حسین خزایی
دوره 1، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 31-56
فائزه برزگر تبریزی؛ منصور نصیری
چکیده
این مقاله با تمرکز بر تقریر کوین دیوی(Kevin Davy) و مارک لیپلمن (Mark Lippelmann) از نسخه علی برهان جهان شناختی در سیستم های بسته فیزیکی ، می کوشد با در نظر گرفتن شرایط کامل بودن یک تبیین در سیستم های بسته فیزیکی و در نظر گرفتن جهان متشکل از پدیده های فیزیکی به عنوان یکی از این سیستم ها، و با در نظر گرفتن نسخه علی برهان جهان شناختی به عنوان برهانی ...
بیشتر
این مقاله با تمرکز بر تقریر کوین دیوی(Kevin Davy) و مارک لیپلمن (Mark Lippelmann) از نسخه علی برهان جهان شناختی در سیستم های بسته فیزیکی ، می کوشد با در نظر گرفتن شرایط کامل بودن یک تبیین در سیستم های بسته فیزیکی و در نظر گرفتن جهان متشکل از پدیده های فیزیکی به عنوان یکی از این سیستم ها، و با در نظر گرفتن نسخه علی برهان جهان شناختی به عنوان برهانی که بر اساس این پدیده های فیزیکی ارائه شده است نشان دهد که این برهان از یک منظر خاص فیزیکی قابل اعمال بر این پدیده ها نیست و به این ترتیب محدوده ای که در آن، این برهان کارایی دارد تنگ تر می شود. برای نشان دادن این مشکل، از فرمول بندی این برهان و نیز از زنجیره های حمایت شده و زنجیره های معلق استفاده شده است. در کنار اشکالات مشهور فلسفی مغالطه ترکیب مفصل و تسلسل نامتناهی که در طول تاریخ فلسفه بر این برهان وارد شده اند، این اشکال از دریچه فیزیک مطرح شده است. در مقابل این برهان، برهان امکان و وجوب در فلسفه اسلامی مطرح شده است که اشکال فوق الذکر بر آن وارد نیست.
حمید حسنی؛ بابک داداشپور؛ کامران قیوم زاده
چکیده
مهدی گلشنی در تلاش برای تبیین «علم دینی» میگوید که علم نه تنها از نظر جهت-گیری و کاربرد، بلکه از نظر چارچوب متافیزیکی حاکم بر نظریهها، به دینی و سکولار تقسیم میشود. وی چنین استدلال میکند که چون علم بیطرف ـ در مرحله داوری ـ غیرواقعگرایانه و دشوار است، پس علم باید غیربیطرف (و در طرف دین) باشد. «مایکل استنمارک» معتقد ...
بیشتر
مهدی گلشنی در تلاش برای تبیین «علم دینی» میگوید که علم نه تنها از نظر جهت-گیری و کاربرد، بلکه از نظر چارچوب متافیزیکی حاکم بر نظریهها، به دینی و سکولار تقسیم میشود. وی چنین استدلال میکند که چون علم بیطرف ـ در مرحله داوری ـ غیرواقعگرایانه و دشوار است، پس علم باید غیربیطرف (و در طرف دین) باشد. «مایکل استنمارک» معتقد است که علم دینی به معنای «دارای تعلق دینی» (Religiously Partisan) در مرحله تعیین مسأله و کاربرد کاملا ممکن و حتی اجتنابناپذیر است، اما استدلال گلشنی بر غیرواقعگرایانه بودن علم بیطرف (Impartial) در مرحله داوری نظریه را ناکافی میداند. گلشنی در پاسخ به استنمارک، تأکید میکند که سخن وی اختصاص به نظریههای بنیادین مثل منشأ عالم و منشأ حیات داشته است. وی همچنین میگوید بعضی از این مثالهای نقض ناشی از تفسیر متفاوت دانشمندان مسلمان از اعتقادات دینی است. استنمارک با ذکر مثالهای نقض دیگری شواهد گلشنی دربارهی غیرواقعگرایانه بودن بیطرفی در نظریههای بنیادین را نیز به چالش میکشد. در این مقاله، با روش تحلیلی ـ توصیفی این مباحثه را بررسی میکنیم. سپس استدلال جدیدی علیه نظریه علم دینی گلشنی اقامه میکنیم تا نشان دهیم پیشفرضهای متافیزیکی مورد نظر گلشنی به دلیل «معقولیتشان» دخالت داده میشوند، نه «دینی بودنشان».
حسن ذوالفقارزاده
دوره 3، شماره 5 ، خرداد 1391، ، صفحه 31-55
چکیده
چکیده مناظر بیپایان هستی نشانی از حکمت و معماری بیبدیل آفریدگار هستی است. معانی مناظر و مفاهیم معماری چیست؟ عوامل آن کدام است؟ بازتاب و مراتب ادراک این مناظر در انسان چگونه است؟ در ظهور این مناظر سلسلهمراتبی وجود دارد که از منشأ قدرت لایزال هستی آغازمیگردد. ظهور و وجود مناظر از جریان دایمالافاضۀ فیّاض علیالاطلاق ...
بیشتر
چکیده مناظر بیپایان هستی نشانی از حکمت و معماری بیبدیل آفریدگار هستی است. معانی مناظر و مفاهیم معماری چیست؟ عوامل آن کدام است؟ بازتاب و مراتب ادراک این مناظر در انسان چگونه است؟ در ظهور این مناظر سلسلهمراتبی وجود دارد که از منشأ قدرت لایزال هستی آغازمیگردد. ظهور و وجود مناظر از جریان دایمالافاضۀ فیّاض علیالاطلاق من جمیع الجهات و الحیثیات است که انقطاع فیض موجب انهدام آنهاست. هر موجودی در عالم مادی، جایگاه و زمان و مکان خاص خود را داراست. عوامل مناظر به سه دستۀ کلی: ناظر، نور و فضا تقسیممیشود و هر کدام از مناظر بازتابی در ناظر ایجادمیکند و حکمتی را به او متذکرمیشود. مراتب ادراک انسان از مناظر، بهترتیب از حس به خیال و تعقل صعود پیدامیکند. تعقل در مناظر تا عمق معانی آنها نفوذ کرده و تا کنه وجودی آنها در حد وسع و توانایی پیشمیرود تا به حقیقت هستی برسد.
عبدالله قنبرلو
دوره 2، شماره 3 ، خرداد 1390، ، صفحه 33-55
چکیده
این مقاله به بررسی تأثیر مدرنیته بر جایگاه علم و دین در زندگی اجتماعی بشر میپردازد. در چهارچوب تحول پارادایمی که با ظهور تفکر و زندگی مدرن اتفاق افتاد، عقل انسان به معتبرترین منبع شناخت و امنیت و رفاه انسان به مهمترین آرمان شناخت تبدیل شد. در معرفتشناسی مدرنیته، تجربه و تبیین منطقی ارتباط میان متغیرها در رسیدن به یک شناخت ...
بیشتر
این مقاله به بررسی تأثیر مدرنیته بر جایگاه علم و دین در زندگی اجتماعی بشر میپردازد. در چهارچوب تحول پارادایمی که با ظهور تفکر و زندگی مدرن اتفاق افتاد، عقل انسان به معتبرترین منبع شناخت و امنیت و رفاه انسان به مهمترین آرمان شناخت تبدیل شد. در معرفتشناسی مدرنیته، تجربه و تبیین منطقی ارتباط میان متغیرها در رسیدن به یک شناخت معتبر نقش اساسی دارند. بهعلاوه، علمگرایی مدرنیته، اساساً، در خدمت نیازهای فایدهگرایانه به مفهوم مادی بشر است. سکولاریسم یکی از ویژگیهای بنیادین سیستم معنایی مدرنیته است که براساس آن دین و آموزههای دینی تنها درصورتی به رسمیت شناخته میشوند که با الزامات مدرنیته هماهنگ باشند. همچنین، گزارههای دینی درصورتی علمی بهحساب میآیند که با روشهای علمی مدرن تأیید شوند. الزامات معرفتشناختی مدرنیته در علوم اجتماعی و انسانی نیز آثار شگرفی بهجا گذاشتهاند. برایناساس، علوم انسانی مدرن با رویکردی سکولار قوام یافته است.
سیدمسعود سیف؛ پریسا وفامند
دوره 6، شماره 12 ، آذر 1394، ، صفحه 33-55
چکیده
یکی از مسائل مهم در فلسفۀ دکارت دور دکارتی است. این مسئله را اولینبار معاصران دکارت مطرح کردند؛ اینکه دکارت معتقد است: «اگر من یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریبکار نیست، میتوانم یقین داشته که هر آنچه را به طور واضح و متمایز ادراک کردهام صحیح است» و «فقط در صورتی که در ابتدا یقین داشته باشم که هر آنچه را به ...
بیشتر
یکی از مسائل مهم در فلسفۀ دکارت دور دکارتی است. این مسئله را اولینبار معاصران دکارت مطرح کردند؛ اینکه دکارت معتقد است: «اگر من یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریبکار نیست، میتوانم یقین داشته که هر آنچه را به طور واضح و متمایز ادراک کردهام صحیح است» و «فقط در صورتی که در ابتدا یقین داشته باشم که هر آنچه را به طور واضح و متمایز ادراک کنم صحیح است، میتوانم یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریبکار نیست»؛ یعنی یقین به دو قضیۀ «خداوند وجود دارد و فریبکار نیست» و «هر آنچه به نحو واضح و متمایز ادراک کنم صحیح است» منوط به یکدیگر است و بنابراین مستلزم دور است. برای حل مسئلۀ دور دکارتی راهحلهای متعددی ارائه شده است که مهمترین آنها عبارتاند از راهحل حافظه، راهحل یقین دوگانه و راهحل مبتنی بر تفسیر روانشناسانه. در این مقاله راهحل حافظه و نقد آن را بررسی میکنیم که بنا بر آن خداوند ضامن دقت حافظۀ ماست، نه ضامن درستی ادراکات واضح و متمایز.
نانسی ساکی؛ محمدکاظم شاکر
دوره 6، شماره 11 ، خرداد 1394، ، صفحه 37-59
چکیده
چکیده
در دوران خلیفۀ دوم، زیست فردی و اجتماعی و نظام سیاسی نوپای مسلمانان دچار تحول اساسی شد. در روزگار خلافت عثمان، دو رخداد منشأ تحولات مهمی شدند: یکی شورش علیه خلیفه و قتل او؛ و دیگر، تدوین جدید قرآن که به قرآن عثمانی شهرت یافت. تحقیق دربارة تاریخ قرآن در نیم قرن نخست اقدامی بس دشوار است؛ زیرا از یک سو هیچ نسخة استنادپذیری از قرآن ...
بیشتر
چکیده
در دوران خلیفۀ دوم، زیست فردی و اجتماعی و نظام سیاسی نوپای مسلمانان دچار تحول اساسی شد. در روزگار خلافت عثمان، دو رخداد منشأ تحولات مهمی شدند: یکی شورش علیه خلیفه و قتل او؛ و دیگر، تدوین جدید قرآن که به قرآن عثمانی شهرت یافت. تحقیق دربارة تاریخ قرآن در نیم قرن نخست اقدامی بس دشوار است؛ زیرا از یک سو هیچ نسخة استنادپذیری از قرآن زمان پیامبر و نیز قرآنهای پس از آن و از جمله قرآنهای ابوبکر و عثمان در اختیار نیست و، از سوی دیگر، راه روشن و استواری برای تحقیق و تفحص و انکشاف حقایق متقن وجود ندارد. امروزه، جز متن قرآن کنونی و نسخههایی از قرآنهای غالباً ناقص از قرون نخست و نیز انبوه روایات متنوع و غالباً متضاد، اسنادی برای تحقیق در قرآنهای نیمۀ اول سده در دست نیست. از این جهت است که پیدایی دستنوشتههای صنعا بهویژه برای تأیید وثاقت تاریخی قرآن اهمیت دوچندان مییابد. بهویژه که با مطالعات روی این نُسخ ثابت شد که این دستنوشتهها متعلق به میانۀ سدۀ اول هجریاند و این امر خط بطلانی بر نظریۀ تثبیت نهایی متن قرآن در انتهای سدۀ دوم یا اوایل سدۀ سوم هجری است.
علی نقی باقرشاهی
چکیده
مقاله حاضر دیدگاه علامه اقبال لاهوری[i]را در باره خدا را مورد بررسی قرار می دهد. از نظر او خدا در اسلام هم بصورت متشخص و هم غیرمتشخص مطرح است و چنین تصوری از خدا هم تامین کننده نیاز متدین بوده و هم پاسخگوی کنجکاوی فکری فیلسوفان است. مک تاگارت متاثر از هگل حقیقت نهایی را مطلق می دانست و معتقد بود مطلق را نمی توان "من" یا "خود" نامید ولی اقبال ...
بیشتر
مقاله حاضر دیدگاه علامه اقبال لاهوری[i]را در باره خدا را مورد بررسی قرار می دهد. از نظر او خدا در اسلام هم بصورت متشخص و هم غیرمتشخص مطرح است و چنین تصوری از خدا هم تامین کننده نیاز متدین بوده و هم پاسخگوی کنجکاوی فکری فیلسوفان است. مک تاگارت متاثر از هگل حقیقت نهایی را مطلق می دانست و معتقد بود مطلق را نمی توان "من" یا "خود" نامید ولی اقبال با چنین نگاهی به حقیقت نهایی موافق نبود. اقبال همچنین به براهین سنتی اثبات وجود خدا اعتقادی ندارد،. او معتقد است که این براهین به انسان معرفتی درباره به خدا نمی دهند. در این خصوص او به حجیت شهود تاکید دارد و معتقد است همان طور که شهود می تواند ماهیت نفس و جهان را بر ما آشکار کند می تواند حقیقت خدا را نیز آشکار کند. تجربه شهودی طریقی است که برخی از فیلسوفان غرب مانند برگسون نیزکه هم عصر اقبال بود به آن تاکید داشت. اقبال این طریق را طریق قرآنی می داند و می کوشد آن را مستدل کند. اقبال در آثار خود از واژه ای بنام "خود" برای انسان استفاده کرده و از خدا نیز به عنوان " خود نامتناهی " یاد می کند که نسبتی با شهود دارند
صفیه صوفیان؛ معصومه صوفیان
دوره 2، شماره 4 ، آذر 1390، ، صفحه 39-53
چکیده
چکیده
هدف از این مقاله معرفی مکانیسم هایی مولکولی است که بیولوژی بدن را به واسطة اعتقادات و ایمان تحت تأثیر قرار می دهد. تجربیات دانشمندان بیولوژی مولکولی در بررسی فرایندهایی که در آن سلول ها اطلاعات را دریافت می کنند، نشان داده است که سلول ها، از طریق پروتئینهای موجود در غشای سلولی، سیگنالهای خارجی نشئتگرفته از باورهای ...
بیشتر
چکیده
هدف از این مقاله معرفی مکانیسم هایی مولکولی است که بیولوژی بدن را به واسطة اعتقادات و ایمان تحت تأثیر قرار می دهد. تجربیات دانشمندان بیولوژی مولکولی در بررسی فرایندهایی که در آن سلول ها اطلاعات را دریافت می کنند، نشان داده است که سلول ها، از طریق پروتئینهای موجود در غشای سلولی، سیگنالهای خارجی نشئتگرفته از باورهای دینی را به صورت میدان های الکترومغناطیسی دریافت میکنند و باعث تغییر در بیان ژنها و درنتیجه کنترل بیولوژی بدن می شوند. این نتایج با تفکر قبلی، که بر آن بود ژنها رفتار را کنترل می کنند، متفاوت است. نیایش، دعا، و نماز بهمثابة میدان های انرژی میتوانند بیان ژن و فیزیولوژی سلول را تحت تأثیر قرار دهند. عقیده بر این است که همانند تأثیری که تئوری کوانتوم در فیزیک داشته است بیولوژی ایمان، که از آن با عنوان زیستشناسی جدید نام برده می شود، می تواند تأثیر بسیار مهمی در پارادایم علمی داشته باشد. آخرین تحقیقات، در زمینة بیولوژی سلولی و فیزیک کوانتوم، به پیشرفت مهمی در توضیح علمی برای اثربخشی باور دینی در درمان بیماری ها منجر شده است.
علی رحمانی فیروزجاه؛ سعدیه سهرابی
دوره 4، شماره 7 ، خرداد 1392، ، صفحه 39-60
چکیده
چکیده امروزه، سبک زندگی، مصرف و کالاها از پارامترهای اجتماعی تأثیرگذار بر حوزۀ جامعهشناسی معرفت هستند که معرفت دینی و به دنبال آن، اهتمام دینی یا به عبارتی دینداری، که بر اساس تقسیمبندی شلر در حوزۀ جامعهشناسی معرفت قرارمیگیرد، از این حیث مستثنا نیست. در راستای بررسی این هدف، در مقالۀ حاضر رابطۀ بین سبک زندگی و دینداری ...
بیشتر
چکیده امروزه، سبک زندگی، مصرف و کالاها از پارامترهای اجتماعی تأثیرگذار بر حوزۀ جامعهشناسی معرفت هستند که معرفت دینی و به دنبال آن، اهتمام دینی یا به عبارتی دینداری، که بر اساس تقسیمبندی شلر در حوزۀ جامعهشناسی معرفت قرارمیگیرد، از این حیث مستثنا نیست. در راستای بررسی این هدف، در مقالۀ حاضر رابطۀ بین سبک زندگی و دینداری را از طریق روش پیمایش و ابزار پرسشنامه بررسی کردیم. در این تحقیق، حجم نمونه 400 نفر است که نخست از طریق آزمون تحلیل عاملی اکتشافی به شناخت اشکال و سنخهای سبک زندگی و دینداری در جامعۀ مورد مطالعه پرداختیم و سپس با استفاده از آزمونهای کی دو، کرامر، تحلیل واریانس، پیرسون و تحلیل مسیر، فرضیههای تحقیق را بررسی کردیم. نتایج حاصل نشانمیدهد: 1. بین نوع سبک زندگی و نوع دینداری رابطه وجود دارد. 2. بین نوع سبک زندگی و میزان دینداری رابطهای بهدستنیامد. و نتایج حاصل از تحقیق نشانمیدهد که سبکهای زندگی متفاوت، موجب تعدد رفتار دینی و شکلگیری الگوهای خاص در زمینۀ دینداری است.
نیکو دیالمه؛ مریم برادران حقیر
دوره 1، شماره 2 ، آذر 1389، ، صفحه 41-63
چکیده
هرگونه معرفت بشری با زبان و کلماتی که در برگیرندة مفاهیم است، ادا میشود. محققان در هر علمی باید مفاهیم را با الفاظ و عباراتی بیان کنند که توضیح و تشریح و تعیین حدود آن آسان باشد تا بتوانند معنا را به همین صورت که در ذهن خود دارند به مخاطب منتقل سازند.
در این میان توسعه و رشد از جمله مفاهیمی است که در زمینههای مختلف مورد استفاده ...
بیشتر
هرگونه معرفت بشری با زبان و کلماتی که در برگیرندة مفاهیم است، ادا میشود. محققان در هر علمی باید مفاهیم را با الفاظ و عباراتی بیان کنند که توضیح و تشریح و تعیین حدود آن آسان باشد تا بتوانند معنا را به همین صورت که در ذهن خود دارند به مخاطب منتقل سازند.
در این میان توسعه و رشد از جمله مفاهیمی است که در زمینههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد، بدون آنکه به بار مفهومی آن در چارچوب مورد استفاده توجه واقعی شود. این امر از آن جهت اهمیت دارد که در انتقال مفهوم از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر، لحاظ کردن تفاوتهای بنیادین در بومی نمودن آن مفهوم و کاربردی کردن آن، اثرگذار است.
در این مقاله با هدف مقایسه مفهوم رشد و توسعه انسانی در چارچوب فکری رایج غربی، به بازتعریف این مفاهیم در چارچوب فکری اسلام پرداخته خواهد شد.
سیدمحمد حکاک؛ محمدرضا موحدی نجفآبادی
دوره 4، شماره 8 ، آذر 1392، ، صفحه 43-57
چکیده
چکیده حدیث اول از باب حدوث اسماء اصول کافی که به حدیث «حدوث اسماء» مشهور است، از مشکلات و متشابهات احادیث و مشتمل بر معرفت برجستهای از معارف فراوان موجود در روایات اهلالبیت (ع) است و به دلیل جذابیت محتوای آن، مورد تفسیرهای متعدد واقع شده است. بر اساس این حدیث که مبیّن ترتّب و تنزّل و تکثّر اسماء الهی است، مخلوق اول اسمی ...
بیشتر
چکیده حدیث اول از باب حدوث اسماء اصول کافی که به حدیث «حدوث اسماء» مشهور است، از مشکلات و متشابهات احادیث و مشتمل بر معرفت برجستهای از معارف فراوان موجود در روایات اهلالبیت (ع) است و به دلیل جذابیت محتوای آن، مورد تفسیرهای متعدد واقع شده است. بر اساس این حدیث که مبیّن ترتّب و تنزّل و تکثّر اسماء الهی است، مخلوق اول اسمی است که چهار جزء دارد که یک جزء آن در حجاب سه جزء دیگر قرار گرفته است. آن سه جزء یا سه اسم، هرکدام دارای چهار رکناند و هر رکنی سی اسم در ذیل خود دارد تا درنهایت به سیصدوشصت اسم بالغ شود. در آخر حدیث، اشارهای مشتمل بر تفسیر و تعلیل به آیۀ «قُل اُدعوا اللهَ او ادعوا الرَّحمن ایا ما تَدعوا فَلَهُ الاسماءُ الحسنی» شده است. در میان تفسیرهای متعدد این حدیث، تفسیر ملاصدرا در شرح اصول کافی و تفسیر علامه طباطبایی در المیزان و رسالة الاسماء به جهاتی از جملۀ مهمترین و مؤثرترین شرحهای موجودند. در این مقاله به بیان و مقایسۀ تحلیلی این دو تفسیر پرداختهایم.
علی صادقی؛ مرتضی فتحیزاده
دوره 7، شماره 14 ، آذر 1395، ، صفحه 43-60
چکیده
چکیده
پس از آنکه در قرن هفدهم میلادی مدعای تعارض علم جدید و دین، در بستر مناقشات میان احکام نجوم جدید و آموزههای کتاب مقدس مسیحی، شکل گرفت، داروینیسمِ سربرآورده در قرن 19 جبهه جدیدی گشود و بر آتش تعارض در بسترمناقشه میان آفرینشگرایی، به منزله یکی از آموزههای اصلی کتاب مقدس مسیحی،و تکامل گرایی زیست شناختی دامن زد و مدعی شد که ...
بیشتر
چکیده
پس از آنکه در قرن هفدهم میلادی مدعای تعارض علم جدید و دین، در بستر مناقشات میان احکام نجوم جدید و آموزههای کتاب مقدس مسیحی، شکل گرفت، داروینیسمِ سربرآورده در قرن 19 جبهه جدیدی گشود و بر آتش تعارض در بسترمناقشه میان آفرینشگرایی، به منزله یکی از آموزههای اصلی کتاب مقدس مسیحی،و تکامل گرایی زیست شناختی دامن زد و مدعی شد که این آموزه دینی استحکام و اتقان علمی ندارد. ریچارد داوکینز، به عنوان یکی از مدافعان پر سر و صدای داروینیسم، نیروهای کور طبیعی را برای توضیح پیدایش انسان کافی دانست و به بینیازی از خدا حکم کرد. پلنتینگا، ضمن کوشش برای صورتبندی تکاملباوری، دو مدعای اصلی تکاملباوری، یعنی "تصادفی" بودن تکامل و همچنین مدعای منشأ مشترک، را به چالش میگیرد و تاکید می کند که نتایج مورد نظر تکاملباوران به طور خاص، و مدعیان تعارض علم و دین به طور عام، نه برعلم، بلکه بر پایه ترکیبی از علم و طبیعتگرایی متافیزیکی استوار است.اوافزوده طبیعتگرایی متافیزیکی به علم را نه پذیرفتنی میداند و نه ذاتی تبیینهای علمی،بلکه علم جدیدرا با باورهای دینی سازگارتر می پندارد.
حسن ذوالفقارزاده
چکیده
بیان مسأله: اسلام کاملترین دین الهی است که توسط حضرت خاتم الانبیاء (ص) برای هدایت و رستگاری انسانها نازل شده است. دین از سرچشمة وحی نشأت گرفته است و انسانها برای رسیدن به معرفت دینی از طریق فعل و قول و تقریر پیامبر اعظم(ص)و امامان معصوم (ع) دست پیدا می کنند. دین در سه عرصۀ اعتقادات، اخلاقیات و احکام شکل می گیرد. اعتقادات یا اصول دین، شامل: ...
بیشتر
بیان مسأله: اسلام کاملترین دین الهی است که توسط حضرت خاتم الانبیاء (ص) برای هدایت و رستگاری انسانها نازل شده است. دین از سرچشمة وحی نشأت گرفته است و انسانها برای رسیدن به معرفت دینی از طریق فعل و قول و تقریر پیامبر اعظم(ص)و امامان معصوم (ع) دست پیدا می کنند. دین در سه عرصۀ اعتقادات، اخلاقیات و احکام شکل می گیرد. اعتقادات یا اصول دین، شامل: توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت بوده که عقیدۀ هر مسلمان به هر کدام از اصول دین بجهت عدم تقلیدی بودن آنها بوده و باید از روى دلیل و برهان باشد. این اصول در همه موضوعات عالم جریان پیدا می کند. چگونگی تسری این اصول در معماری اسلامی مورد بحث این مقاله می باشد. سوال تحقیق: فرآیند تسری اعتقادات به موضوعات هنر و معماری چگونه صورت می گیرد؟اهداف تحقیق: معارف دینی از جمله اصول دین، ساری و جاری در تمام موضوعات عالم از جمله هنر و معماری است.روش تحقیق: سرآغاز این پژوهش با توصیف کلمات کلیدی شروع شده و تبیین می شود که از طریق استنادی و نظری صورت می گیرد و بعد، از طریق مطالعات تطبیقی جهت تسری اعتقادات به معماری اسلامی تحلیل می گردد.مهمترین یافتهها و نتیجهگیری تحقیق: هر یک از این اصول یک معنی خاص دارد و مشتقات بر آمده از این اصول معانی عام و شامل دارد. معنی خاص هر کدام مختص به همان اصل و دارای معنی واحد است که حاکی از بینش دینی است. ولی معنی عام آن ها که از طریق مشتقات آنها صورت می گیرد دارای بعد نظری و فلسفی است که معانی متکثر و گسترده و شمولیتی در عرصه های مختلف دارد و مصادیق آنها دارای تعیّناتی است که در علم معماری هم ، ظهور و بروز پیدا می کند.
حسن ذوالفقار
دوره 3، شماره 6 ، آذر 1391، ، صفحه 45-66
چکیده
چکیده جهانبینی نوعی برداشت و نحوۀ تفکر انسان نسبت به جهان است. نحوۀ نگرش به جهان به سه نوع دینی، فلسفی و علمی دستهبندی شده است که نسبت به هم ترتّب زمانی دارند. در هستیشناسی دینی، نخستین خلقت نور الهی است. دین سرآغاز همۀ علوم است. با تمسک فلسفه و علم به دین، معرفت و حیات بشری به سمت تکامل و توسعه سیر میکند. در جهانبینی دینی، ...
بیشتر
چکیده جهانبینی نوعی برداشت و نحوۀ تفکر انسان نسبت به جهان است. نحوۀ نگرش به جهان به سه نوع دینی، فلسفی و علمی دستهبندی شده است که نسبت به هم ترتّب زمانی دارند. در هستیشناسی دینی، نخستین خلقت نور الهی است. دین سرآغاز همۀ علوم است. با تمسک فلسفه و علم به دین، معرفت و حیات بشری به سمت تکامل و توسعه سیر میکند. در جهانبینی دینی، زیبایی از سرچشمۀ جمال مطلق نشئت میگیرد و ذات حق، جمیل علیالاطلاق است؛ ظلّ جمیل، جمیل است و محال است که جمیل نباشد. زیبایی در جهانبینی فلسفی، از دیدگاه افلاطون در خط منقسم هستیشناسی نخست در عالم مُثُل تعیّن پیدا میکند و در عالم ریاضی کمّ و کیف به خود میگیرد و در عالم محسوسات به تعیّن عینی میرسد. در جهانبینی علمی و تجربی، طبیعت و جهان خلقت دارای انتظام فضایی و زیبایی است. جهان هستی کارگاه صنع الهی است و زیباترین مخلوقات بین همۀ موجودات در خلقت انسان، پدیدار گشته است. در تعامل دین و فلسفه، حکما و فلاسفۀ اسلامی مکتب فلسفیشان را از سرچشمۀ زلال دین کسب کردهاند. در تعامل دین و علم، زبباییشناسی تجربی تحت شمول احکام الهی قرارمیگیرد و در تعامل علم و فلسفه، زیباییشناسی علمی و تجربی، مصداقی و زیباییشناسی فلسفی، کلّی و دربرگیرندۀ مصادیق متعدد است. زیبایی حقیقی از دین و نظام ارزشی نشئت میگیرد و در فلسفه و علم جریان پیدا میکند و پس از ظهور زیبایی، زیبایی دینی و فلسفی و علمی در تعامل هم قرارمیگیرند و همۀ زیباییها در دین به وحدت میرسند.
سید محمد علی دیباجی؛ هانیهالسادات رجبی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 45-65
چکیده
جیمز آلفرد مارتین، فیلسوف و اندیشمند معاصر دین، با نگاهی به تجربیات دینی و زیباییشناختی دورههای تاریخی و طرح نظریات مختلف به دنبال نشان دادن ارتباط تجربیات دینی و زیباییشناختی در قرون مختلف است. این ارتباط در یک ساحت گفتمانی مورد بحث قرار می گیرد. این گفتمان علاوه بر پرداختن به مفهوم چیستی هنر و دین به این مساله می پردازد که تا ...
بیشتر
جیمز آلفرد مارتین، فیلسوف و اندیشمند معاصر دین، با نگاهی به تجربیات دینی و زیباییشناختی دورههای تاریخی و طرح نظریات مختلف به دنبال نشان دادن ارتباط تجربیات دینی و زیباییشناختی در قرون مختلف است. این ارتباط در یک ساحت گفتمانی مورد بحث قرار می گیرد. این گفتمان علاوه بر پرداختن به مفهوم چیستی هنر و دین به این مساله می پردازد که تا چه اندازه دین میتواند در تعیین معیارهای زیبایی و همچنین آفرینش آثار هنری نقش اساسی داشته باشد و همچنین هنر چه نقش تعیینکنندهای در تجربیات دینی بشری داشته است. این پژوهش همچنین کوشیده تا با نگاهی به سیر تاریخی بحث به تئوریهای مطرح شده از جمله اندیشههای فیلسوف آلمانی، شلایرماخر، پرداخته و تعاریف متفاوت او از چیستی دین، تجربه دینی و هنر و گفتمان میان این مفاهیم را بررسی کند. در مقاله، در پاسخ به سوال ذکرشده، این مطلب مورد بحث واقع شده است که به نظر جیمز آلفرد مارتین، این گفتمان در نهایت به هدفی واحد میانجامد که همانا درکی از واقعیت حقیقی و راستین است. زیرا به همان میزانی که تجارب دینی بشری دارای بنیانهای عمیق حسی است، تجارب زیباییشناختی نیز منبعث از ادراک حسی ـ مشارکتی مفهوم زیبایی بین مخاطب و اثر هنری است.
عبدالرزاق حسامیفر
دوره 5، شماره 10 ، آذر 1393، ، صفحه 49-64
چکیده
چکیده
علم و دین که هر دو سابقهای طولانی در حیات بشر دارند، در تاریخ بلند خود، در کنار یکدیگر بر زندگی او تأثیرگذار بودهاند و تقریباً هیچ ناسازگاریای بینشان وجود نداشته. پیشرفت وسیع علوم که از قرن هفدهم آغاز شد، بهتدریج دانشمندان را به اکتشافاتی رساند که متفاوت و گاه متعارض با آموزههای رسمی دین بود. این امر موجب پیدایش ...
بیشتر
چکیده
علم و دین که هر دو سابقهای طولانی در حیات بشر دارند، در تاریخ بلند خود، در کنار یکدیگر بر زندگی او تأثیرگذار بودهاند و تقریباً هیچ ناسازگاریای بینشان وجود نداشته. پیشرفت وسیع علوم که از قرن هفدهم آغاز شد، بهتدریج دانشمندان را به اکتشافاتی رساند که متفاوت و گاه متعارض با آموزههای رسمی دین بود. این امر موجب پیدایش نزاع میان علم و دین شد، تاآنجا که عالمان دین و دانشمندان به تخطئة آرای یکدیگر پرداختند. این نزاع در قرن هفدهم وضعیت متفاوتی یافت، چرا که در این قرن هم دین و هم علم معنای جدیدی یافته بود. علم، تا پیش از این قرن، هویتی مستقل از فلسفه، اخلاق و الهیات نداشت و دین نیز که تا پیش از عصر روشنگری بر ایمان استوار بود در این عصر به سمت عقل سوق یافت و صدق و کذب گزارههای آن مطمح نظر قرار گرفت. با شکلگیری هویت مستقل علم و دین، نزاع میان آن دو یکی از مباحث مهم قرن نوزدهم شد؛ موضوعی که در این مقاله بررسی خواهد شد.
صالح حسنزاده؛ داریوش تلوری
دوره 8، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 49-72
چکیده
در قرآن کریم به علومی اشاره شده که صاحب آن مسجود ملائک، شاهد بر رسالت، قادر به انجام امور خارق العاده، و تعلیم آن به عموم انسانها، هدف رسالت نبی اکرم(ص) میباشد. ماهیت، ابزار، آثار، و تفاوت این علوم با سایر معارف بشری چیست؟ آیا یاران حضرت حجت(عج) از این علوم بهرهمند و از توانمندیهای حاصله، در ظهور استفاده میکنند؟ معرفت شهودی، ...
بیشتر
در قرآن کریم به علومی اشاره شده که صاحب آن مسجود ملائک، شاهد بر رسالت، قادر به انجام امور خارق العاده، و تعلیم آن به عموم انسانها، هدف رسالت نبی اکرم(ص) میباشد. ماهیت، ابزار، آثار، و تفاوت این علوم با سایر معارف بشری چیست؟ آیا یاران حضرت حجت(عج) از این علوم بهرهمند و از توانمندیهای حاصله، در ظهور استفاده میکنند؟ معرفت شهودی، مشاهده حضوری بلاواسطه حقایق در عالمِ علمِ ربوبی است که صاحبان آن، باطن اشیاء و حقایق عالم را بیواسطه صورت علمی شهود مینمایند. معارف شهودی اعم است از وحیِ نبوت که مختص به انبیا است، و وحی غیر نبوت که شامل: الهام، مکاشفه، رؤیای صادقه، علم به اسماء و کتاب است. در این مقاله با رویکرد معرفتشناسیِ اسلامی ،پس از تبیین علم، اقسام ، ابزار روشهای معرفتی و تفاوت آنها با یکدیگر، به اقسام معارف شهودی و مواهب آن پرداختهایم. عدم انحصار آن به معصومین(س) را اثبات و با ذکر نمونهای از روایاتِ ظهور مدعی شدهایم که صلحاء با تسلط بر برخی از مراتب معرفت شهودی و قدرتهای حاصله، در ظهور و پیروزی حضرت حجه(عج) نقش آفرینی و تحت ولایت امام، زمین را به ارث میبرند. «ان الارض یرثها عبادی الصالحون»
امیر قنبری همایکوه؛ ایراندخت فیاض؛ محسن ایمانی نائینی؛ اکبر صالحی
دوره 9، شماره 2 ، بهمن 1397، ، صفحه 49-71
چکیده
امروزه نسبت علم و دین، یکی از مسائل بحثانگیز و مهم در جوامع غربی و اسلامی است. این پژوهش از نظر طرح جزء تحقیقات کیفی بوده و از نظر روش در چهارچوب روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است. ایان باربور و استاد مطهری با دو نگرش متفاوت، در تشخیص مکمل بودن علم و دین تلاش کردند. باربور با تکیه بر «فلسفة پویشی» به طرح چهار رویکرد «تعارض، ...
بیشتر
امروزه نسبت علم و دین، یکی از مسائل بحثانگیز و مهم در جوامع غربی و اسلامی است. این پژوهش از نظر طرح جزء تحقیقات کیفی بوده و از نظر روش در چهارچوب روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است. ایان باربور و استاد مطهری با دو نگرش متفاوت، در تشخیص مکمل بودن علم و دین تلاش کردند. باربور با تکیه بر «فلسفة پویشی» به طرح چهار رویکرد «تعارض، تمایز، گفتگو و مکمل» پرداخته که از دید مطهری نقدهایی شامل: وحدت علم و دین در چارچوب فلسفة پویشی، رئالیسم انتقادی، همعرض بودن خداوند و جهان هستی، تقدم معرفت تجربی بر معرفت دینی وارد است که در این مقاله با طرح سه پرسش «نسبت علم و دین در دیدگاه شهید مطهری»، «نسبت علم و دین در دیدگاه باربور» و «نقاط قوت و ضعف ایان باربور بر اساس نظریه استاد مطهری» مورد بررسی قرار گرفت. مطهری با واکاوی پیشفرضهای ذهنی افراد در پی مکمل بودن رابطه علم و دین است و اعتقاد دارد که علم و دین به یکدیگر نیازمندند. آراء باربور در آخرین اظهارنظرش درباره رابطه علم و دین با تکیه بر الهیات پویشی از تمایز علم و دین به مکمل بودن این دو تغییر یافت.
محسن جمالی مهر؛ بابک عباسی؛ رضا ندرلو
چکیده
بحثهای فلسفی پیرامون موضوع مشکل سطح انتخاب در انتخاب طبیعی که منجر به ارائة نظریات انتخاب گروه و چند سطحی گردید گویا جنبش کاربست نظریة تکامل در دیگر حوزههای معرفتی را علاقمند به تبیین امور مردم شناختی کرده باشد. از این میان اما تلاشهای ویلسون برای تبیین سازگارانة دین تحت تاثیر نگرش ارگانیسمی به اجتماع بشری و بر مبنای نظریة ...
بیشتر
بحثهای فلسفی پیرامون موضوع مشکل سطح انتخاب در انتخاب طبیعی که منجر به ارائة نظریات انتخاب گروه و چند سطحی گردید گویا جنبش کاربست نظریة تکامل در دیگر حوزههای معرفتی را علاقمند به تبیین امور مردم شناختی کرده باشد. از این میان اما تلاشهای ویلسون برای تبیین سازگارانة دین تحت تاثیر نگرش ارگانیسمی به اجتماع بشری و بر مبنای نظریة تکامل یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات روزآمد این حیطه تلقی میشود. از منظر او بر اساس مفهوم ارگانیسمی گروههای دینی و نظریة تکامل میتوان فرضیهای علمی مطرح کرد که دینداری در آن به عنوان یک صفت سازگارانة گروه دینی لحاظ شود. اگرچه ویلسون در نوشتههایش برای این فرضیه شواهدی مطرح میکند اما نه تنها کاربست نظریة تکامل در دیگر حوزههای معرفتی خالی از انتقادهای شکلی و محتوایی نیست بلکه شواهد تبیینهای سازگارانة وی نیز با ارائة نظریههای جدی رقیب به چالش کشیده شده است.
غلامحسین مقدم حیدری
چکیده
یکی از مسایل مهم در زیست شناسی قرن هیجدهم بررسی دلایل تنوع اشکال گوناگون موجودات بود. معمولا در برابر این پرسش که « چرا این شکل از موجود زنده در میان اشکال گوناگونی که امکان حیات داشتند پدید آمده است؟» به نظریه ثبات انواع متوسل می شدند. این نظریه خاستگاه الاهیاتی داشت که معتقد بود هر نوع و شکلی از موجودات زنده به دست خداوند آفریده ...
بیشتر
یکی از مسایل مهم در زیست شناسی قرن هیجدهم بررسی دلایل تنوع اشکال گوناگون موجودات بود. معمولا در برابر این پرسش که « چرا این شکل از موجود زنده در میان اشکال گوناگونی که امکان حیات داشتند پدید آمده است؟» به نظریه ثبات انواع متوسل می شدند. این نظریه خاستگاه الاهیاتی داشت که معتقد بود هر نوع و شکلی از موجودات زنده به دست خداوند آفریده شده است. استدلال هایی که در این راستا بیان می شد معمولا استدلال های غایت انگارانه بود که بر اساس آن تبیین غایی آفرینش، اهداف و غایات هر موجود و علل غایی کارکرد آن ، موجه ترین تبیین ساختمان و شکل موجود زنده قلمداد می شد. . کنت بوفون و جورج کوویه ،زیست شناسان مشهور فرانسوی قرن 18 و 19، جزو تاثیرگزارترین افرادی بودند که با بیان «اصل شرایط حیات» تبیین غایت انگارانه از حیات یک موجود زنده را مورد بررسی نقادانه قرار داد. او بدون توسل به تبیین های غایت انگارانه الاهیاتی نشان داد که تبیین حیات یک موجود زنده یا کارکردهای آن همبسته با مجموعه ای از شرایط ضروری برای بیان یا وجود آن کارکرد است. در این مقاله می کوشیم اولا نشان دهیم که تبیین غایت انگارانه مبتنی بر مفهوم «کارکرد» در زیست شناسی است . ثانیا نشان خواهیم داد که چگونه کوویه با بیان اصل شرایط حیات تفسیری غیر الاهیاتی از شکل حیات یک موجود زنده ارائه کرد که بنابرآن ادامه حیات یک موجود زنده به شرایط محیطی بستگی دارد.
علیرضا ملااحمدی؛ هادی وکیلی
دوره 9، شماره 1 ، شهریور 1397، ، صفحه 51-75
چکیده
یکی از مهمترین مباحثی که امروزه در عرصۀ فلسفۀدین و فلسفۀعلم مطرح است، موضوع «نسبت علم و دین» و «علم دینی» است. حکیم متألّه آیت الله جوادی آملی (مدّظلّه) در خلال مباحث کتاب «منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی» به طرح کلیاتِ دیدگاه خویش در این رابطه پرداخته است که میتوان آنرا چالشبرانگیزترین نظریه دربارۀ علم دینی دانست. ...
بیشتر
یکی از مهمترین مباحثی که امروزه در عرصۀ فلسفۀدین و فلسفۀعلم مطرح است، موضوع «نسبت علم و دین» و «علم دینی» است. حکیم متألّه آیت الله جوادی آملی (مدّظلّه) در خلال مباحث کتاب «منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی» به طرح کلیاتِ دیدگاه خویش در این رابطه پرداخته است که میتوان آنرا چالشبرانگیزترین نظریه دربارۀ علم دینی دانست. لذا اشکالات و پرسشهای متفاوتی دربارۀ آن نظریه مطرح شده است که از جملۀ مهمترینِ آنها، «عدمانسجام» و همچنین «عدمکارآمدی و ثمربخشی بهخصوص در ساحت علوم تجربی» میباشد. لذا در این نوشتار تلاش شده است تا بر محور اندیشههای آن حکیم متألّه، بهترتیب در جستجوی پاسخ این دو پرسش باشیم که «جهت نیل به یک الگو برای اسلامیسازیِ علومتجربی چه باید کرد؟» و سپس «چنین طرحی در صورت بسطیافتن و عملیشدن، چه ثمرات و کارکردهایی بهدنبال خواهد داشت؟» بنابراین مبتنی بر دیدگاههای ایشان، ابتدا ملزوماتِ دینیسازیِ علوم تجربی ذیل دو عنوان «اصول گزارهای» و «اصول روششناختی» تبیین گردیده، سپس ثمرات پیادهسازیِ این الگو ذیل پنج عنوان تبیین میگردد. در این بخش روشن میشود که در صورت تبدیلشدنِ این تئوری به یک الگوی عملیاتی، علم تجربی ثمراتِ چشمگیری خواهد داشت که «افزایش کارآمدیِ علوم تجربی و جهش تکنولوژی» یکی از آنها خواهدبود.
صالح حسنزاده
چکیده
درنظر آغازین، منابعی مانند رؤیاها، حضور ارواح و تنفس موجودات ازجمله خاستگاههایی استکه از فَهم آنها تصور نفس پدید آمدهاست. یکیاز بزرگترین مشکلات فکری انسان ایناستکه ازخود، تصور درونیومعنوی داردکه تطبیق آن تصور بافهم فراگیر علمی از جهان مادی ازجمله جسم، دشوار است. ما خودرا موجوداتِ دارای نفس و عقل تصور میکنیم، ...
بیشتر
درنظر آغازین، منابعی مانند رؤیاها، حضور ارواح و تنفس موجودات ازجمله خاستگاههایی استکه از فَهم آنها تصور نفس پدید آمدهاست. یکیاز بزرگترین مشکلات فکری انسان ایناستکه ازخود، تصور درونیومعنوی داردکه تطبیق آن تصور بافهم فراگیر علمی از جهان مادی ازجمله جسم، دشوار است. ما خودرا موجوداتِ دارای نفس و عقل تصور میکنیم، البته درجهانی که از ذرات مادی بیذهن تشکیل شدهاست. حال پرسش ایناستکه چگونه میتوان ایندو تصور را بریکدیگر انطباق داد؟ چرا مشکل تصور نفس درکنار تصور بدن اینقدر دشوار است؟ دستکم اززمان دکارت، مشکل نفس و بدن بهاینشکل درآمدهاست که چگونه میتوان ارتباط میان نفس و بدنرا تفسیر کرد؟ فلاسفه غرب در مفهوم «من» که هرکس با آن بهخودش اشاره میکند، اختلاف شدید دارند. درتبیین این اختلافات چه میتوان گفت؟ آیا آنچه بهآن اشاره میشود(من)، جسم است و جسمانی؛ یا نهجسماست و نهجسمانی ویا مرکب از این اقسام است؟ هدفما دراین مقاله ایناستکه باکشف وتفسیر دادهها بهروش تحلیل-توصیفی، ضمن تعریف فلاسفه غرب از نفس، راهحل آنان درخصوص ارتباط نفس و بدنرا تبیین کنیم . میتوان یافته اینتحقیق درباره نفس را، هست بودن دانست؛ نفس درقالب هیچ تعریف و تبیین علمی نمیگنجد و ما نمیتوانیم بگوییم چیست، لیکن میتوانیم بگوییم که هست و درپیرامون آن، شعور و حیات وجود دارد .
حسین شکرابی
دوره 1، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 57-76
مجتبی زروانی؛ افسانه فلاح نژاد دلیوندانی
چکیده
گنوستیسیزم جریان فکری برجستهای است که در سده دوم میلادی وارد جهان فکری یهودی- مسیحی شد و چالشهای فکری مهمی را در حوزۀ الهیات یهودی- مسیحی پدید آورد. این چالشها منجر به بررسی خاستگاه و ریشۀ اندیشههای گنوسی شد و نظریههای مختلفی را به دنبال داشت. یکی از این نظریهها خاستگاه کیش گنوسی را یهودیت میداند. از یک سو استفادۀ گنوسیها ...
بیشتر
گنوستیسیزم جریان فکری برجستهای است که در سده دوم میلادی وارد جهان فکری یهودی- مسیحی شد و چالشهای فکری مهمی را در حوزۀ الهیات یهودی- مسیحی پدید آورد. این چالشها منجر به بررسی خاستگاه و ریشۀ اندیشههای گنوسی شد و نظریههای مختلفی را به دنبال داشت. یکی از این نظریهها خاستگاه کیش گنوسی را یهودیت میداند. از یک سو استفادۀ گنوسیها از مضامین و حتی واژگان و اصطلاحات عهد عتیق، نشان از عناصر یهودی در این تفکر دارد و از سویی دیگر، یهودی دانستن خاستگاه آیین گنوسی، با گرایش ضدیهودیِ شدید نظامهای برجسته گنوسیِ سازگار نیست. بررسی آموزههای یهودی و مقایسه آن با ایدههای محوری تفکر گنوسی مانند «معنا و حقیقت معرفت (گنوسیس)»، «مفهوم نجات غایی» و «وحدت خدا و عارف»، ادعای خاستگاه یهودیِ تفکر گنوسی را مخدوش میسازد و با توجه به فقدان همگرائی در این مباحث مهم و بنیادین، یهودی دانستن کیش گنوسی منتفی است. این مقاله با رویکردی تحلیلی–انتقادی و با روش تحلیل محتوا به بررسی احتمال خاستگاه یهودی کیش گنوسی پرداخته است.