چکیده
در این مقاله میخواهیم نشان دهیم که هرچند پیرس منطقدان، دانشمند و فیلسوفی پراگماتیست است، رگههای قوی دینی در نظام فکری او (بهویژه در اواخر عمرش) با فلسفۀ علمی او پیوند ناگسستنی دارد. بر اساس این دیدگاه، این نوشته با استناد به آثار پیرس در پی نشان دادن این رگههای دینی در قالب «پیوند علم و دین» در اندیشۀ این متفکر ...
بیشتر
چکیده
در این مقاله میخواهیم نشان دهیم که هرچند پیرس منطقدان، دانشمند و فیلسوفی پراگماتیست است، رگههای قوی دینی در نظام فکری او (بهویژه در اواخر عمرش) با فلسفۀ علمی او پیوند ناگسستنی دارد. بر اساس این دیدگاه، این نوشته با استناد به آثار پیرس در پی نشان دادن این رگههای دینی در قالب «پیوند علم و دین» در اندیشۀ این متفکر امریکایی است. پیرس تبلور این پیوند را در روش علمی نشان میدهد و معتقد است که روش علم باید «روح» علمی داشته باشد و این روح همان میل به یادگیری حقیقت است که در علم و دین وجود دارد. پیرس معتقد است که علم و دین با تکیه بر این روحیه میتوانند در راستای هم حرکت کنند و او حتی از دین علم در این حیطه یاد میکند. بنابراین، پیرس با روحیۀ دینی به علم مینگرد و این امر در دورۀ سوم فکری او در قالب مقالات و نوشتههایش کاملاً آشکار است
چکیده
نحوۀ مناسبات علم و دین همواره از جملة پرسشهای مهم قرون گذشته بوده و پاسخهای متفاوتی نیز به آن داده شده است. در این تحقیق تلاش می شود تا نشان دهد که، بهرغم پیشرفتهای خیرهکنندۀ علم و نقش فزایندۀ آن در حیات بشری، نسبت طولی، و نه عرضی دین و علم و منشأ الهی و وحیانی دین باعث شده است که دین همواره از جمله نیازهای اساسی ...
بیشتر
چکیده
نحوۀ مناسبات علم و دین همواره از جملة پرسشهای مهم قرون گذشته بوده و پاسخهای متفاوتی نیز به آن داده شده است. در این تحقیق تلاش می شود تا نشان دهد که، بهرغم پیشرفتهای خیرهکنندۀ علم و نقش فزایندۀ آن در حیات بشری، نسبت طولی، و نه عرضی دین و علم و منشأ الهی و وحیانی دین باعث شده است که دین همواره از جمله نیازهای اساسی بشر باشد، و این دین بوده که پرسشهای بنیادین انسان را پاسخ گفته است؛ لذا نمیتوان اندیشۀ محدودیت قلمرو و کارکردهای دین را معقول و قابل دفاع دانست. البته، وجود برخی تشابهات در ویژگیهای علم و دین باعث شده است که همکاری آن دو بیشتر باشد، اما این امر بدان معنی نیست که یکی جای دیگری را بگیرد. در این باره میتوان به برخی شباهتها در تجربه، تبیین، عینیت، مدلها، و پارادایمهای آن دو اشاره کرد؛ در عین حال که هریک کارکرد خاص خود را دارد و این کارکرد از دیگری ساخته نیست. در این زمینه میتوان به نقش بنیادین دین در تأمین مبانی اساسی علم و شکلدهی به نظریهها و قوانین علم و نیز نقش پیشرفتهای علمی در تبیین بیشتر باورهای دینی نگاه کرد.