نوشتار حاضر بررسی کوتاهی است دربارة برخی زمینههای ارتباط میان دو مسئلۀ مهم و دیرپا در فلسفه و الهیات یعنی مسئلة «نفس و بدن» و یا به تعبیر جدیدتر مسئله «ذهن ـ بدن»، از یک سو و مسئلۀ چگونگی ارتباط آفریدگار و جهان طبیعت، از سوی دیگر. آیا به لحاظ تاریخی و تحلیلی میتوانیم میان نحوۀ تلقی خود از این دو مسئله نسبتی برقرار کنیم؟ ...
بیشتر
نوشتار حاضر بررسی کوتاهی است دربارة برخی زمینههای ارتباط میان دو مسئلۀ مهم و دیرپا در فلسفه و الهیات یعنی مسئلة «نفس و بدن» و یا به تعبیر جدیدتر مسئله «ذهن ـ بدن»، از یک سو و مسئلۀ چگونگی ارتباط آفریدگار و جهان طبیعت، از سوی دیگر. آیا به لحاظ تاریخی و تحلیلی میتوانیم میان نحوۀ تلقی خود از این دو مسئله نسبتی برقرار کنیم؟ در پاسخ به این پرسش ابتدا با تحلیلی فلسفی و کوتاه نشان داده میشود که در بحث از تبیین چگونگی ارتباط میان آفریدگار و جهان طبیعت با مسائل و مشکلاتی مواجهیم که با دشواریهای مربوط به فهم ما از مسئلۀ ارتباط نفس و بدن (یا ذهن و بدن) بیشباهت و بیمناسبت نیست. سپس با ذکر چند نمونه از دیدگاههای تاریخی و معاصر در فلسفه و الهیات غرب به برخی زمینههای ارتباط میان این دو مسئله در تفکر غرب میپردازیم. پس از آن، زمینههای ارتباط میان این دو مسئله را در اندیشۀ اسلامی پی میگیریم. توصیههای جدی دربارۀ لزوم دقت و پرهیز از زیادهروی در به کارگیری تمثیل نفس ـ بدن نیز مورد توجه خواهد بود