدانند که پیشتر برای اهداف معمولی تکاملی سازش یافته بودند و بعد مورد استفادة دین قرار گرفتهاند. تکاملیون فرهنگی معمولاً دین را سازشی فرهنگی برای همکاری بین غریبهها و لذا بزرگتر شدن جامعه میدانند. دو رویکرد ساختن کنام و بومشناسی رفتاری کمتر برای تبیین دین مورد استفاده قرار گرفتهاند. ما از هر یک، یک نظریه را آوردهایم: ساختن کنام فرهمند و علامتدهی تکاملی. صاحبنظرانی استدلال کردهاند که این رویکردها با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند. و نظریاتی که ما در این مقاله آورده-ایم هم با وجود اختلاف بسیار، مکمل یکدیگرند.
کاظم سام دلیری
چکیده
مقاله بر موضع تاثیر علم بر عرفی شدن تمرکز دارد و تلاش دارد با بررسی چرایی تاثیر علم بر عرفی شدن چگونگی این تاثیر را نیز نشان دهد. در مسیر پاسخ گویی به سوال فوق به شکل مفصل نظرات حامیان تاثیر علم بر عرفی شدن مورد بررسی قرار گرفت و از نگاه آنان این موضوع به بحث گذاشته شد. در انتها و در پاسخ به این سوال که علل و مکانیسم عرفیشدن چه میباشد؟ ...
بیشتر
مقاله بر موضع تاثیر علم بر عرفی شدن تمرکز دارد و تلاش دارد با بررسی چرایی تاثیر علم بر عرفی شدن چگونگی این تاثیر را نیز نشان دهد. در مسیر پاسخ گویی به سوال فوق به شکل مفصل نظرات حامیان تاثیر علم بر عرفی شدن مورد بررسی قرار گرفت و از نگاه آنان این موضوع به بحث گذاشته شد. در انتها و در پاسخ به این سوال که علل و مکانیسم عرفیشدن چه میباشد؟ این نتیجه حاصل شد که علت تأثیر علم بر عرفی شدن تخالف و ناسازگاری «پیش فرضها و اعتقادات اساسی»، «پیامد ها»، «ویژگی ها»، «تبیین ها» و «روحیه» علمی با دین می باشد. در این وضع یعنی وجود ناسازگاری میان موارد بالا با دین علم از طریق کاهش نیاز به دین یا تغییر نگرش ها و اعتقادات افراد موجب عرفیشدن جامعه میگردد. یعنی علم از یک سو نیاز افراد به دین را کاهش می دهد و از سوی دیگر موجب تغییر در نگرش ها و اعتقادات آنان می گردد و از این طریق عرفی شدن را نتیجه می دهد.
سیداکبر حسینی قلعه بهمن
چکیده
گفتگو از نسبت میان دین و اخلاق، از جمله مباحثی است که قرنها مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف است. پرسش مهم این است که آیا دین میتواند در عرصة اخلاق به ایفای نقش بپردازد و در سامان دادن به نظام اخلاقی به کار آید؟ آنچه مورد پذیرش قرار گرفت، اعطای شأن و مقامی خاص به اخلاق در دین و نیز اعتباری خاص به منابع و معارف دینی در ساماندهی سامانة ...
بیشتر
گفتگو از نسبت میان دین و اخلاق، از جمله مباحثی است که قرنها مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف است. پرسش مهم این است که آیا دین میتواند در عرصة اخلاق به ایفای نقش بپردازد و در سامان دادن به نظام اخلاقی به کار آید؟ آنچه مورد پذیرش قرار گرفت، اعطای شأن و مقامی خاص به اخلاق در دین و نیز اعتباری خاص به منابع و معارف دینی در ساماندهی سامانة اخلاقی است. سامانة اخلاقی، براساس این نوشتار، دارای عناصر و مؤلفههایی همانند نظریة ارزش، اصول بنیادین، قواعد استنتاجی، مشوقها و ضمانتهای اجراست. نظریة ارزش مهمترین عنصر نظام اخلاقی است. بر مبنای یافتههای این نوشتار با استفاده از روش تحلیل منابع دینی، دین و منابع معرفت دینی، دستکم به دو صورت میتوانند در شکل دادن به نظریة ارزش نقش ایفا نمایند: الف. با تدارک دیدن مبانیای که براساس آن مبانی نظریة ارزش و نظام اخلاقی سامان مییابند و ب. با تعیین مستقیم نظریة ارزش و نشان دادن صریح نظریة ارزش صحیح. لازم به ذکر است، توجه دادن به اخلاق به مثابه یک نظام و نیز، اشاره به نقش دین در شکل دادن به مهمترین عنصر نظام اخلاقی، یعنی نظریة ارزش اخلاقی، دو نوآوری مهم این نوشتار تلقی میگردد.
وحید گرامی؛ محسن جاهد؛ حسن فتح زاده
چکیده
تحلیل و بررسی رابطه علم و دین همواره یکی از مهمترین دغدغههای فلسفی و کلامی بوده است. از جمله کسانی که به طور مفصَّل به این مسئله پرداخته مایکل روس است. مدعای وی آن است که ماهیت علم ذاتاً استعاری است و از آنجا که استعاره محدود است، علم نیز محدود بوده و اساساً برخی مسائل، برای دانشمند مسئله نیست تا در صدد پاسخ به آنها برآید. وی فهرستی ...
بیشتر
تحلیل و بررسی رابطه علم و دین همواره یکی از مهمترین دغدغههای فلسفی و کلامی بوده است. از جمله کسانی که به طور مفصَّل به این مسئله پرداخته مایکل روس است. مدعای وی آن است که ماهیت علم ذاتاً استعاری است و از آنجا که استعاره محدود است، علم نیز محدود بوده و اساساً برخی مسائل، برای دانشمند مسئله نیست تا در صدد پاسخ به آنها برآید. وی فهرستی از اینگونه مسائل به شرح زیر ارائه میدهد: منشأ موجودات، مبانی اخلاق، ماهیت آگاهی و معنای جهان؛ لذا موقعیتی برای دیگر حوزهها از جمله دین فراهم میشود تا به آن سؤالات پاسخ دهند. بنابراین، روس خود را از حامیان دیدگاه استقلال میداند. نقطه ضعف دیدگاه روس آن است که وی ادعا میکند شاید مسائلی که امروزه در قلمرو دیناند، در آینده ذیل علم قرار گیرند، حال آنکه نگارندگان بر این باورند که اولاً، غالب مسائل چهارگانهای که در فهرست فوق وجود دارند، به دلیل ویژگیهایی مانند: مسئلهمحور بودن علم، غیرارزشی بودن و حاکمیت استعاره ماشین در علم، هرگز نمیتوانند ذیل علم قرار گیرند، لذا همواره ذیل دین باقی میمانند. ثانیاً، با توجه به استعاری بودن زبان علم باید در رابطه علم و دین به دیدگاه مکمّل باور داشت، نه دیدگاه استقلال.
مهدی مشکی
چکیده
در دهه های اخیر برخی اندیشمندان از علم دینی سخن گفتند.و هر چند در امکان آن اتفاق نظر بود اما در معنا، مصداق و نقطه تمایز آن با علم سکولار نظری واحد نداشتند. همگان پذیرفتند که علم متأثر از پیش فرض ها است اما در چگونگی و محدوده تأثیر آنها اختلاف نظر جدی وجود داشت. این سخن در علم طبیعی بیش از علوم انسانی محل بحث و نطر شد. اگر علم طبیعی قوانین ...
بیشتر
در دهه های اخیر برخی اندیشمندان از علم دینی سخن گفتند.و هر چند در امکان آن اتفاق نظر بود اما در معنا، مصداق و نقطه تمایز آن با علم سکولار نظری واحد نداشتند. همگان پذیرفتند که علم متأثر از پیش فرض ها است اما در چگونگی و محدوده تأثیر آنها اختلاف نظر جدی وجود داشت. این سخن در علم طبیعی بیش از علوم انسانی محل بحث و نطر شد. اگر علم طبیعی قوانین طبیعت را کشف می کند چگونه پیش فرض و جهان بینی در کشف قانون تأثیر می گذارد؟ و اگر کارکرد دین تفسیر و تبیین طبیعت نیست، چگونه می تواند در تفسیر و شناخت طبیعت دخالت کند و در نتیجه علم متصف به دینی شود؟ مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی تلاش می کند تا معنای علم طبیعی دینی را بیان کرده، و تحقق آنرا اثبات نماید. از نظر این مقاله یکی از مهمترین ویژگی های دین "غایت شناسی طبیعت" است است و همین ویژگی علوم طبیعی را وابسته به دین می کند.
پیام فروتن یکتا
چکیده
آکوئیناس قدیس، از جمله فلاسفه برجسته اواخر قرون وسطی است که بیش از هر فیلسوف الهی دیگر در سده بیستم مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در هیچ یک از این پژوهشها تلاش نشده، تا طراحیصحنه نمایشهای قرون وسطایی را با آراء او تطبیق دهند؛ تا از این رهگذر دریابند؛ آیا اندیشه آکوئینی تاثیری بر عناصر زیباشناسانه و بصری نمایشهای قرون وسطایی ...
بیشتر
آکوئیناس قدیس، از جمله فلاسفه برجسته اواخر قرون وسطی است که بیش از هر فیلسوف الهی دیگر در سده بیستم مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در هیچ یک از این پژوهشها تلاش نشده، تا طراحیصحنه نمایشهای قرون وسطایی را با آراء او تطبیق دهند؛ تا از این رهگذر دریابند؛ آیا اندیشه آکوئینی تاثیری بر عناصر زیباشناسانه و بصری نمایشهای قرون وسطایی داشته است یا خیر. آکوئیناس، زیبایی را در عناصر مجزا جستجو میکرد و هر جزء را بخشی از یک کمال لایتناهی میدانست. طراحیصحنه نمایشهای عبادی نیز از قطعاتی برخوردار بودند که در عین کمال، از نقص "جداماندگی" رنج میبردند.این نوشتار، تلاش دارد ضمن کاوش در اندیشه و فلسفه زیباشناسانه قرون وسطی و آراء آکوئیناس، به تطبیق این آراء با طراحیصحنه نمایشهای عبادی انتهای قرون وسطی بپردازد. پژوهش بنیادین حاضر بر اساس آثار آکوئیناس و منابع مکتوبی که درباره نوشتهها و اندیشههای او نوشته شده شکل گرفته است.
هادی فنائی نعمت سرا
چکیده
محل نزاع در مسأله علم و دین، میدان بحث دادههای وحیانی با یافتههای انسانی است. هیچیک از علوم و معرفتهای دینی را نمیتوان در زمره علوم قطعی و یقینی قرار داد بهگونهای که صادق و جهانشمول باشد. همانگونه که معرفت دینی نیز در تمام موارد، فهم قطعی و یقینی از دین نیست بهگونهای که عقلانیت حداکثری دینپژوهان را بهدنبال داشته ...
بیشتر
محل نزاع در مسأله علم و دین، میدان بحث دادههای وحیانی با یافتههای انسانی است. هیچیک از علوم و معرفتهای دینی را نمیتوان در زمره علوم قطعی و یقینی قرار داد بهگونهای که صادق و جهانشمول باشد. همانگونه که معرفت دینی نیز در تمام موارد، فهم قطعی و یقینی از دین نیست بهگونهای که عقلانیت حداکثری دینپژوهان را بهدنبال داشته باشد. محل نزاع میان دو فهم بشر، یکی در ساحت علومی است که حاصل اندیشه بشر در مواجهه با جهان است که شامل تمام دستآوردهای بشری اعم از علوم تجربی، انسانی، اجتماعی و...میشود و دیگری نیز مربوطبه فهم عالمان دینی (معرفت دینی) در مواجهه با دین و متن دین است. بهبیان دیگر محل نزاع میان فهمها و معرفتهایی است که دانشمندان علوم و عالمان دینی دارند. از اینرو نباید همه آنچه به نام علم است، علم پنداشت همچنانکه هر فهمی از دین را نیز نباید صددرصد با دین برابر دانست. چنانچه این مرزها بهروشنی تبیین نشود، ممکن است گمان شود علم و دین ناسازگارند. در این مقاله تلاش بر این است که محل نزاع از ساحت علم و دین به ساحت فهمها و معرفتها تحویل شود تا راهحلهای پیشنهادیِ گونههای مختلفِ ترابط علم و دین قابل ارزیابی باشد.
محمد علی مبینی
چکیده
یکی از مسائل مطرح در بحث رابطۀ میان علم و دین، امکان و ماهیت علم دینی است. یکی از نظریات مطرح در این زمینه که تا کنون مورد بحث و بررسی زیادی قرار گرفته است، نظریۀ علم دینی آیت الله جوادی آملی است. در مقالۀ حاضر میان دو رویکرد در مباحث آیت الله جوادی آملی دربارۀ علم دینی تفکیک و از آنها با عنوان رویکرد منبعمحور و رویکرد موضوعمحور یاد ...
بیشتر
یکی از مسائل مطرح در بحث رابطۀ میان علم و دین، امکان و ماهیت علم دینی است. یکی از نظریات مطرح در این زمینه که تا کنون مورد بحث و بررسی زیادی قرار گرفته است، نظریۀ علم دینی آیت الله جوادی آملی است. در مقالۀ حاضر میان دو رویکرد در مباحث آیت الله جوادی آملی دربارۀ علم دینی تفکیک و از آنها با عنوان رویکرد منبعمحور و رویکرد موضوعمحور یاد شده است. رویکرد منبعمحور مخصوص دیدگاه ایشان نیست و در میان طرفداران علم دینی کم و بیش رواج دارد. رویکرد خاص ایشان همان رویکرد موضوعمحور است که در این مقاله از طریق تأملات مفهومشناختی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتیجۀ به دست-آمده آن شد که این رویکرد به جهت فاصلهگیری از مفاهیم رایج و تعمیمهای مفهومی دربارۀ «دین»، «علم» و «علم الهی»، نمیتواند پاسخگوی مسئلۀ رایج در بحث علم دینی باشد.
محمد اصغری
چکیده
در این مقاله سعی کردهایم رابطه علم و دین را از دیدگاه یکی از فیلسوفان سرشناس مکتب کیوتو ژاپنی به نام نیشیتانی کیجی بررسی نماییم. نیشیتانی از شاگردان نیشیدا کیتارو، بنیانگذار مکتب کیوتو، تحت تأثیر اندیشههای انتقادی نیچه نسبت به فرهنگ غربی میکوشد با طرح مساله نیهیلیسم نیچه در فلسفه خویش به حل مساله رابطه علم و دین بپردازد. او ...
بیشتر
در این مقاله سعی کردهایم رابطه علم و دین را از دیدگاه یکی از فیلسوفان سرشناس مکتب کیوتو ژاپنی به نام نیشیتانی کیجی بررسی نماییم. نیشیتانی از شاگردان نیشیدا کیتارو، بنیانگذار مکتب کیوتو، تحت تأثیر اندیشههای انتقادی نیچه نسبت به فرهنگ غربی میکوشد با طرح مساله نیهیلیسم نیچه در فلسفه خویش به حل مساله رابطه علم و دین بپردازد. او بر این باور است که تنها راه برای غلبه بر نیهیلیسم این است که این دو ساحت را به نحو اگزیستانسیال به هم پیوند دهیم تا معضل بیمعنایی بشر امروز درمان شود. نیشیتانی تحت تأثیر اگزیستانسیالیسم هایدگر رویکردی اگزیستانسیالیستی به مساله رابطه علم و دین دارد. طبق نظر این فیلسوف، مساله نیهیلیسم و شونیاتا (sunyata) هم مساله وجودی (اگزیستانسیال) است و هم مساله تاریخی که هر کس در وهله اول با آن مواجه میشود. در این نوشته سعی خواهیم کرد ابتدا با طرح نیهیلیسم در اندیشه او و نشان دادن جایگاه این مفهوم، به سراغ مساله رابطه علم و دین برویم تا نشان دهیم که چگونه این رابطه با این مفهوم گره خورده است.
مهدی زندیه
چکیده
اسناد و مدارک موجود، نقشهای تصویر شده بر بدنه غارها و نحوه ساخت خانههای اولیه گویای آن است که رابطه مستقیمی بین اعتقادات انسانهای اولیه، نحوه زندگی و محل اسکان بشر و شکل و فرم معماری خانهها وجود داشته است. با این فرض با ورود اعراب به ایران و به ارمغان آوردن اسلام اثراتی نیز بر زندگی، آداب و رسوم، مذهب، سنتها و فرهنگ و همچنین ...
بیشتر
اسناد و مدارک موجود، نقشهای تصویر شده بر بدنه غارها و نحوه ساخت خانههای اولیه گویای آن است که رابطه مستقیمی بین اعتقادات انسانهای اولیه، نحوه زندگی و محل اسکان بشر و شکل و فرم معماری خانهها وجود داشته است. با این فرض با ورود اعراب به ایران و به ارمغان آوردن اسلام اثراتی نیز بر زندگی، آداب و رسوم، مذهب، سنتها و فرهنگ و همچنین بر معماری و به ویژه ساخت بناهای مذهبی ایران مشاهده میشود. به طور کل تأثیر ادیان مختلف بر فرهنگ و زندگی مردم و به ویژه در معماری آن سرزمین تأثیرگذار بوده است. هویت بخشیدن و تغییرات شکلی و فرمی کنیسه ها، کلیساها، معابد بودایی و مساجد متأثر از این گونهاند. گذشته از اثرات اقلیمی و منطقهای و سنتهای شکلگیری و فرم ابنیه و ساختمانها و تغییرات حاصل شده در معماری مناطق مختلف نتیجه تأثیرپذیری از ادیان مختلف در سرزمینهای گوناگون است. این مقاله سعی دارد با بررسی این مسئله به روش کتابخانهای و استفاده از اسناد و همچنین تصاویر مرتبط با این اماکن این مطلب را به چالش بکشد و امیدوار است در پایان بتواند با بررسی کردن و آوردن نمونههای مختلف به نتیجهگیری برسد و تأثیر ادیان مختلف بر معماری آن سرزمین را بیان کند.
فرهاد زیویار؛ محمدرضا سنگ سفیدی
دوره 9، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 29-50
چکیده
یک مسلمان (بهطور خاص شیعه) برای زیست عملی خود مبتنی بر دین (فارغ از مباحث معرفتی و اعتقادی)، باید بر اساس «رساله عملیه» رفتار کند. این رسایل تعیینکننده وجوه 5 گانه افعال یک فرد مسلمان (واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام) است. امروزه ساحت زیست انسان فراتر از حوزه فردی بوده و عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی بخش جداناپذیری از زندگی مسلمانان ...
بیشتر
یک مسلمان (بهطور خاص شیعه) برای زیست عملی خود مبتنی بر دین (فارغ از مباحث معرفتی و اعتقادی)، باید بر اساس «رساله عملیه» رفتار کند. این رسایل تعیینکننده وجوه 5 گانه افعال یک فرد مسلمان (واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام) است. امروزه ساحت زیست انسان فراتر از حوزه فردی بوده و عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی بخش جداناپذیری از زندگی مسلمانان شده است؛ در این عرصه نیز یک مسلمان باید بر اساس دین عمل کند. از طرفی رسالههای عملیه موجود عمدتاً به حوزه زندگی فردی پرداختهاند تا عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی. سؤالی که اینجا مطرح میشود آن است که آیا در عرصه زندگی اجتماعی و بهطور خاص عرصه زندگی سیاسی نیز میتوان از رسالههایی صحبت کرد که مانند رسالههای عملیه در حوزه فردی عمل کنند؛ یعنی تعیینکننده وجوه 5 گانه رفتار مسلمانان در عرصه سیاسی باشند. تبیین ماهیت این رسایل مبتنی بر ویژگیهایشان و ضرورت وجود آنها، محورهای اصلی مقاله حاضر است.
فریبا پسندی؛ محمدرضا شمشیری
دوره 8، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 73-90
چکیده
یکی از مباحث مهم در عرصه دینپژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزههای آموزههای دینی و یافتههای علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارضهای علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخصترین چهرههایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم در عرصه دینپژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزههای آموزههای دینی و یافتههای علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارضهای علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخصترین چهرههایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. این دو هر چند در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازی کننده داشتند و در پی اثبات استقلال دین از علم و ایجاد حوزهای حفاظتی برای دین بودند؛ اما با ارائهی طرحهای خود در راستای بازگشت به گوهر دین، قرائتهایی از دین بیان نمودند که به دلیل تک بعدی بودن از مشکلات قابل توجهی برخوردار بود. شلایر ماخر، خدا و عناصر مهم دین را در حد احساس و تجربه شخصی کاهش داد؛ نوعی انسان محوری و تفسیر آموزههای دینی بر اساس معارف بشری که کارل بارت آن را نادرست خواند. اما بارت هم در معرض خطر قرار گرفت؛ تنها معیار سنجش را آموزههای مسیحی دانست و بزرگداشت خدا را با کوچک ساختن انسان همراه ساخت؛ یعنی درست خلاف جهتی حرکت نمود که شلایر ماخر پیموده بود.
جواد گلی
دوره 8، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 91-112
چکیده
یکی از مسائل مهم در عرصۀ دینپژوهی معضل تعارض علم و دین است. جوادی آملی یکی از برجستهترین متفکران روحانیت شیعه است که به حل شبهه تعارض علم و دین پرداخته است. پرسش اصلی این است که آیا شیوههای رفع تعارض وی خاستگاه اسلامی دارد یا تکرار شیوههای متفکران غربی است و آیا این شیوهها در رفع تعارض موفق هستند؟ هدف از این مقاله ارائۀ ...
بیشتر
یکی از مسائل مهم در عرصۀ دینپژوهی معضل تعارض علم و دین است. جوادی آملی یکی از برجستهترین متفکران روحانیت شیعه است که به حل شبهه تعارض علم و دین پرداخته است. پرسش اصلی این است که آیا شیوههای رفع تعارض وی خاستگاه اسلامی دارد یا تکرار شیوههای متفکران غربی است و آیا این شیوهها در رفع تعارض موفق هستند؟ هدف از این مقاله ارائۀ شیوههای ایشان و بررسی اصالت آنها و ارزیابی کاراییشان است. با مراجعه به آثار جوادی آملی و آثار برجسته متفکران غربی در زمینة علم و دین و بررسی آنها مشخص میشود که برخی از شیوههای جوادی آملی مبتنی بر فلسفه علم اسلامی و دسته دیگر مبتنی بر دیدگاههای دینشناسانه اسلامی است. ازاینرو، اصالت این شیوهها اثبات گردیده و چون وی با ملاحظه ماهیت و ویژگیهای علم و دین و با حفظ خصوصیات آنها سازگاریشان را تبیین کرده، شیوههای وی در رفع تعارض کارایی دارد
علی سنایی
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، ، صفحه 25-42
چکیده
الهیاتاعصاب بهعنوان برنامهای تحقیقاتی، امکان جدیدی برای پیوند علم و دین مطرح میسازد، بهگونهای که با حفظ اصالت و استقلال نسبی علم و دین، هیچیک به دیگری تقلیل نیابد. نیوبرگ که از شاخصترین چهرههای این حوزه است، درصدد تعیین تأثیرات مثبت باورها و مناسک دینی بر سلامت جسم و روان است. او تجربه عرفانی را منشاء تمان ...
بیشتر
الهیاتاعصاب بهعنوان برنامهای تحقیقاتی، امکان جدیدی برای پیوند علم و دین مطرح میسازد، بهگونهای که با حفظ اصالت و استقلال نسبی علم و دین، هیچیک به دیگری تقلیل نیابد. نیوبرگ که از شاخصترین چهرههای این حوزه است، درصدد تعیین تأثیرات مثبت باورها و مناسک دینی بر سلامت جسم و روان است. او تجربه عرفانی را منشاء تمان ادیان میداند و با تلفیق پدیدارشناسی تجربه عرفانی و عصبشناسی، میخواهد رابطه هر مؤلفه از تجربه عرفانی را با مکانیسمهای مغز تعیین کند. نیوبرگ ادعا میکند که الهیاتاعصاب میتواند از طریق عصبشناسی نشان دهد که چگونه مفاهیم الهیاتی و متافیزیکی شکل گرفتهاند. با تحلیل فلسفی دیدگاه نیوبرگ متوجه میشویم که او برخلاف ادعای خود، دین را به علم تقلیل میدهد و این امر موجب نقض غرض در الهیاتاعصاب میشود. از سوی دیگر مشخص میشود که وی با مفروض گرفتن تقابل سوژه- ابژه در گفتمان متافیزیکی قرار دارد.
عبدالرزاق حسامیفر
دوره 7، شماره 13 ، خرداد 1395، ، صفحه 75-88
چکیده
چکیده نسبت میان علم و دین از مسائلی است که در هر دو حوزه فلسفۀ علم و فلسفۀ دین مطمح نظر پارهای از اندیشمندان این دو حوزه بوده است. کتاب علم، عقل و دین نوشتۀدرک استینزبی تلاشی است برای جمع علم و دین و انعکاس پیامدهای نظریات علمی و نظریات فیلسوفان علم برای دین. وی که خود روحانی مسیحی است معتقد است که علم و دین را نباید دو فرهنگ یا جهانبینی ...
بیشتر
چکیده نسبت میان علم و دین از مسائلی است که در هر دو حوزه فلسفۀ علم و فلسفۀ دین مطمح نظر پارهای از اندیشمندان این دو حوزه بوده است. کتاب علم، عقل و دین نوشتۀدرک استینزبی تلاشی است برای جمع علم و دین و انعکاس پیامدهای نظریات علمی و نظریات فیلسوفان علم برای دین. وی که خود روحانی مسیحی است معتقد است که علم و دین را نباید دو فرهنگ یا جهانبینی مجزا و مستقل از هم تلقی کرد که یکی عقلانی و دیگری غیرعقلانی است. این دو یکی هستند و هر دو میکوشند جهان و جایگاه انسان را در آن بفهمند. وی در این کتاب به بررسی نظریات پارهای از فیلسوفان علم، پوزیتیویستها، پوپر، کوون، فایرابند و یکی از فیلسوفان بزرگ معاصر ویتگنشتاین پرداخته است و البته در این میان با پوپر همدلی بیشتری دارد و حجم بیشتری از کتاب را به تحلیل اندیشههای او اختصاص میدهد. وی در بحث از اندیشههای هر یک از این فیلسوفان تأثیرات اندیشه ایشان را بر فلسفه دین ردیابی و تحلیل میکند. در این مقاله به معرفی این کتاب و ذکر برخی کاستیهای آن خواهیم پرداخت.
عبدالرزاق حسامیفر
دوره 5، شماره 10 ، آذر 1393، ، صفحه 49-64
چکیده
چکیده
علم و دین که هر دو سابقهای طولانی در حیات بشر دارند، در تاریخ بلند خود، در کنار یکدیگر بر زندگی او تأثیرگذار بودهاند و تقریباً هیچ ناسازگاریای بینشان وجود نداشته. پیشرفت وسیع علوم که از قرن هفدهم آغاز شد، بهتدریج دانشمندان را به اکتشافاتی رساند که متفاوت و گاه متعارض با آموزههای رسمی دین بود. این امر موجب پیدایش ...
بیشتر
چکیده
علم و دین که هر دو سابقهای طولانی در حیات بشر دارند، در تاریخ بلند خود، در کنار یکدیگر بر زندگی او تأثیرگذار بودهاند و تقریباً هیچ ناسازگاریای بینشان وجود نداشته. پیشرفت وسیع علوم که از قرن هفدهم آغاز شد، بهتدریج دانشمندان را به اکتشافاتی رساند که متفاوت و گاه متعارض با آموزههای رسمی دین بود. این امر موجب پیدایش نزاع میان علم و دین شد، تاآنجا که عالمان دین و دانشمندان به تخطئة آرای یکدیگر پرداختند. این نزاع در قرن هفدهم وضعیت متفاوتی یافت، چرا که در این قرن هم دین و هم علم معنای جدیدی یافته بود. علم، تا پیش از این قرن، هویتی مستقل از فلسفه، اخلاق و الهیات نداشت و دین نیز که تا پیش از عصر روشنگری بر ایمان استوار بود در این عصر به سمت عقل سوق یافت و صدق و کذب گزارههای آن مطمح نظر قرار گرفت. با شکلگیری هویت مستقل علم و دین، نزاع میان آن دو یکی از مباحث مهم قرن نوزدهم شد؛ موضوعی که در این مقاله بررسی خواهد شد.
عبدالرزاق حسامیفر
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 25-42
چکیده
چکیده علم و دین هر دو گزارههایی در باب طبیعت دارند. دانشمندان علوم طبیعی ادعا میکنند که کشف و شناخت قوانین طبیعت بر عهدۀ علم است، در حالی که عالمان دین از حقانیت بلامنازع گزارههای دینی دربارۀ طبیعت دفاع میکنند. این امر موجب طرح مسئلۀ نزاع علم و دین شده است که هم در میان دانشمندان و هم در میان عالمان دین بازتاب یافته است ...
بیشتر
چکیده علم و دین هر دو گزارههایی در باب طبیعت دارند. دانشمندان علوم طبیعی ادعا میکنند که کشف و شناخت قوانین طبیعت بر عهدۀ علم است، در حالی که عالمان دین از حقانیت بلامنازع گزارههای دینی دربارۀ طبیعت دفاع میکنند. این امر موجب طرح مسئلۀ نزاع علم و دین شده است که هم در میان دانشمندان و هم در میان عالمان دین بازتاب یافته است و هر کس که دغدغهای در این باب داشته است، کوشیده است پاسخی درخور برای آن عرضه کند. استاد شهید مرتضی مطهری به عنوان یک روشنفکر مسلمان در راستای ارائۀ تفسیری از اسلام که هماهنگ با پیشرفتهای بشری باشد، کوشیده است نبودِ تضاد را میان این دو نشان دهد. ایشان گاهی از نیاز انسان به این دو و عدم تعارض میان آنها از این حیث، سخن میگوید و گاهی میکوشد با بحث تفصیلی عدم تعارض را نشان دهد، چنانکه دربارة نظریۀ تبدّل انواع این کار را میکند و گاهی نسبیت قوانین علمی و جاودانگی آموزههای دینی را مبنایی برای دفاع از دین و تأویل علم قرار میدهد. در این مقاله ابتدا تقریری از خاستگاه مسئله و به دنبال آن دیدگاه استاد در این زمینه تحلیل و بررسی خواهد شد.
حسن ذوالفقار
دوره 3، شماره 6 ، آذر 1391، ، صفحه 45-66
چکیده
چکیده جهانبینی نوعی برداشت و نحوۀ تفکر انسان نسبت به جهان است. نحوۀ نگرش به جهان به سه نوع دینی، فلسفی و علمی دستهبندی شده است که نسبت به هم ترتّب زمانی دارند. در هستیشناسی دینی، نخستین خلقت نور الهی است. دین سرآغاز همۀ علوم است. با تمسک فلسفه و علم به دین، معرفت و حیات بشری به سمت تکامل و توسعه سیر میکند. در جهانبینی دینی، ...
بیشتر
چکیده جهانبینی نوعی برداشت و نحوۀ تفکر انسان نسبت به جهان است. نحوۀ نگرش به جهان به سه نوع دینی، فلسفی و علمی دستهبندی شده است که نسبت به هم ترتّب زمانی دارند. در هستیشناسی دینی، نخستین خلقت نور الهی است. دین سرآغاز همۀ علوم است. با تمسک فلسفه و علم به دین، معرفت و حیات بشری به سمت تکامل و توسعه سیر میکند. در جهانبینی دینی، زیبایی از سرچشمۀ جمال مطلق نشئت میگیرد و ذات حق، جمیل علیالاطلاق است؛ ظلّ جمیل، جمیل است و محال است که جمیل نباشد. زیبایی در جهانبینی فلسفی، از دیدگاه افلاطون در خط منقسم هستیشناسی نخست در عالم مُثُل تعیّن پیدا میکند و در عالم ریاضی کمّ و کیف به خود میگیرد و در عالم محسوسات به تعیّن عینی میرسد. در جهانبینی علمی و تجربی، طبیعت و جهان خلقت دارای انتظام فضایی و زیبایی است. جهان هستی کارگاه صنع الهی است و زیباترین مخلوقات بین همۀ موجودات در خلقت انسان، پدیدار گشته است. در تعامل دین و فلسفه، حکما و فلاسفۀ اسلامی مکتب فلسفیشان را از سرچشمۀ زلال دین کسب کردهاند. در تعامل دین و علم، زبباییشناسی تجربی تحت شمول احکام الهی قرارمیگیرد و در تعامل علم و فلسفه، زیباییشناسی علمی و تجربی، مصداقی و زیباییشناسی فلسفی، کلّی و دربرگیرندۀ مصادیق متعدد است. زیبایی حقیقی از دین و نظام ارزشی نشئت میگیرد و در فلسفه و علم جریان پیدا میکند و پس از ظهور زیبایی، زیبایی دینی و فلسفی و علمی در تعامل هم قرارمیگیرند و همۀ زیباییها در دین به وحدت میرسند.
سیدمهدی بیابانکی
دوره 2، شماره 4 ، آذر 1390، ، صفحه 1-22
چکیده
چکیده
کاوش در چیستی و چگونگی رابطة علم و دین و مدلسازی این رابطه هدف اصلی این مقاله است. دیدگاههایی که درصدد تبیین رابطة علم و دین برآمدهاند (دیدگاههای تمایز، تعارض، تلاقی و تأیید، و دیدگاه مکملیت) هریک فقط به یک جنبه از این ارتباط پرداختهاند و همگی در این نقص سهیماند که عمدتاً بر جنبههای عملی و کاربردی تعامل ...
بیشتر
چکیده
کاوش در چیستی و چگونگی رابطة علم و دین و مدلسازی این رابطه هدف اصلی این مقاله است. دیدگاههایی که درصدد تبیین رابطة علم و دین برآمدهاند (دیدگاههای تمایز، تعارض، تلاقی و تأیید، و دیدگاه مکملیت) هریک فقط به یک جنبه از این ارتباط پرداختهاند و همگی در این نقص سهیماند که عمدتاً بر جنبههای عملی و کاربردی تعامل میان علم و دین تأکید میکنند و مدل نظری مشخصی را، در خصوص رویارویی گزارههای علمی و گزارههای الاهیاتی و نحوة رابطة آنها با یکدیگر، ارائه نمیدهند. در مسیر ارائة چنین مدلی و با نگاهی دقیق به دو مقولة علم و دین و به تبع آن، رابطة میان آنها، میتوان چهار رویکرد متمایز، هرچند مرتبط با هم، را در این خصوص از یکدیگر تمییز داد: رویکردهای هستیشناسانه، معرفتشناسانه، معناشناسانه، و تکوینی. در این مقاله ضمن تبیین رابطة علم و دین در دو حوزة هستیشناسی و معرفتشناسی، دو مدل در خصوص تبیین این رابطه در دو حوزة مذکور ارائه میشود. برای مدلسازی و تبیین رابطة هستیشناختی علم و دین، از نمای مکانیکی مولکول DNA بهره میگیریم و سپس مدل را بر اساس سه مفهوم حقایق دینی، حقایق طبیعی، و نقاط انطباق ارائه میکنیم؛ مدلی که برای تبیین رابطة معرفتشناختی گزارههای علمی و گزارههای الاهیاتی ارائه میشود بر مبنای تفکیک میان هستة سخت نظریات علمی و الاهیات دینی از کمربند محافظ آنها استوار است. پس از ارائة مدلهای مذکور، سعی میکنیم تا انسجام منطقی آنها را نشان دهیم.
سیدجواد میری؛ علی علی اصغری صدری
دوره 2، شماره 4 ، آذر 1390، ، صفحه 103-122
چکیده
چکیده
مسئلۀ رابطۀ علم و دین از دغدغههای جدی بشر است. معمولاً این رابطه را در چهار مقولۀ تعارض، استقلال، گفتوگو، و وحدت دستهبندی میکنند. در این نوشته، ضمن معرفی اجمالی این چهار مقوله، در پی آنیم تا موضع شریعتی را در این باره معرفی کنیم. شریعتی با اتکا به موضوعاتی چون یونانیزدگی علم و دین در قرون وسطی، رابطۀ علم ...
بیشتر
چکیده
مسئلۀ رابطۀ علم و دین از دغدغههای جدی بشر است. معمولاً این رابطه را در چهار مقولۀ تعارض، استقلال، گفتوگو، و وحدت دستهبندی میکنند. در این نوشته، ضمن معرفی اجمالی این چهار مقوله، در پی آنیم تا موضع شریعتی را در این باره معرفی کنیم. شریعتی با اتکا به موضوعاتی چون یونانیزدگی علم و دین در قرون وسطی، رابطۀ علم و سرمایهداری، نفی انحصار علوم تجربی، مقایسۀ میزان اعتبار علوم تجربی و انسانی، و تأکیدهای دین بر کسب علمْ موضع تعارض را نفی میکند. او با نقد علم مدرن از جهت دستاوردهای اجتماعیاش و عدم توجهش به مقولۀ انسان و نیز با نقد شعار علم برای علم و بیتعهدی علم تلاش میکند تا مدلی برای همگرایی دین و علم ارائه کند. شریعتی معتقد است که علم باید مسئول باشد و خود را به یک آرمان متعالی پایبند کند. او همچنین در این مسیر از دستاوردها و سخنان دانشمندان پیشرو بهره میگیرد. شریعتی در مجموع تقریباً از همۀ مدلهای موجود در مقولۀ وحدت علم و دین استفاده میکند.