مهدی نعمتی؛ سید سجاد جعفری
چکیده
مدرنیته که بیانگر تازگی، گسست از گذشته و ورد به آیندهای در حال ظهور است، بر تمامی جنبههای زندگی از جمله دین تاثیرگذار بوده است و در تضاد با نقش ادیان الهی از جمله نقش مهمی که اینگونه ادیان در معنا بخشیدن به زندگی دارند قرار گرفته و به دنبال معنا و هدف جدیدی از زندگی است. به همین جهت در پژوهش حاضر با بررسی نقش معنویت مدرن در معنای زندگی ...
بیشتر
مدرنیته که بیانگر تازگی، گسست از گذشته و ورد به آیندهای در حال ظهور است، بر تمامی جنبههای زندگی از جمله دین تاثیرگذار بوده است و در تضاد با نقش ادیان الهی از جمله نقش مهمی که اینگونه ادیان در معنا بخشیدن به زندگی دارند قرار گرفته و به دنبال معنا و هدف جدیدی از زندگی است. به همین جهت در پژوهش حاضر با بررسی نقش معنویت مدرن در معنای زندگی به دنبال پاسخ به این سؤال است که معنویت مدرن چگونه به زندگی معنا داده و دارای چه نقاط قوت و ضعفی است؟روش پژوش توصیفی-تحلیلی و جمعآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه صورت گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر آن بوده است که معنویت مدرن نیز زندگی انسان را دارای معنا و هدف میداند و با داشتن امتیازاتی مانند تاکید بر عقلانیت مدرن، ملاحظه شرایط انسان مدرن، دغدغههای کاهش و درد انسان مدرن... در وهله اول جهت ایجاد معنای زندگی جذاب، معقول و کارآمد به نظر می رسد؛ ولی از آنجایی که معنویت مدرن انسانمحور است و تنها از عقلانیت خود بنیاد برای شناخت معنویت استفاده میکند، این تصویر اولیه از معنویت مدرن از بین می رود؛ بنابراین معنویت مدرن در بحث معنای زندگی به حداقل ها اکتفا کرده است و بیشتر رویکردی پراگماتیستی دارد که نوعاً روشی تسکینی و تخدیری برای انسان می باشد.
مهدی منزّه؛ محسن جاهد؛ سحر کاوندی
دوره 9، شماره 2 ، بهمن 1397، ، صفحه 119-148
چکیده
نوشتار حاضر در صدد است تأثیر عوامل فراطبیعی در معناداری زندگی را بر اساس دیدگاه جان کاتینگهام تبیین نماید. در این راستا ابتدا رویکردهای سهگانهی «طبیعتگرایی، ناطبیعتگرایی، فراطبیعتگرایی» که ناظر به نظریههای معنای زندگی (هدف، ارزش، کارکرد) هستند تبیین شده و سپس به نقد و بررسی دیدگاه کاتینگهام در باب معنای زندگی ...
بیشتر
نوشتار حاضر در صدد است تأثیر عوامل فراطبیعی در معناداری زندگی را بر اساس دیدگاه جان کاتینگهام تبیین نماید. در این راستا ابتدا رویکردهای سهگانهی «طبیعتگرایی، ناطبیعتگرایی، فراطبیعتگرایی» که ناظر به نظریههای معنای زندگی (هدف، ارزش، کارکرد) هستند تبیین شده و سپس به نقد و بررسی دیدگاه کاتینگهام در باب معنای زندگی پرداخته میشود. کاتینگهام خدا و جاودانگی روح را به عنوان دو عامل فراطبیعی در معنابخشی به زندگی لحاظ میکند. وی «هنجارهای تغییرناپذیر اخلاقی» را دربارهی عامل خدامحوری و استناد به مؤلفهی «موفقیّت» را دربارهی جاودانگی روح به عنوان دو دلیل برای مبنای تأیید خویش قرار میدهد. او در دلیلی که برای دیدگاه خدامحوری ارائه میدهد به تبعیت از دیدگاه فراطبیعتگرایی، نقش خدا را در معناداری، نه به صورت تشریعی و در قالب «امر و نهی الهی» محض، بلکه به صورت تکوینی و در قالب «قانون طبیعی» بیان میکند. از این روی میتوان دیدگاههای اختصاصی کاتینگهام در باب معنای زندگی را به قرار زیر معرفی نمود: الف) تفسیر معنا به «هدفِ ارزشمند»، ب) بهرهگیری از نظریهی قانون طبیعی برای معنادار کردن زندگی، ج)پذیرش فراطبیعتباوریِ ترکیبی.