مهدی قهرمان؛ پریا نوری؛ سید مجید نبوی
چکیده
کریشنا مورتی بهعنوان عارف، متفکر، نویسنده و سخنران در جهان معروف است. یکی از اصلیترین مولفههای فکری کریشنا مورتی (1895 -1986) دیدگاه خاص ایشان در مورد دانش است. اندیشه کریشنا در مورد دانش با نگرش اسلام تفاوتهای زیادی دارد. لذا در این نوشته دیدگاه ایشان با نگرش اسلام به دانش بهصورت تطبیقی و به روش کتابخانهای مقایسه شده و به روش ...
بیشتر
کریشنا مورتی بهعنوان عارف، متفکر، نویسنده و سخنران در جهان معروف است. یکی از اصلیترین مولفههای فکری کریشنا مورتی (1895 -1986) دیدگاه خاص ایشان در مورد دانش است. اندیشه کریشنا در مورد دانش با نگرش اسلام تفاوتهای زیادی دارد. لذا در این نوشته دیدگاه ایشان با نگرش اسلام به دانش بهصورت تطبیقی و به روش کتابخانهای مقایسه شده و به روش توصیفی-تحلیلی پردازش گشت و مسجل شد با اینکه دیدگاه ایشان به دانش در مواردی همسان با دیدگاه اسلام است اما در بیشتر موارد نگاهشان به دانش کاملاً متفاوت با نگاه اسلام بوده و حتی در مواردی نیز متضاد است. از دید کریشنا مورتی دانش علت کرختی ذهن، جنگها و ویرانیها، بیثباتی انسان، اسارت ذهن، شرطیشدن و مانع تغییر روانی، همراه با جهالت، مانع خرد و آزادی انسان بوده و مطرود است. این در حالی است که هدایت انسان بوسیله علم طبق آیات و روایات ائمه معصومین مورد تاکید اسلام است. قرآن، پرورش عقل و اندیشه را یکی از عوامل و عناصر سازنده انسان میداند که سبب تکامل او میشود. بنابر آموزههای اسلام آنچه موجب بیثباتی و سردرگمی انسان میشود جهل و ندانستن است. بر اساس قرآن، نظر کریشنا مورتی مبنی بر اینکه دانشی که بهعنوان وسیلهای برای هدایت انسان در درون به کار گیرد مانعی برای کشف محسوب می-شود، مردود است. لذا اندیشه و نگاه مورتی به دانش در کل از دید اسلام مطرود و غیرقابل قبول است.
زهرا کلهر؛ علی رضا فارسی نژاد؛ کامبیز کلهر
چکیده
در طول تاریخ ِجوامع دینی، سرنوشت علوم به ویژه علوم عقلی همواره به به دست آموزههای إلاهیاتی آن جامعه بوده است از این نظر بررسی نحوه تعامل علوم به ویژه علوم عقلی با دین به معنای آموزههای إلاهیاتی دارای اهمیت است؛ اثر پیش رو که پژوهشی با رویکرد تاریخی است ضمن توصیف و تحلیل آراء مورخان درباره چگونگی تعامل علم و دین در دوره ماقبل تاریخ، ...
بیشتر
در طول تاریخ ِجوامع دینی، سرنوشت علوم به ویژه علوم عقلی همواره به به دست آموزههای إلاهیاتی آن جامعه بوده است از این نظر بررسی نحوه تعامل علوم به ویژه علوم عقلی با دین به معنای آموزههای إلاهیاتی دارای اهمیت است؛ اثر پیش رو که پژوهشی با رویکرد تاریخی است ضمن توصیف و تحلیل آراء مورخان درباره چگونگی تعامل علم و دین در دوره ماقبل تاریخ، یونان باستان و قرون وسطی در جهان مسیحیت و اسلام به این نتیجه میرسد که علم و دین در طول تاریخ همواره نسبتهای پویا، دو طرفه و گوناگونی با یکدیگر داشتهاند با این همه از زمان شکل گیری علوم، چه در یونان باستان و چه در قرون وسطی در عالم اسلام و مسیحیت همواره بین بخشی از آموزههای علوم به ویژه علوم عقلی با مواضع إلاهیاتی برخی از مذاهب دینی نوعی ناسازگاری وجود داشته است؛ با اینکه مسیحیت و اسلام هر دو در ابتدای ظهورشان سبب رشد علوم بودند و علوم- علوم عقلی- نیز روش لازم را برای تبیین تعالیم دینی در اختیار إلاهیدانان میگذاشت اما همواره نوعی ناسازگاری بین ساختار ذهنی - روانی مفسران آموزههای دینی و یافته-های علوم عقلی وجود داشته است.
امیر اعتمادی بزرگ؛ محمدرضا آرام؛ جعفر حسنخانی
دوره 9، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 121-150
چکیده
واژه «پیشرفت علم» اولین بار در قرن 19 توسط ویلیام وول (William Whewell) مطرح شده است. سؤال اصلی این مقاله این است که دیدگاه پوزیتیویستی، دیدگاه «تقرب به واقعیت» و دیدگاه توماس کوهن دربارۀ «پیشرفت علم» چیست؟ و چه نقدهایی بر این دیدگاهها وارد است؟ و از سوی دیگر اسلام چه نظری دربارۀ پیشرفت علم دارد؟ پوزیتیویستهای منطقی برای ...
بیشتر
واژه «پیشرفت علم» اولین بار در قرن 19 توسط ویلیام وول (William Whewell) مطرح شده است. سؤال اصلی این مقاله این است که دیدگاه پوزیتیویستی، دیدگاه «تقرب به واقعیت» و دیدگاه توماس کوهن دربارۀ «پیشرفت علم» چیست؟ و چه نقدهایی بر این دیدگاهها وارد است؟ و از سوی دیگر اسلام چه نظری دربارۀ پیشرفت علم دارد؟ پوزیتیویستهای منطقی برای علم، خصلتی انباشتی قائل بودند سرانجام پیشرفت علم را به اتحاد علوم و تقلیل آن به فیزیک ختم کردند. پوپر اما منطق استقرایی پوزیتیوستها را برنمیتابد و طبق منطق قیاسی، روش حدس و ابطال را معرفی میکند. بدین صورت که فرضیات علمی مطرح و نقد میشوند؛ رشد و پیشرفت علم هم در مسیر نیل به واقعیت رخ میدهد. کوهن معتقد است که نظریات قبل و بعد از انقلاب علمی، نظریههای کاملاً متفاوتیاند که بهطور بنیادی با نظریه متقدم خود تفاوت دارند. این تفاوت آنچنان زیاد است که نمیتوان دو پارادایم را با یکدیگر قیاس کرد؛ بنابراین تکیهکردن بر پیشرفت بیمورد است. البته کوهن بعدها این رویکرد خود را اصلاح کرد. از منظر معرفتشناسانه، اسلام حقیقتگرا است و تن به نسبیگرایی یا واقعنمایی نمیدهد. در نگاه اسلامی حرکت مبتنی بر شناخت و تکاملی است؛ لذا با رویکردهای پوپری و کوهنی متفاوت است. اسلام از وجود حقیقت عدول نمیکند اما از سوی دیگر منابع معرفت قایل دسترس مانند حواس را نیز برای تحصیل حقیقت کافی نمیداند.
مرتضی نصیری؛ امید صادقی؛ حسام اسحاقی شهرضایی
دوره 5، شماره 9 ، خرداد 1393، ، صفحه 133-152
چکیده
میوهها سرشار از ویتامینها، مواد معدنی، و املاح هستند و مصرف آنها تأثیر بهسزایی در سلامتی انسانها، پیشگیری، و درمان بیماریها دارد. در قرآن کریم خداوند از بعضی میوهها چون انگور، انار، خرما، انجیر و زیتون به عنوان هدیۀ بهشتی نام برده است. احتمالاً در این تذکر، فواید جسمی و روحانی برای انسان وجود دارد. لذا این مقاله با هدف بررسی ...
بیشتر
میوهها سرشار از ویتامینها، مواد معدنی، و املاح هستند و مصرف آنها تأثیر بهسزایی در سلامتی انسانها، پیشگیری، و درمان بیماریها دارد. در قرآن کریم خداوند از بعضی میوهها چون انگور، انار، خرما، انجیر و زیتون به عنوان هدیۀ بهشتی نام برده است. احتمالاً در این تذکر، فواید جسمی و روحانی برای انسان وجود دارد. لذا این مقاله با هدف بررسی خواص درمانی میوههای مذکور از منظر قرآن و احادیث و مقایسۀ آن با یافتههای نوین علوم پزشکی صورت گرفته است تا به نگرش پویایی اسلام به عنوان یک دین جهانشمول بیشتر پی برده شود و حقایق بیشتری در این زمینه آشکار گردد.
زهرا پارساپور
دوره 3، شماره 6 ، آذر 1391، ، صفحه 25-43
چکیده
چکیده زیستکرۀ زمین فارغ از مرزبندیهای سیاسی، دینی و زبانی نیازمند مراقبت ویژهای است. این مراقبت در سایۀ رعایت اصول اخلاقیِ مشترکِ جهانی تحقق میپذیرد که میتوان تحت عنوان اخلاق زمین (Earth Ethics) از آن یادکرد. شاید، اصرار بر ارائۀ تعریف مشترک جهانی پیرامون رابطۀ انسان با خدا، خودش و دیگران ضرورتی نداشته باشد، اما سلامت و ...
بیشتر
چکیده زیستکرۀ زمین فارغ از مرزبندیهای سیاسی، دینی و زبانی نیازمند مراقبت ویژهای است. این مراقبت در سایۀ رعایت اصول اخلاقیِ مشترکِ جهانی تحقق میپذیرد که میتوان تحت عنوان اخلاق زمین (Earth Ethics) از آن یادکرد. شاید، اصرار بر ارائۀ تعریف مشترک جهانی پیرامون رابطۀ انسان با خدا، خودش و دیگران ضرورتی نداشته باشد، اما سلامت و حفظ زیستکره نیازمند تعریفی مشترک از رابطۀ انسان با طبیعت است. بحران محیط زیست که در قرن اخیر چهرۀ خود را آشکارتر ساخته است، موجبشدهاست علاوه بر بازنگری نحوۀ تعامل انسان با طبیعت در استفاده از علم و تکنولوژی، یک بازنگری کلی در همۀ ادیان و نحلههای فکری، دینی و اخلاقی در مورد جایگاه انسان در جهان و اخلاق زیستمحیطی صورتگیرد. شاید، بتوان مقالۀ لین وایت را بزرگترین محرک در این بازنگری در جهان مسیحیت دانست؛ بهگونهای که از سال تألیف این مقاله (1967) تا کنون، به اشکال گوناگون در موافقت و مخالفت آن سخن رفته است که تحت عنوان اخلاق زیستمحیطی (Environmental Ethics) که زیرشاخهای از فلسفه است، از آن یادمیشود. در جهان اسلام نیز شاهد شکلگیری تألیفات و تحقیقات وسیع در این زمینه هستیم؛ از آن جمله، میتوان از آثار سید حسین نصر، پرویز منظور، محقق داماد، خالد فضلان و جوادی آملی نام برد. در این مقاله بر آنیم تا ضمن بیان گزارشی از این تحقیقات، به این امر تصریح کنیم که بیآنکه لازم باشد برای حفظ محیط زیست به مکتب خاصی در غرب یا شرق رویآوریم، میتوانیم به جهانیهای مشترک در اخلاق زمین دستپیداکنیم که از مکاتب و ادیان مختلف نشئت میگیرد. با شناخت و آموزش این اصول میتوان همزمان با حفظ محیط زیست، به توافقی جهانی در بخشی از اصول اخلاقی نیز نائل شد.