قربان علمی؛ نازنین جلیلی
چکیده
این مقاله، به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی مفهوم و ویژگیهای مانا و امر قدسی در نظام فکری مارت پرداخته است. او که در درجه نخست، بر انسانشناسی دین تمرکز دارد، بر عاطفه و احساس بهعنوان اصل اساسی روانشناسی تحلیلی ذهن و شخصیت انسان و مولفههای روانشناختی باور دینی نیز تأکید کرده و بهجای آنیمیسم تایلر، پیشاآنیمیسم یا آنیماتیسم ...
بیشتر
این مقاله، به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی مفهوم و ویژگیهای مانا و امر قدسی در نظام فکری مارت پرداخته است. او که در درجه نخست، بر انسانشناسی دین تمرکز دارد، بر عاطفه و احساس بهعنوان اصل اساسی روانشناسی تحلیلی ذهن و شخصیت انسان و مولفههای روانشناختی باور دینی نیز تأکید کرده و بهجای آنیمیسم تایلر، پیشاآنیمیسم یا آنیماتیسم (تجربه مانا) را بهعنوان صورت نخستین و اصیل تجربه دینی، عرضه داشت. مارت از متعلق آگاهی دینی تعبیر به مانا یا امر قدسی میکند. احساس مانا، احساس حضور یک قدرت یا نیروی شگفتانگیز و رازآلود است که گوهر دین ابتدایی را تشکیل میدهد. اساساً دین در پاسخ به احساس هیبت و در ارتباط با آن شکلگرفته است. احساس مانا آمیزهای از احساس هراس، اعجاب و جاذبه است که در انسان ایجاد هیبت میکند. تعریف حداقلی او از دین، شامل فرمول تابو – مانا است که تابو، جنبه منفی و سلبی امر قدسی یا موجود فراطبیعی است، که"نباید بیمحابا به آن نزدیک شد." در جنبه مثبت و ایجابی آن مانا است. چیزهایی که مانا دارند، تابو نیز هستند. مانای مارت، برخلاف کودرینگتون، قدرت نیست، بلکه کاملاً ماورای طبیعی، یعنی مذهبی و هسته اصلی دین است.