حسین کلباسی اشتری؛ امیر حاجیزاده
دوره 9، شماره 2 ، بهمن 1397، ، صفحه 73-95
چکیده
از زمان چاپ کتابِ جریان سازِ ساختار انقلابات علمی تامس کوهن، رویکردهای تاریخی و جامعهشناختی به علم به نوعی نسبیّتباوری در قبال ارزیابی نظریات علمی دامن زده و همچنین موجب اعتقاد به گسست در تاریخ علم شده است. قیاسناپذیری هسته اصلی دعاوی کوهن در این زمینه است. از منظر کوهن مصداق/مرجع مفاهیمِ علمی در نظریات مختلف کاملا متفاوت ...
بیشتر
از زمان چاپ کتابِ جریان سازِ ساختار انقلابات علمی تامس کوهن، رویکردهای تاریخی و جامعهشناختی به علم به نوعی نسبیّتباوری در قبال ارزیابی نظریات علمی دامن زده و همچنین موجب اعتقاد به گسست در تاریخ علم شده است. قیاسناپذیری هسته اصلی دعاوی کوهن در این زمینه است. از منظر کوهن مصداق/مرجع مفاهیمِ علمی در نظریات مختلف کاملا متفاوت هستند. از سوی دیگر، هر پارادایم پیش از فرایند صورتبندی مفهومی همچون یک چرخش شناختی حوزه ادراکی را دگرگون می کند. و نهایتا برخلاف نظرگاه رایج فیلسوفان علم رسمی (اثباتگرایان و ابطالگرایان) هیچ قاعدة صریحی جهت داوری نظریات وجود ندارد. در مقابل، کاسیرر با تاکید بر وجوه پایدار نظریات به عنوان صورتهایِ نامتغیرِ انتظامبخش، نظریات علمی را قیاسپذیر و تاریخ علم را پیوسته و تکوینی میبیند. در این مقاله تلاش می شود پاسخهای کاسیرر در مقابل کوهن صورتبندی شود. در پایان مقاله نیز سعی میکنیم اختلاف آنها را در پرتو نوع تاریخنگاری ایشان شرح دهیم.