محسن بهرام نژاد
چکیده
علم کلام از الزامات جداناپذیر دین و مذهب است و همواره نقش تعیین کنندهای در قوامسازی بنیادهای فکری و ایمانی آن ایفاء کردهاست. متولیان این علم با رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران عصر صفوی در طول تقریباً دو و نیم قرن این فرصت را بدست آوردند تا به بازاندیشی در آراء کلامی پیشینیان بپردازند. در این جستار فرایند تحول تاریخی علم کلام تحت ...
بیشتر
علم کلام از الزامات جداناپذیر دین و مذهب است و همواره نقش تعیین کنندهای در قوامسازی بنیادهای فکری و ایمانی آن ایفاء کردهاست. متولیان این علم با رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران عصر صفوی در طول تقریباً دو و نیم قرن این فرصت را بدست آوردند تا به بازاندیشی در آراء کلامی پیشینیان بپردازند. در این جستار فرایند تحول تاریخی علم کلام تحت تأثیر دو مشرب عقلی و اخباری از حیث دستاوردهای کمی با تکیه بر منابع همان دوران و به روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتهاست. رویکرد تاریخی مورد استفاده در این پژوهش نشان میدهد که در نیمۀ اول حکومت صفوی تا زمان شاهعباساول متکلمان شیعی تحت تأثیر روش عقلانی خواجه نصیر طوسی، با شرح و تفسیر جدید، آثار کلامی قدما را احیاء و به دفاع و بسط اصول اعتقادی شیعه در برابر مذهب رقیب یعنی تسنن پرداختند. اما در نیمۀ دوم حکومت صفوی، علم کلام با چیرگی روش اخباری بر ساحت آموزش علوم دینی تا حدود بسیاری از روش استدلالی خواجه نصیر فاصله گرفت، و تنها کوشش های ملاصدرا با دفاع و ادغام روش مشائی و اشراقی در مطالعۀ علوم دینی مانع از آن شد تا علم کلام تسلیم محض اخباریون شود. علاوه بر بازشناسی مسائل سنتی کلام دینی در برابر تسنن، تقابل با جریانهای انحرافی صوفیان و مبشران مسیحی موضوعات تازهای بودند که محور تدوین مکتوبات کلامی شیعه در این نیمه قرار گرفتند.
عبدالرفیع رحیمی
چکیده
آموزههای تشیع در آیین اسلام از جمله مسایل بحث برانگیزی است که ملل و نحل نویسان و نظریهپردازان جهان غرب و اسلام را به خود مشغول داشته است. این پژوهش برخی از مفاهیم کلیدی تشیع را در اندیشههای گلدزیهر و برداشت خاص او را درباره آموزههای آن بررسی می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، در پی پاسخ به این پرسش است که دیدگاه ...
بیشتر
آموزههای تشیع در آیین اسلام از جمله مسایل بحث برانگیزی است که ملل و نحل نویسان و نظریهپردازان جهان غرب و اسلام را به خود مشغول داشته است. این پژوهش برخی از مفاهیم کلیدی تشیع را در اندیشههای گلدزیهر و برداشت خاص او را درباره آموزههای آن بررسی می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، در پی پاسخ به این پرسش است که دیدگاه گلدزیهر از ریشهها و بن مایه های منابع اصیل تاریخی و مذهبی تراوش کرده یا محور دیدگاه وی یهودیگری وتوراتانگاری یا حداقل غرق شدن در منابع و مصادر غیرشیعی است؟ فرضیه نگارنده بر آن است که اگرچه تلاش شده مبانی تحقیقاتی گلدزیهر بر اساس روش علمی عنوان گردد، لکن تأثیرپذیری وی از محیط و منابع یهودی و لااقل غیرشیعی نیز خالی از گفتگو نیست. یافته پژوهش نشان میدهد که انشعابپذیری دنیای اسلام و گرایش به مباحث ویژه چون: امامت و مهدویت تا حدی دامن زدن به طرح شبهات فرقهها و نحلههای متعدد است با این همه باید اذعان نمود در پارهای جزئیات نگاه ایشان بدین نتیجه میرسیم که دستکم مبنای وجود مباحث موردنظر گلدزیهر چون تقریب آیین وتفکر شیعی با دیگر فرقهها وگروهها مانند تأثیر ایرانیگری و خاصه معتزله واجد حقیقت است.