زینب امین؛ رسول رسولی پور
چکیده
بحث از صفات الهی از جمله مباحث مهم در فلسفه و الهیات است در میان صفات الهی صفت «علم» همواره از توجه بیشتری برخوردار بودهاست، چراکه در تبیین بسیاری از مسائل کلامی تأثیر ویژهای داشته است. شیخ الرئیس ابن سینا و دانس اسکوتس نماینده ی دو دیدگاه اساسی درباره علمِ حق تعالی در دو سنت فلسفی اسلامی و مسیحی اند که در این تحقیق مورد ...
بیشتر
بحث از صفات الهی از جمله مباحث مهم در فلسفه و الهیات است در میان صفات الهی صفت «علم» همواره از توجه بیشتری برخوردار بودهاست، چراکه در تبیین بسیاری از مسائل کلامی تأثیر ویژهای داشته است. شیخ الرئیس ابن سینا و دانس اسکوتس نماینده ی دو دیدگاه اساسی درباره علمِ حق تعالی در دو سنت فلسفی اسلامی و مسیحی اند که در این تحقیق مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته اند. ما در این مقاله ضمن برشمردن وجوه مشترک این دو فیلسوف نامدار در مساله علم؛ همچون اعتقاد به وجود صور موجودات در علم الهی قبل ازخلقت واقعی آنها، لحاظ نکردن صور مـعقول یا مـُثل افـلاطونی بهمثابۀ موجوداتی مفارق، و اینکه خـدا در امـر خـلقت عـالَم و انسان، غرضی خارج از ذات خویش ندارد و آفرینش صرفاً ناشی از عشق خدا به ذات خویش است به تشریح تـفاوت اصـلی دیدگاه این دو فیلسوف در مساله ی علم الهی که فاعل بالقصد دانستن پروردگار از نظر اسکوتس، و فاعلِ بالعنایه دانستن خدا از نظر ابن سینا ضـمن توجیه خلقت برمبنای فـیض یا صدور است.
مجید ملایوسفی؛ علی حیدری فرجی
دوره 2، شماره 3 ، خرداد 1390، ، صفحه 75-92
چکیده
یکی از مسائل مهم در تاریخ تفکر بشر مخلوق یا نامخلوقبودن عالم هستی بوده است. فیلسوفان پیش از ارسطو، هریک بهنوعی قائل به ازلی و غیرمخلوقبودن عالم هستی بودهاند. ارسطو با قائلشدن به ازلیت مقولههای حرکت، زمان، و ماده را مؤلفههای اصلی عالم هستی دانسته است و حکم به ازلی و غیرمخلوقبودن ...
بیشتر
یکی از مسائل مهم در تاریخ تفکر بشر مخلوق یا نامخلوقبودن عالم هستی بوده است. فیلسوفان پیش از ارسطو، هریک بهنوعی قائل به ازلی و غیرمخلوقبودن عالم هستی بودهاند. ارسطو با قائلشدن به ازلیت مقولههای حرکت، زمان، و ماده را مؤلفههای اصلی عالم هستی دانسته است و حکم به ازلی و غیرمخلوقبودن جهان هستی میدهد. از این حیث است که خدای ارسطو درمقام علت فاعلی عالم هستی، فقط محرک عالم است و هستیبخش آن قلمداد نمیشود. در ادیان ابراهیمی، ازجمله اسلام، خالقیت خداوند امری مسلم و بدیهی تلقی میشود. ازاینرو، ابن سینا در مسئلۀ آفرینش عالم از ارسطو فاصله میگیرد. درواقع، تصویر سینوی از عالم هستی و خداوند و رابطۀ این دو با هم متفاوت با تصویری میشود که ارسطو ارائه میدهد. ابن سینا با تقسیم حدوث به ذاتی و زمانی مدعی میشود که ازلیبودن عالم ازحیث زمانی مستلزم آن نیست که عالم هستی مخلوق خداوند نباشد. از این حیث نزد بوعلی خداوند علت فاعلی عالم است؛ صرفاً محرک نیست، بلکه معطی وجود به عالم هستی نیز تلقی میشود.