سعید گودرزی؛ منوچهر رشادی
چکیده
چکیدهدر این پژوهش با توجه به انواع رابطة علم و دین (تعارض، تمایز، تلاقی و سازگاری)، به بررسی آرای تعدادی از جامعهشناسان پرداخته شده است. نظریهپردازانی مثل کنت، مارکس، دورکیم، وبر و... دارای دیدگاه تعارض هستند و معتقدند باگذر جوامع از سنتی به مدرن و چیرگی علم تجربی و شیوة تفکر مدرن، جایگاه دین در دوران مدرن تضعیف شده و علم جای آن را ...
بیشتر
چکیدهدر این پژوهش با توجه به انواع رابطة علم و دین (تعارض، تمایز، تلاقی و سازگاری)، به بررسی آرای تعدادی از جامعهشناسان پرداخته شده است. نظریهپردازانی مثل کنت، مارکس، دورکیم، وبر و... دارای دیدگاه تعارض هستند و معتقدند باگذر جوامع از سنتی به مدرن و چیرگی علم تجربی و شیوة تفکر مدرن، جایگاه دین در دوران مدرن تضعیف شده و علم جای آن را میگیرد. برخی دیگر از جامعه شناسان مانند اسپنسر اعتقاد به تعامل و برخی دیگر مانند زیمل معتقد به جدایی (استقلال) بین علم و دین هستند. راهبرد هابرماس تعامل علم و دین است و زندگی اجتماعی جوامع مدرن در غیاب دین و اخلاق دینی را غیرممکن میداند. گیدنز نیز مخالف کاهش نفوذ دین با پیشرفت مدرنیته در دنیای مدرن است، اما بازاندیشی دینی را مطرح میکند. یافتهها بازگوی آن است که دیدگاه یکتایی در جامعهشناسی وجود ندارد که بتواند به طور کافی، همة پیچیدگىهای مرتبط با رابطة علم و دین را پوشش دهد. اما میتوان گفت تغییر دیدگاههای جامعهشناسان کلاسیک مبتنی بر تعارض، به سوی دیدگاههای مبتنی بر تعامل علم و دین در نظریههای متأخر جامعهشناسی است که به نوعی هم زیستی مسالمت آمیز میان مدرنیته و علم از سویی و دین از سویی دیگر است.
کاظم سام دلیری
چکیده
مقاله بر موضع تاثیر علم بر عرفی شدن تمرکز دارد و تلاش دارد با بررسی چرایی تاثیر علم بر عرفی شدن چگونگی این تاثیر را نیز نشان دهد. در مسیر پاسخ گویی به سوال فوق به شکل مفصل نظرات حامیان تاثیر علم بر عرفی شدن مورد بررسی قرار گرفت و از نگاه آنان این موضوع به بحث گذاشته شد. در انتها و در پاسخ به این سوال که علل و مکانیسم عرفیشدن چه میباشد؟ ...
بیشتر
مقاله بر موضع تاثیر علم بر عرفی شدن تمرکز دارد و تلاش دارد با بررسی چرایی تاثیر علم بر عرفی شدن چگونگی این تاثیر را نیز نشان دهد. در مسیر پاسخ گویی به سوال فوق به شکل مفصل نظرات حامیان تاثیر علم بر عرفی شدن مورد بررسی قرار گرفت و از نگاه آنان این موضوع به بحث گذاشته شد. در انتها و در پاسخ به این سوال که علل و مکانیسم عرفیشدن چه میباشد؟ این نتیجه حاصل شد که علت تأثیر علم بر عرفی شدن تخالف و ناسازگاری «پیش فرضها و اعتقادات اساسی»، «پیامد ها»، «ویژگی ها»، «تبیین ها» و «روحیه» علمی با دین می باشد. در این وضع یعنی وجود ناسازگاری میان موارد بالا با دین علم از طریق کاهش نیاز به دین یا تغییر نگرش ها و اعتقادات افراد موجب عرفیشدن جامعه میگردد. یعنی علم از یک سو نیاز افراد به دین را کاهش می دهد و از سوی دیگر موجب تغییر در نگرش ها و اعتقادات آنان می گردد و از این طریق عرفی شدن را نتیجه می دهد.
وحید گرامی؛ محسن جاهد؛ حسن فتح زاده
چکیده
تحلیل و بررسی رابطه علم و دین همواره یکی از مهمترین دغدغههای فلسفی و کلامی بوده است. از جمله کسانی که به طور مفصَّل به این مسئله پرداخته مایکل روس است. مدعای وی آن است که ماهیت علم ذاتاً استعاری است و از آنجا که استعاره محدود است، علم نیز محدود بوده و اساساً برخی مسائل، برای دانشمند مسئله نیست تا در صدد پاسخ به آنها برآید. وی فهرستی ...
بیشتر
تحلیل و بررسی رابطه علم و دین همواره یکی از مهمترین دغدغههای فلسفی و کلامی بوده است. از جمله کسانی که به طور مفصَّل به این مسئله پرداخته مایکل روس است. مدعای وی آن است که ماهیت علم ذاتاً استعاری است و از آنجا که استعاره محدود است، علم نیز محدود بوده و اساساً برخی مسائل، برای دانشمند مسئله نیست تا در صدد پاسخ به آنها برآید. وی فهرستی از اینگونه مسائل به شرح زیر ارائه میدهد: منشأ موجودات، مبانی اخلاق، ماهیت آگاهی و معنای جهان؛ لذا موقعیتی برای دیگر حوزهها از جمله دین فراهم میشود تا به آن سؤالات پاسخ دهند. بنابراین، روس خود را از حامیان دیدگاه استقلال میداند. نقطه ضعف دیدگاه روس آن است که وی ادعا میکند شاید مسائلی که امروزه در قلمرو دیناند، در آینده ذیل علم قرار گیرند، حال آنکه نگارندگان بر این باورند که اولاً، غالب مسائل چهارگانهای که در فهرست فوق وجود دارند، به دلیل ویژگیهایی مانند: مسئلهمحور بودن علم، غیرارزشی بودن و حاکمیت استعاره ماشین در علم، هرگز نمیتوانند ذیل علم قرار گیرند، لذا همواره ذیل دین باقی میمانند. ثانیاً، با توجه به استعاری بودن زبان علم باید در رابطه علم و دین به دیدگاه مکمّل باور داشت، نه دیدگاه استقلال.
مهدی قهرمان؛ پریا نوری؛ سید مجید نبوی
چکیده
کریشنا مورتی بهعنوان عارف، متفکر، نویسنده و سخنران در جهان معروف است. یکی از اصلیترین مولفههای فکری کریشنا مورتی (1895 -1986) دیدگاه خاص ایشان در مورد دانش است. اندیشه کریشنا در مورد دانش با نگرش اسلام تفاوتهای زیادی دارد. لذا در این نوشته دیدگاه ایشان با نگرش اسلام به دانش بهصورت تطبیقی و به روش کتابخانهای مقایسه شده و به روش ...
بیشتر
کریشنا مورتی بهعنوان عارف، متفکر، نویسنده و سخنران در جهان معروف است. یکی از اصلیترین مولفههای فکری کریشنا مورتی (1895 -1986) دیدگاه خاص ایشان در مورد دانش است. اندیشه کریشنا در مورد دانش با نگرش اسلام تفاوتهای زیادی دارد. لذا در این نوشته دیدگاه ایشان با نگرش اسلام به دانش بهصورت تطبیقی و به روش کتابخانهای مقایسه شده و به روش توصیفی-تحلیلی پردازش گشت و مسجل شد با اینکه دیدگاه ایشان به دانش در مواردی همسان با دیدگاه اسلام است اما در بیشتر موارد نگاهشان به دانش کاملاً متفاوت با نگاه اسلام بوده و حتی در مواردی نیز متضاد است. از دید کریشنا مورتی دانش علت کرختی ذهن، جنگها و ویرانیها، بیثباتی انسان، اسارت ذهن، شرطیشدن و مانع تغییر روانی، همراه با جهالت، مانع خرد و آزادی انسان بوده و مطرود است. این در حالی است که هدایت انسان بوسیله علم طبق آیات و روایات ائمه معصومین مورد تاکید اسلام است. قرآن، پرورش عقل و اندیشه را یکی از عوامل و عناصر سازنده انسان میداند که سبب تکامل او میشود. بنابر آموزههای اسلام آنچه موجب بیثباتی و سردرگمی انسان میشود جهل و ندانستن است. بر اساس قرآن، نظر کریشنا مورتی مبنی بر اینکه دانشی که بهعنوان وسیلهای برای هدایت انسان در درون به کار گیرد مانعی برای کشف محسوب می-شود، مردود است. لذا اندیشه و نگاه مورتی به دانش در کل از دید اسلام مطرود و غیرقابل قبول است.
هادی فنائی نعمت سرا
چکیده
محل نزاع در مسأله علم و دین، میدان بحث دادههای وحیانی با یافتههای انسانی است. هیچیک از علوم و معرفتهای دینی را نمیتوان در زمره علوم قطعی و یقینی قرار داد بهگونهای که صادق و جهانشمول باشد. همانگونه که معرفت دینی نیز در تمام موارد، فهم قطعی و یقینی از دین نیست بهگونهای که عقلانیت حداکثری دینپژوهان را بهدنبال داشته ...
بیشتر
محل نزاع در مسأله علم و دین، میدان بحث دادههای وحیانی با یافتههای انسانی است. هیچیک از علوم و معرفتهای دینی را نمیتوان در زمره علوم قطعی و یقینی قرار داد بهگونهای که صادق و جهانشمول باشد. همانگونه که معرفت دینی نیز در تمام موارد، فهم قطعی و یقینی از دین نیست بهگونهای که عقلانیت حداکثری دینپژوهان را بهدنبال داشته باشد. محل نزاع میان دو فهم بشر، یکی در ساحت علومی است که حاصل اندیشه بشر در مواجهه با جهان است که شامل تمام دستآوردهای بشری اعم از علوم تجربی، انسانی، اجتماعی و...میشود و دیگری نیز مربوطبه فهم عالمان دینی (معرفت دینی) در مواجهه با دین و متن دین است. بهبیان دیگر محل نزاع میان فهمها و معرفتهایی است که دانشمندان علوم و عالمان دینی دارند. از اینرو نباید همه آنچه به نام علم است، علم پنداشت همچنانکه هر فهمی از دین را نیز نباید صددرصد با دین برابر دانست. چنانچه این مرزها بهروشنی تبیین نشود، ممکن است گمان شود علم و دین ناسازگارند. در این مقاله تلاش بر این است که محل نزاع از ساحت علم و دین به ساحت فهمها و معرفتها تحویل شود تا راهحلهای پیشنهادیِ گونههای مختلفِ ترابط علم و دین قابل ارزیابی باشد.
محمد علی مبینی
چکیده
یکی از مسائل مطرح در بحث رابطۀ میان علم و دین، امکان و ماهیت علم دینی است. یکی از نظریات مطرح در این زمینه که تا کنون مورد بحث و بررسی زیادی قرار گرفته است، نظریۀ علم دینی آیت الله جوادی آملی است. در مقالۀ حاضر میان دو رویکرد در مباحث آیت الله جوادی آملی دربارۀ علم دینی تفکیک و از آنها با عنوان رویکرد منبعمحور و رویکرد موضوعمحور یاد ...
بیشتر
یکی از مسائل مطرح در بحث رابطۀ میان علم و دین، امکان و ماهیت علم دینی است. یکی از نظریات مطرح در این زمینه که تا کنون مورد بحث و بررسی زیادی قرار گرفته است، نظریۀ علم دینی آیت الله جوادی آملی است. در مقالۀ حاضر میان دو رویکرد در مباحث آیت الله جوادی آملی دربارۀ علم دینی تفکیک و از آنها با عنوان رویکرد منبعمحور و رویکرد موضوعمحور یاد شده است. رویکرد منبعمحور مخصوص دیدگاه ایشان نیست و در میان طرفداران علم دینی کم و بیش رواج دارد. رویکرد خاص ایشان همان رویکرد موضوعمحور است که در این مقاله از طریق تأملات مفهومشناختی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتیجۀ به دست-آمده آن شد که این رویکرد به جهت فاصلهگیری از مفاهیم رایج و تعمیمهای مفهومی دربارۀ «دین»، «علم» و «علم الهی»، نمیتواند پاسخگوی مسئلۀ رایج در بحث علم دینی باشد.
محمد اصغری
چکیده
در این مقاله سعی کردهایم رابطه علم و دین را از دیدگاه یکی از فیلسوفان سرشناس مکتب کیوتو ژاپنی به نام نیشیتانی کیجی بررسی نماییم. نیشیتانی از شاگردان نیشیدا کیتارو، بنیانگذار مکتب کیوتو، تحت تأثیر اندیشههای انتقادی نیچه نسبت به فرهنگ غربی میکوشد با طرح مساله نیهیلیسم نیچه در فلسفه خویش به حل مساله رابطه علم و دین بپردازد. او ...
بیشتر
در این مقاله سعی کردهایم رابطه علم و دین را از دیدگاه یکی از فیلسوفان سرشناس مکتب کیوتو ژاپنی به نام نیشیتانی کیجی بررسی نماییم. نیشیتانی از شاگردان نیشیدا کیتارو، بنیانگذار مکتب کیوتو، تحت تأثیر اندیشههای انتقادی نیچه نسبت به فرهنگ غربی میکوشد با طرح مساله نیهیلیسم نیچه در فلسفه خویش به حل مساله رابطه علم و دین بپردازد. او بر این باور است که تنها راه برای غلبه بر نیهیلیسم این است که این دو ساحت را به نحو اگزیستانسیال به هم پیوند دهیم تا معضل بیمعنایی بشر امروز درمان شود. نیشیتانی تحت تأثیر اگزیستانسیالیسم هایدگر رویکردی اگزیستانسیالیستی به مساله رابطه علم و دین دارد. طبق نظر این فیلسوف، مساله نیهیلیسم و شونیاتا (sunyata) هم مساله وجودی (اگزیستانسیال) است و هم مساله تاریخی که هر کس در وهله اول با آن مواجه میشود. در این نوشته سعی خواهیم کرد ابتدا با طرح نیهیلیسم در اندیشه او و نشان دادن جایگاه این مفهوم، به سراغ مساله رابطه علم و دین برویم تا نشان دهیم که چگونه این رابطه با این مفهوم گره خورده است.
ایرج محبوبی؛ حیدرعلی رستمی؛ عبدالرضا زاهدی
دوره 8، شماره 2 ، بهمن 1396، ، صفحه 67-87
چکیده
برخی از منتقدان[i] با استناد به آیه:﴿أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هلْ یستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والَّذینَ لَا یعلَمونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾[ii] و سایر آیات و احادیث مدعی شدهاند که: علم ارزشمند و نافع از دیدگاه قرآن و اسلام منحصر در علوم ...
بیشتر
برخی از منتقدان[i] با استناد به آیه:﴿أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هلْ یستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والَّذینَ لَا یعلَمونَ إِنَّما یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾[ii] و سایر آیات و احادیث مدعی شدهاند که: علم ارزشمند و نافع از دیدگاه قرآن و اسلام منحصر در علوم دینی است. با نگرش درآیات و روایات معلوم میگردد که هدف قرآن بیان جزئیات تمام علوم بشری نیست و علم ارزشمند را منحصر در علوم دینی نمیداند، آیات قرآن و احادیث پیامبر (ص) نهتنها به همۀ علوم ازجمله علوم تجربی توجه کردهاند، بلکه تذکر دادهاند که هنگام مطالعات تجربی به آفریدگار طبیعت، آسمان و... نیز توجه کنید که جمع بین ایمان و علم مطلوب است و با همدیگر منافاتی ندارند. در این مقال و مجال درصدد پاسخگویی به شبهه مطرحشده با استناد به آیات و احادیث با بهرهگیری از منابع معتبر هستیم.
1. دکترسها
[ii]. آیا چنین کسی باارزش است یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است، بگو آیا کسانی که میدانند باکسانی که نمیدانند یکساناند؟ تنها صاحبان مغز متذکر میشوند. (زمر/ 9)
صالح حسنزاده؛ داریوش تلوری
دوره 8، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 49-72
چکیده
در قرآن کریم به علومی اشاره شده که صاحب آن مسجود ملائک، شاهد بر رسالت، قادر به انجام امور خارق العاده، و تعلیم آن به عموم انسانها، هدف رسالت نبی اکرم(ص) میباشد. ماهیت، ابزار، آثار، و تفاوت این علوم با سایر معارف بشری چیست؟ آیا یاران حضرت حجت(عج) از این علوم بهرهمند و از توانمندیهای حاصله، در ظهور استفاده میکنند؟ معرفت شهودی، ...
بیشتر
در قرآن کریم به علومی اشاره شده که صاحب آن مسجود ملائک، شاهد بر رسالت، قادر به انجام امور خارق العاده، و تعلیم آن به عموم انسانها، هدف رسالت نبی اکرم(ص) میباشد. ماهیت، ابزار، آثار، و تفاوت این علوم با سایر معارف بشری چیست؟ آیا یاران حضرت حجت(عج) از این علوم بهرهمند و از توانمندیهای حاصله، در ظهور استفاده میکنند؟ معرفت شهودی، مشاهده حضوری بلاواسطه حقایق در عالمِ علمِ ربوبی است که صاحبان آن، باطن اشیاء و حقایق عالم را بیواسطه صورت علمی شهود مینمایند. معارف شهودی اعم است از وحیِ نبوت که مختص به انبیا است، و وحی غیر نبوت که شامل: الهام، مکاشفه، رؤیای صادقه، علم به اسماء و کتاب است. در این مقاله با رویکرد معرفتشناسیِ اسلامی ،پس از تبیین علم، اقسام ، ابزار روشهای معرفتی و تفاوت آنها با یکدیگر، به اقسام معارف شهودی و مواهب آن پرداختهایم. عدم انحصار آن به معصومین(س) را اثبات و با ذکر نمونهای از روایاتِ ظهور مدعی شدهایم که صلحاء با تسلط بر برخی از مراتب معرفت شهودی و قدرتهای حاصله، در ظهور و پیروزی حضرت حجه(عج) نقش آفرینی و تحت ولایت امام، زمین را به ارث میبرند. «ان الارض یرثها عبادی الصالحون»
جواد گلی
دوره 8، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 91-112
چکیده
یکی از مسائل مهم در عرصۀ دینپژوهی معضل تعارض علم و دین است. جوادی آملی یکی از برجستهترین متفکران روحانیت شیعه است که به حل شبهه تعارض علم و دین پرداخته است. پرسش اصلی این است که آیا شیوههای رفع تعارض وی خاستگاه اسلامی دارد یا تکرار شیوههای متفکران غربی است و آیا این شیوهها در رفع تعارض موفق هستند؟ هدف از این مقاله ارائۀ ...
بیشتر
یکی از مسائل مهم در عرصۀ دینپژوهی معضل تعارض علم و دین است. جوادی آملی یکی از برجستهترین متفکران روحانیت شیعه است که به حل شبهه تعارض علم و دین پرداخته است. پرسش اصلی این است که آیا شیوههای رفع تعارض وی خاستگاه اسلامی دارد یا تکرار شیوههای متفکران غربی است و آیا این شیوهها در رفع تعارض موفق هستند؟ هدف از این مقاله ارائۀ شیوههای ایشان و بررسی اصالت آنها و ارزیابی کاراییشان است. با مراجعه به آثار جوادی آملی و آثار برجسته متفکران غربی در زمینة علم و دین و بررسی آنها مشخص میشود که برخی از شیوههای جوادی آملی مبتنی بر فلسفه علم اسلامی و دسته دیگر مبتنی بر دیدگاههای دینشناسانه اسلامی است. ازاینرو، اصالت این شیوهها اثبات گردیده و چون وی با ملاحظه ماهیت و ویژگیهای علم و دین و با حفظ خصوصیات آنها سازگاریشان را تبیین کرده، شیوههای وی در رفع تعارض کارایی دارد
محمدرسول آهنگران
دوره 7، شماره 13 ، خرداد 1395، ، صفحه 1-23
چکیده
چکیده در مکاتب بشری و ادیان تحریفشده تصور این است که آنچه نیاز بشری را تشکیل میدهد، اصل داشتن اعتقاد به معنویت است. از این منظر، اصل چنین نیازی را نمیتوان مورد انکار قرار داد و بر این اساس، صاحبنظران بهویژه روانشناسان، بر ضرورت پذیرش معنویت به عنوان عاملی تسکینبخش و آرامش زا تأکید نمودهاند لیک این که معنویت مورد باور حتما ...
بیشتر
چکیده در مکاتب بشری و ادیان تحریفشده تصور این است که آنچه نیاز بشری را تشکیل میدهد، اصل داشتن اعتقاد به معنویت است. از این منظر، اصل چنین نیازی را نمیتوان مورد انکار قرار داد و بر این اساس، صاحبنظران بهویژه روانشناسان، بر ضرورت پذیرش معنویت به عنوان عاملی تسکینبخش و آرامش زا تأکید نمودهاند لیک این که معنویت مورد باور حتما درست است یا خیر ؟ حتما بر پایۀ عقلانی صحیح استوار است یا خیر،اهمیتی ندارد . در اسلام ضمن تأکید فراوان براصل این نیاز، تصریحشده که ایمان و باور به معنویت میبایست بر پایۀ علمی و معقول شکل بگیرد و اصلا ارزشگذاری رفتار انسانها بر معیار علم و عقل است و همینطور ایمان و باور تنها در صورتی نجاتبخش و باعث سعادت و در عین حال موجب آرامش خواهد بود که شالودۀ آن را اصول مسلم عقلی و علمی تشکیل دهد. این مقاله درصدد است تا ضمن تعیین مرز دقیق میان معنویت بر پایۀ علم و عقل از یکسو و معنویت بر پایۀ احساسات واهی از سوی دیگر به تبیین معنویت مبتنی بر عقل و علم در اسلام بپردازد و نیز فلسفۀ این بناگذاری را بیان نماید
محمد اصغری
دوره 6، شماره 11 ، خرداد 1394، ، صفحه 1-15
چکیده
چکیده
در این مقاله میخواهیم نشان دهیم که هرچند پیرس منطقدان، دانشمند و فیلسوفی پراگماتیست است، رگههای قوی دینی در نظام فکری او (بهویژه در اواخر عمرش) با فلسفۀ علمی او پیوند ناگسستنی دارد. بر اساس این دیدگاه، این نوشته با استناد به آثار پیرس در پی نشان دادن این رگههای دینی در قالب «پیوند علم و دین» در اندیشۀ این متفکر ...
بیشتر
چکیده
در این مقاله میخواهیم نشان دهیم که هرچند پیرس منطقدان، دانشمند و فیلسوفی پراگماتیست است، رگههای قوی دینی در نظام فکری او (بهویژه در اواخر عمرش) با فلسفۀ علمی او پیوند ناگسستنی دارد. بر اساس این دیدگاه، این نوشته با استناد به آثار پیرس در پی نشان دادن این رگههای دینی در قالب «پیوند علم و دین» در اندیشۀ این متفکر امریکایی است. پیرس تبلور این پیوند را در روش علمی نشان میدهد و معتقد است که روش علم باید «روح» علمی داشته باشد و این روح همان میل به یادگیری حقیقت است که در علم و دین وجود دارد. پیرس معتقد است که علم و دین با تکیه بر این روحیه میتوانند در راستای هم حرکت کنند و او حتی از دین علم در این حیطه یاد میکند. بنابراین، پیرس با روحیۀ دینی به علم مینگرد و این امر در دورۀ سوم فکری او در قالب مقالات و نوشتههایش کاملاً آشکار است
سیدمسعود سیف
دوره 4، شماره 7 ، خرداد 1392، ، صفحه 61-78
چکیده
چکیده امروزه دکارت بهغلط یک فیلسوف سکولار شناخته میشود. ما در این مقاله برآنیم نشان دهیم که در نظام فلسفی او، خداوند از جایگاه والایی برخوردار است و مبنای آن نظام را تشکیلمیدهد. خداوند در نظام فلسفی دکارت نهتنها مبنای مابعدالطبیعه، بلکه مبنای علم و اخلاق است. در فلسفۀ دکارت، قدرت و علم الهی منشأ هر واقعیتی است؛ منشأ هرآنچه ...
بیشتر
چکیده امروزه دکارت بهغلط یک فیلسوف سکولار شناخته میشود. ما در این مقاله برآنیم نشان دهیم که در نظام فلسفی او، خداوند از جایگاه والایی برخوردار است و مبنای آن نظام را تشکیلمیدهد. خداوند در نظام فلسفی دکارت نهتنها مبنای مابعدالطبیعه، بلکه مبنای علم و اخلاق است. در فلسفۀ دکارت، قدرت و علم الهی منشأ هر واقعیتی است؛ منشأ هرآنچه وجود دارد و نیز منشأ شناخت بشری از هرآنچه وجود دارد. خداوند نهتنها منشأ خلقت طبیعت است، بلکه منشأ خیر اخلاقی نیز هست و نور طبیعی عقل، که خداوند آن را در نهاد ما قراردادهاست، نهتنها ما را قادر میسازد که ساختار ریاضی جهان را درک کنیم، بلکه به ما توان درک ارزشهای اخلاقی را میدهد.
حسن ذوالفقار
دوره 3، شماره 6 ، آذر 1391، ، صفحه 45-66
چکیده
چکیده جهانبینی نوعی برداشت و نحوۀ تفکر انسان نسبت به جهان است. نحوۀ نگرش به جهان به سه نوع دینی، فلسفی و علمی دستهبندی شده است که نسبت به هم ترتّب زمانی دارند. در هستیشناسی دینی، نخستین خلقت نور الهی است. دین سرآغاز همۀ علوم است. با تمسک فلسفه و علم به دین، معرفت و حیات بشری به سمت تکامل و توسعه سیر میکند. در جهانبینی دینی، ...
بیشتر
چکیده جهانبینی نوعی برداشت و نحوۀ تفکر انسان نسبت به جهان است. نحوۀ نگرش به جهان به سه نوع دینی، فلسفی و علمی دستهبندی شده است که نسبت به هم ترتّب زمانی دارند. در هستیشناسی دینی، نخستین خلقت نور الهی است. دین سرآغاز همۀ علوم است. با تمسک فلسفه و علم به دین، معرفت و حیات بشری به سمت تکامل و توسعه سیر میکند. در جهانبینی دینی، زیبایی از سرچشمۀ جمال مطلق نشئت میگیرد و ذات حق، جمیل علیالاطلاق است؛ ظلّ جمیل، جمیل است و محال است که جمیل نباشد. زیبایی در جهانبینی فلسفی، از دیدگاه افلاطون در خط منقسم هستیشناسی نخست در عالم مُثُل تعیّن پیدا میکند و در عالم ریاضی کمّ و کیف به خود میگیرد و در عالم محسوسات به تعیّن عینی میرسد. در جهانبینی علمی و تجربی، طبیعت و جهان خلقت دارای انتظام فضایی و زیبایی است. جهان هستی کارگاه صنع الهی است و زیباترین مخلوقات بین همۀ موجودات در خلقت انسان، پدیدار گشته است. در تعامل دین و فلسفه، حکما و فلاسفۀ اسلامی مکتب فلسفیشان را از سرچشمۀ زلال دین کسب کردهاند. در تعامل دین و علم، زبباییشناسی تجربی تحت شمول احکام الهی قرارمیگیرد و در تعامل علم و فلسفه، زیباییشناسی علمی و تجربی، مصداقی و زیباییشناسی فلسفی، کلّی و دربرگیرندۀ مصادیق متعدد است. زیبایی حقیقی از دین و نظام ارزشی نشئت میگیرد و در فلسفه و علم جریان پیدا میکند و پس از ظهور زیبایی، زیبایی دینی و فلسفی و علمی در تعامل هم قرارمیگیرند و همۀ زیباییها در دین به وحدت میرسند.
قدرتالله قربانی
دوره 2، شماره 4 ، آذر 1390، ، صفحه 81-101
چکیده
چکیده
نحوۀ مناسبات علم و دین همواره از جملة پرسشهای مهم قرون گذشته بوده و پاسخهای متفاوتی نیز به آن داده شده است. در این تحقیق تلاش می شود تا نشان دهد که، بهرغم پیشرفتهای خیرهکنندۀ علم و نقش فزایندۀ آن در حیات بشری، نسبت طولی، و نه عرضی دین و علم و منشأ الهی و وحیانی دین باعث شده است که دین همواره از جمله نیازهای اساسی ...
بیشتر
چکیده
نحوۀ مناسبات علم و دین همواره از جملة پرسشهای مهم قرون گذشته بوده و پاسخهای متفاوتی نیز به آن داده شده است. در این تحقیق تلاش می شود تا نشان دهد که، بهرغم پیشرفتهای خیرهکنندۀ علم و نقش فزایندۀ آن در حیات بشری، نسبت طولی، و نه عرضی دین و علم و منشأ الهی و وحیانی دین باعث شده است که دین همواره از جمله نیازهای اساسی بشر باشد، و این دین بوده که پرسشهای بنیادین انسان را پاسخ گفته است؛ لذا نمیتوان اندیشۀ محدودیت قلمرو و کارکردهای دین را معقول و قابل دفاع دانست. البته، وجود برخی تشابهات در ویژگیهای علم و دین باعث شده است که همکاری آن دو بیشتر باشد، اما این امر بدان معنی نیست که یکی جای دیگری را بگیرد. در این باره میتوان به برخی شباهتها در تجربه، تبیین، عینیت، مدلها، و پارادایمهای آن دو اشاره کرد؛ در عین حال که هریک کارکرد خاص خود را دارد و این کارکرد از دیگری ساخته نیست. در این زمینه میتوان به نقش بنیادین دین در تأمین مبانی اساسی علم و شکلدهی به نظریهها و قوانین علم و نیز نقش پیشرفتهای علمی در تبیین بیشتر باورهای دینی نگاه کرد.
عبدالله قنبرلو
دوره 2، شماره 3 ، خرداد 1390، ، صفحه 33-55
چکیده
این مقاله به بررسی تأثیر مدرنیته بر جایگاه علم و دین در زندگی اجتماعی بشر میپردازد. در چهارچوب تحول پارادایمی که با ظهور تفکر و زندگی مدرن اتفاق افتاد، عقل انسان به معتبرترین منبع شناخت و امنیت و رفاه انسان به مهمترین آرمان شناخت تبدیل شد. در معرفتشناسی مدرنیته، تجربه و تبیین منطقی ارتباط میان متغیرها در رسیدن به یک شناخت ...
بیشتر
این مقاله به بررسی تأثیر مدرنیته بر جایگاه علم و دین در زندگی اجتماعی بشر میپردازد. در چهارچوب تحول پارادایمی که با ظهور تفکر و زندگی مدرن اتفاق افتاد، عقل انسان به معتبرترین منبع شناخت و امنیت و رفاه انسان به مهمترین آرمان شناخت تبدیل شد. در معرفتشناسی مدرنیته، تجربه و تبیین منطقی ارتباط میان متغیرها در رسیدن به یک شناخت معتبر نقش اساسی دارند. بهعلاوه، علمگرایی مدرنیته، اساساً، در خدمت نیازهای فایدهگرایانه به مفهوم مادی بشر است. سکولاریسم یکی از ویژگیهای بنیادین سیستم معنایی مدرنیته است که براساس آن دین و آموزههای دینی تنها درصورتی به رسمیت شناخته میشوند که با الزامات مدرنیته هماهنگ باشند. همچنین، گزارههای دینی درصورتی علمی بهحساب میآیند که با روشهای علمی مدرن تأیید شوند. الزامات معرفتشناختی مدرنیته در علوم اجتماعی و انسانی نیز آثار شگرفی بهجا گذاشتهاند. برایناساس، علوم انسانی مدرن با رویکردی سکولار قوام یافته است.