چکیده نسبت میان علم و دین از مسائلی است که در هر دو حوزه فلسفۀ علم و فلسفۀ دین مطمح نظر پارهای از اندیشمندان این دو حوزه بوده است. کتاب علم، عقل و دین نوشتۀدرک استینزبی تلاشی است برای جمع علم و دین و انعکاس پیامدهای نظریات علمی و نظریات فیلسوفان علم برای دین. وی که خود روحانی مسیحی است معتقد است که علم و دین را نباید دو فرهنگ یا جهانبینی ...
بیشتر
چکیده نسبت میان علم و دین از مسائلی است که در هر دو حوزه فلسفۀ علم و فلسفۀ دین مطمح نظر پارهای از اندیشمندان این دو حوزه بوده است. کتاب علم، عقل و دین نوشتۀدرک استینزبی تلاشی است برای جمع علم و دین و انعکاس پیامدهای نظریات علمی و نظریات فیلسوفان علم برای دین. وی که خود روحانی مسیحی است معتقد است که علم و دین را نباید دو فرهنگ یا جهانبینی مجزا و مستقل از هم تلقی کرد که یکی عقلانی و دیگری غیرعقلانی است. این دو یکی هستند و هر دو میکوشند جهان و جایگاه انسان را در آن بفهمند. وی در این کتاب به بررسی نظریات پارهای از فیلسوفان علم، پوزیتیویستها، پوپر، کوون، فایرابند و یکی از فیلسوفان بزرگ معاصر ویتگنشتاین پرداخته است و البته در این میان با پوپر همدلی بیشتری دارد و حجم بیشتری از کتاب را به تحلیل اندیشههای او اختصاص میدهد. وی در بحث از اندیشههای هر یک از این فیلسوفان تأثیرات اندیشه ایشان را بر فلسفه دین ردیابی و تحلیل میکند. در این مقاله به معرفی این کتاب و ذکر برخی کاستیهای آن خواهیم پرداخت.
چکیده
جریان اسلامیسازی معرفت که از حدود دو قرن پیش آغاز شده طرفدارانی جدی در برخی ملل اسلامی و عربی دارد، از جمله اسماعیل راجی الفاروقی و همفکران او توجه خاصی به این امر کردهاند. آنها در مقام نظریهپردازی بر بازخوانی میراث علمی گذشته، شناسایی علل عقبماندگی مسلمانان معاصر، تأسیس روششناسی اسلامی ملهم از قرآن، ایجاد ادبیات ...
بیشتر
چکیده
جریان اسلامیسازی معرفت که از حدود دو قرن پیش آغاز شده طرفدارانی جدی در برخی ملل اسلامی و عربی دارد، از جمله اسماعیل راجی الفاروقی و همفکران او توجه خاصی به این امر کردهاند. آنها در مقام نظریهپردازی بر بازخوانی میراث علمی گذشته، شناسایی علل عقبماندگی مسلمانان معاصر، تأسیس روششناسی اسلامی ملهم از قرآن، ایجاد ادبیات انگلیسی ـ اسلامی و اصلاح نظام آموزشی کنونی جوامع اسلامی تأکید کردهاند، و در عمل، برخی مؤسسات و دانشگاههای اسلامی، انجمنهای علمی و اسلامی و موارد شبیه آنها را تأسیس کردهاند و برای شناسایی استعدادهای کشورهای اسلامی کنفرانسهایی برگزار کردهاند و در مجموع توانستهاند ادبیات اسلامیسازی معرفت را به متفکران جهان اسلام معرفی کنند؛ اما نگرشهای قشری و گاه سلفیگری و انتظارات روششناختی نابهجای آنان از قرآن برای تمهید نظریههای علمیشان مانع از موفقیت این اندیشه شده است. در این مقاله، ضمن بررسی دیدگاهها و اقدامات فاروقی و همفکران او دربارۀ اسلامیسازی معرفت، ابعاد مثبت و منفی آن بررسی و نقد شده است، تا ابعاد امکان استفاده از تجربیات آنان در اسلامیسازی علم در عصر حاضر آشکار شود.