محمد بیدهندی؛ علی کرباسی زاده؛ محسن شیراوند
دوره 1، شماره 2 ، آذر 1389، ، صفحه 7-21
چکیده
خداوند هستی را با نظمی بینظیر و وحدتی حیرتآور خلق کرده است. بخش کوچکی از این نظام، طبیعت و انسان است. طبیعت با تمام موجودات خویش در ارتباط با بخشی دیگر از هستی یعنی انسان میباشد. به گواهی آموزههای ادیان ابراهیمی (توحیدی) کل هستی و به تبع آن طبیعت تسبیحگوی خالق خویش میباشند. این صفت حاکی از مخلوقی زنده و دارای ادراک ...
بیشتر
خداوند هستی را با نظمی بینظیر و وحدتی حیرتآور خلق کرده است. بخش کوچکی از این نظام، طبیعت و انسان است. طبیعت با تمام موجودات خویش در ارتباط با بخشی دیگر از هستی یعنی انسان میباشد. به گواهی آموزههای ادیان ابراهیمی (توحیدی) کل هستی و به تبع آن طبیعت تسبیحگوی خالق خویش میباشند. این صفت حاکی از مخلوقی زنده و دارای ادراک است که نوعی حقوق و تکالیف را متوجه آن میگرداند. خداوند طبیعت و همه مواهب آن را در اختیار انسان قرار داده تا او بتواند با بهرهمندی از آن به کمال نهایی که همانا قرب الهی است نائل گردد. این رابطة تعاملی، رابطة بین دو موجود زنده با یکدیگر است نه رابطهای که بخشی از هستی (انسان) به بهره کشی از بخشی دیگر (طبیعت) بپردازد. حلقة اتصال بین انسان و طبیعت پرداختن به مسئلة بنیادین هدف غایی خلقت انسان است. در این مقاله ضمن تحلیل آموزههای موجود در ادیان توحیدی در حوزة مرتبط با موضوع این پژوهش، به این سؤال که نقش انسان در ایجاد فساد و شر اعم از طبیعی یا مابعد الطبیعی تا چه میزان است پاسخ داده شده است.
روش تحقیق در این پژوهش نگرش تحلیلی و فلسفی به پدیدههای عالم با استفاده از پردازش آموزههای ادیان توحیدی میباشد.
از جمله نتایج این پژوهش میتوان پرداختن به مسئله بحران زیست محیطی با نگاهی نو و دین محور و ارائه راه حلهای مبنایی دینی در این خصوص و نیز وجود شر در هستی در صورت تقابل انسان با محیط زیست را نام برد.